هاشمی: نخست‌وزیری مجدد موسوی تحمیلی بود

هاشمی: نخست‌وزیری مجدد موسوی تحمیلی بود

شبکه ایران: در قسمت های اول و دوم و سوم این مقاله، مروری داشتیم بر حضور عناصر مختلف در ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری چهارم و سپس شرحی اجمالی از متن و حواشی رد صلاحیت اعضای نهضت آزادی ارائه کردیم. سپس به بحث عدم تمایل آیت الله خامنه ای به کاندیداتوری (به دلیل عدم میل به همکاری مجدد با موسوی) اشاره کردیم و سپس ضمن ذکر پاره ای از انتقادات جدی کاندیداها به دولت موسوی، نمونه هایی از تلاش های رسانه ای یاران وی برای توجیه عملکرد او و ضمناً تحت فشار گذاشتن رئیس جمهور جدید برای انتخاب مجدد او به نخست وزیری را نقل نمودیم و تا آنجا رسیدیم که آیت الله خامنه ای پس از انتخاب شدن، سفری به مشهد مقدس داشتند. در این قسمت، ماجرا را تا انتها می خوانید:

آیت الله خامنه ای: نخست وزیری برمی گزینم که حجت شرعی بر من تمام باشد
آیت الله خامنه ای در سفر خود به مشهد، طی سخنانی مهم، سرنخ هایی از پشت پرده ماجرا ها ارائه دادند. در بخشی از این بیانات آمده بود: «دو وظیفه تعیین نخست وزیر و وزیران و نظارت برکار دستگاه های اداری و دولتی کشور از بزرگترین وظایف رئیس جمهور است. رئیس جمهور اگر دید یک نخست وزیر و وزرا و حتی مدیران، کارشان مناسب نیست، از لحاظ قانونی نمی تواند بر دارد. لذا در آغاز کار رئیس جمهور موظف است با دقت با ملاحظه همه جوانب ببیند چه کسانی را در راس امور خواهد گماشت. ... من برای این کار باید حداکثر دقت را بکنم تا حجت شرعی را برای خودم و استدلال الهی را که در مقابل خدا بشود جواب داد، برای خودم تأمین کنم. من با تجربه ای که در این چهارسال دارم که تجربه گرانبها و ارزنده ای است و همه جور افرادی را در این چهارسال و قبل از این چهار سال در رأس مسئولیت های مختلف مشاهده کرده ام، آدم هایی که دیدها و روش های مختلف داشته اند، بعضی ها خودرأی بودند، بعضی ها متکی بر افکار دیگران بودند، بعضی ها از لحاظ تعبد فوق العاده با دقت بودند. همه جور فکر و سلیقه ای را از اول انقلاب تا به حال دیده ام. من از این تجربه باید استفاده کنم و با دقت و ملاحظه جوانب کار انتخاب کنم. و من می توانم اینجا در کنار آستان علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) و در حضور شما ملت که یک اسطوره و نمونه ای از ملت ایران هستید، با کمال قاطعیت بگویم که در این انتخاب بزرگ و در این کار حساس و در این انجام بزرگترین تکالیف رئیس جمهور آنچنان عمل خواهم کرد که حجت شرعی برای من تمام باشد.» (روزنامه جمهوری اسلامی9/6/64)
        
امام خمینی: آیت الله خامنه ای فردی شریف، صادق، متعهد و روشن بین است
چندی بعد نیز، در سالروز عید سعید غدیرخم، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در جماران برگزارشد. امام خمینی (رضوان الله علیه) در بخشی از این حکم آورده بودند: «بحمد اللَّه تعالى با تأییدات خداوند متعال-جلّ و علا- و دعاى خیر حضرت ولى اللَّه الاعظم -روحى لمقدمه الفداء- چهار سال ریاست جمهورى اسلام با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ... ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پیر نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمین بار براى تعیین سرنوشت خویش به سوى صندوق هاى رأى هجوم آورد و یاوه گویان و خیالبافان را بر خود لرزاند و فردى شریف از سلاله پیامبران را براى خدمت به اسلام و ایران و مسلمانان و ملت برگزید و این مسئولیت سنگین را بر عهده کسى گذاشت که چهار سال در این مقام، صادقانه و با تعهد و روشن‏بینى به ملت و اسلام و ایران خدمت نمود؛ و این، پس از خدماتى بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود؛ "جَزاهُ اللَّهُ خَیراً".
رئیس جمهور محترم باید توجه داشته باشند که در پیشگاه مقدس حق- جلّ و علا- واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى  و تمایلات سرّى تا اعمال مُعلن [آشکار] و مخفى مى‏گذرد، در حضور حق است و چیزى را نتوان از او- جلّ و علا- پنهان کرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و باید توجه نمایند که در مقامى هستند که یک جمله او گاهى مؤمنى را ساقط کرده و متعهدى را از بین مى‏برد، و یا غیر صالحى را به مقامى که شایسته آن نیست مى‏رساند؛ گاهى یک سخنرانى او، جمهورى اسلامى و کشور را نور مى‏بخشد و گاهى بعکس. مقام خطیر است و خطر بزرگ، به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دست‏اندرکاران- بویژه رئیس جمهور- باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیله‏گر بر حذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‏دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است، انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامى صدمه زنند.» (صحیفه امام، جلد19، صفحه369)

انتقاد آیت الله خامنه ای از دولت موسوی در مراسم تنفیذ
پس از قرائت حکم، رئیس جمهور به سخنرانی پرداخت. آقای هاشمی رفسنجانی درباره آن روز می نویسد:«آیت الله خامنه ای در اظهاراتشان از نقاط ضعف عملکرد دولت با کنایه یاد کردند.» (امید و دلواپسی، کارنامه و خاطرات سال1364هاشمی رفسنجانی، صفحه240)
در بخشی از سخنان آیت الله خامنه ای آمده بود: «ریشه مشکلات امروز ما وابستگی اقتصادی به خارج از این مرزها ومنحصر بودن درآمد ما به درآمد حاصل از نفت است. فقدان یک برنامه همه جانبه اقتصادی و گرایش به دولت سالاری یکی دیگر از مشکلات ماست که نتایج این مشکلات را در کاهش رشد اقتصادی و گاهی در رشد منفی اقتصادی مشاهده می کنیم. باید در زمینه اقتصادی برنامه ریزی مستقل از نفت انجام بگیرد. گرایش به افزایش تولید داخلی به وجود آید و شدت پیدا کند و استفاده از سرمایه ابتکار و مدیریت و همکاری مردم جدی گرفته شود.» (همانجا)

تأکید مجدد بر حق رئیس جمهور در انتخاب نخست وزیر
آیت الله خامنه ای که همه شمشیرهای جناح چپ را برای اجبارشان در معرفی مجدد موسوی از رو بسته می دیدند، در مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی نیز مجدداً بر اختیارات رئیس جمهور در این امر تأکید کرده و گفتند: «این سوگند یک سوگند شرعی است و یک سوگند جدّی است و صرف تشریفات نیست. خود قانون اساسی ابزارهای لازم برای عمل به این سوگند را مشخص کرده که اگر آن ابزارها باشند، عمل به این سوگند امکان پذیر است و الّا نه. و مهم ترین آن ابزارها چیزی است که در اصل 124 و 133 [اصول مربوط به تعیین نخست وزیر و وزرا توسط رئیس جمهور] ذکر شده است. در صورتی که رئیس‌جمهور این ابزارها را در اختیار داشته باشد، خواهد توانست به این سوگند عمل کند وگرنه این سوگند، حکم فقهی‌اش برای فقها روشن است.... من یک طلبه کوچک و یکی از شاگردان امام عزیز و بزرگوار هستم و هیچ ادعایی ندارم. اما با این ابزارها می توانم و این قدرت را دارم که این مسئولیت را انجام دهم.» (روزنامه کیهان18/7/64)

آقای هاشمی: موسوی به آیت الله خامنه ای تحمیل شد
گرچه عدم تمایل آیت الله خامنه ای به انتخاب مجدد موسوی واضح بود اما به هر حال به خاطر کارشکنی ها و بدعت هایی که جناح چپ موجود در سه قوه انجام دادند (از جمله نامه به امام و یا گفتن این نکته به امام که در صورت رفتن موسوی، جبهه ها از نظر روحی تضعیف می شوند) آیت الله خامنه ای پس از فراز و نشیب های فراوان مجبور شدند تا به خاطر مصلحت نظام و در راستای تبعیت از ولی فقیه، با اکراه تمام مجدداً میرحسین موسوی را جهت نخست وزیری به مجلس معرفی نمایند.
چگونگی و روند این امر (که در دل خود ماجراهایی نظیر 99 نفر را آفرید) خود مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد و به امید خدا در آینده به صورت جداگانه و مفصّل به آن خواهیم پرداخت.
اما به عنوان خاتمه، می توان برخی از علل این معرفی را خلاصه وار، در مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان ملاحظه است:
«س:آیت الله خامنه ای در دوره دوم ریاست جمهوری شان نمی خواستند آقای موسوی را مطرح کنند تا این مشکل از ریشه حل شود. این را توضیح بفرمایید.
ج: همین طور است. ایشان او را قبول نداشتند و خیلی صریح هم می گفتند که قبول ندارم. ... این بحث مفصل است. ایشان می دیدند که توافق ندارند. تقریباً بر ایشان تحمیل شد.
س: یعنی حمایت حضرت امام از آقای موسوی باعث چنین کاری شد؟
ج: امام هم روی ملاحظاتی می گفتند آقای موسوی باشد.
س: ملاحظات حضرت امام را بفرمایید.
ج: از داخل مجلس جمع زیادی نامه می نوشتند و در بیرون هم این گونه منعکس می کردند. حتی افرادی از جبهه نامه نوشتند که جبهه آسیب می بیند. دوستانی که بعداً مجمع روحانیون شدند، در اطراف امام بودند. عوامل زیادی دست اندرکار بود. آیت الله خامنه ای هم تسلیم امام بودند و اگر امام نظر صریحی می دادند، ایشان تکلیفی برای خودشان قائل نبودند و می پذیرفتند. در این قضیه هم همینطور شد و پذیرفتند. البته بهتر است این گونه مسائل را از خود آقایان بپرسید. من مایل نیستم در چنین مواردی وارد شوم.» (بی پرده با هاشمی رفسنجانی،صفحه111)
و این چنین، فصلی دیگر رقم خورد از کتاب سرگذشت عده ای که ولایت فقیه را فقط تا وقتی می خواستند که برآورنده تمایلات آنان باشد و همچنین برگ درخشان دیگری افزوده شد بر کتاب عمل کسانی که گرچه تحت تهمت «عدم پیروی از ولایت فقیه» بودند، ولی به یک اشاره ولی امر، تمام تمایلات خود را زیر پا گذاشتند و به فرامین ولی گردن نهادند. آری، به درستی که «تاریخ روشنگر نسل های آینده است.» (صحیفه امام، جلد 3، صفحه 434)

منبع

متفرعنانه نمي‌توانند تحمل كنند مردم به آن‌ها رأي ندهند/ به چه حقي بخود اجازه تحميل موضوعاتي به امام

حجت‌الاسلام عليرضا پناهيان در برنامه ديروز، امروز، فردا
متفرعنانه نمي‌توانند تحمل كنند مردم به آن‌ها رأي ندهند/ به چه حقي بخود اجازه تحميل موضوعاتي به امام را مي‌داديد؟

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخي در خاطرات خود اين گونه ادعا مي كنند كه هرچه سعي و اصرار مي كرديم موضوعي را بر امام راحل تحميل كنيم، نمي شد، در حالي كه سوال ما اين است كه شما به چه حقي به خود اجازه مي داديد موضوعاتي را به امام تحميل كنيد؟

به گزارش رجانيوز، حجت‌الاسلام والمسلمين عليرضا پناهيان در برنامه "ديروز، امروز، فردا" كه شب گذشته از شبكه سوم سيما پخش شد، افزود: مردم در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري نشان دادند كه از راست و چپ خسته شده اند و اگرچه منتخبشان به راست نزديك تر بود اما نه چپ بود و نه راست.

پناهيان در بخش ديگري از سخنانش ادامه داد: انقلاب ما در سال ‏1357‏ ضد استبداد بود و سپس ضداستكبار شد و اتفاقاتي كه هم اكنون رخ مي دهد، ضداستعلاء و ضدخودبزرگ طلبي هاي موهوم برخي خواص است.

وي افزود: اكنون برخي متفرعنانه وارد عرصه سياسي شده اند و نمي توانند تحمل كنند كه مردم به آنها رأي ندهند و به جوان ترها اقبال كنند، البته همين جوان ها هم اگر متفرعنانه عمل كنند، به زمين مي خورند.

پناهيان گفت: استكبار هم اكنون به زمين خورده است و از استعلاء طلب‌ها استفاده مي كند كه برگردد.

وي استعلاء طلب‌ها را افرادي خواند كه حب جاه و مقام و منفعت دارند و اضافه كرد: حضور حماسي مردم در ‏9‏ دي امسال بر ضد استعلاء طلب‌ها بود و اتفاقي كه در عاشوراي امسال افتاد، نتيجه خودبزرگ طلبي برخي‌ها بود.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: همه بايد متواضعانه برخورد كنند و هيچ كس نمي تواند بگويد من زنبيل گذاشته ام و جلوترم.

پناهيان افزود: مقام معظم رهبري در سخناني فرمودند همانطور كه انقلاب مال جوان هاي ‏57‏ بود، به جوان هاي كنوني هم اختصاص دارد اما ظاهرا عده اي انقلاب را از آن خود مي دانند.

وي گفت: يك روز، دوره دفاع مقدس از جسم انقلاب بود و اكنون دوره دفاع مقدس از روح انقلاب است.

پناهيان در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اينكه صداوسيما بايد از دو سال پيش جلسات مناظره را برگزار مي كرد، ادامه داد: اگر اين اقدام صورت مي گرفت، هم شفاف سازي و هم هزينه ها كم مي شد.

وي افزود: از ابتداي انقلاب تاكنون حركاتي از مصلحت به حقيقت داشتيم، عزل منتظري و افول بني صدر و موضوع نهضت آزادي نمونه اين حقيقت گرايي‌هاست اما متاسفانه برخي‌ها هم اكنون مي خواهند موتور حقيقت گرايي انقلاب متوقف شود.

اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه بسياري از ريزش‌هاي امروز انقلاب مسئله تازه اي نيست، اضافه كرد: مواضع سياسي گذشته اين افراد موضوع را روشن مي كند و نشان مي دهد كه هيچ كس خطش تغيير نكرده است.

پناهيان با اشاره تلويحي به استعفاي موسوي از نخست‌وزيري گفت: همان هايي كه در زمان كنوني ريزش كردند، كساني بودند كه ‏3‏ روز مخفي شدند و استعفا كردند.

وي افزود: اين آقا، همان آقاست اما آن زمان مصلحت نبود، راز از پرده برون افتد اما اكنون حقيقت برملا شده است.

پناهيان، نظام جمهوري اسلامي را نظامي ولايي خواند و اضافه كرد: جمهوري بدون ولايت معنا ندارد و نظام ولايي معناي دقيقي است براي حقيقت جمهوري اسلامي.

پناهيان در ادامه سخنان خود گفت: قصد ندارم به مظلوميت هاي اصل ولايت فقيه بپردازم اما برخي كه در آن زمان موضوعاتي را به امام تحميل مي كردند، اكنون نيز قصد دارند تحميل گري خود را به ولايت ادامه دهند.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخي در خاطرات خود اين گونه ادعا مي كنند كه هرچه سعي و اصرار مي كرديم موضوعي را بر امام راحل تحميل كنيم، نمي شد، در حالي كه سوال ما اين است كه شما به چه حقي به خود اجازه مي داديد موضوعاتي را به امام تحميل كنيد؟

وي با اشاره به اينكه بر حضرت علي(ع) نيز برخي تحميل گري مي كردند، گفت: مردم ما از تحميل بر ولايت خوش‌شان نمي آيد و اينكه برخي به مقام معظم رهبري نامه مي نويسند و آن را علني مي كنند، از اين اقدام بوي تحميل به مشام مي رسد. در هر حال، جريان تحميل گري به ولايت رو به كاهش است

پناهيان در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اينكه از آغاز انقلاب تاكنون روند جدايي ما از تمدن غرب آغاز شده است، افزود: هم اكنون غرب‌گرا به معناي واقعي كلمه نداريم اما در مناظره هاي انتخاباتي برخي مي گفتند اين خرافات است كه برخي مي گويند تمدن غرب رو به فروپاشي است.

پناهيان ادامه داد: اگر به تمدن غرب كاري هم نداشته باشيم، اين تمدن رو به افول است.

در ادامه، گزارشگر اين برنامه با موضوع مقايسه جوانان امروز و ديروز با مردم مصاحبه هايي داشت كه پناهيان پس از اين مصاحبه ها گفت: شما فكر مي كنيد همه جوانان گذشته ما به جبهه ها مي رفتند؟ خيلي‌ها بودند يك بار رفتند و از ترس‌شان ديگر نرفتند اما آنهايي كه رفتند، الگو شدند.

پناهيان گفت: يادم نمي رود وقتي كه عده اي در حال اعزام به جبهه بودند، برخي فوتبال بازي مي كردند.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: آن زمان در لشكر ‏27‏ روحاني گردان بودم و سخنراني مي كردم و اكنون هم در جمع دانشگاهيان هستم و به طور قطع مي توانم بگويم كه جوانان امروز هزاران برابر بهتر و عميق ترند.

وي گفت: اين جوانان در فضايي تربيت شده اند كه متاسفانه ما خوب عمل نكرديم و يك سريال خوب درباره حجاب و يك سريال سياسي خوب و يك سريال كه اصل ولايت فقيه را جا بياندازد، توليد نكرديم و برخي هنرمندان اصلاً جرأت نمي كنند وارد اين عرصه شوند.

وي ادامه داد: اگرچه اندكي كارهاي تبليغاتي هم كرده ايم اما اگر اين همه دانشجوي محجبه در دانشگاه ها وجود دارد، به سبب فطرت پاك آنهاست.

پناهيان در ادامه در پاسخ به سوال مجري مبني بر اينكه مردم بايد با نخبه ها چه كنند، گفت: مردم خودشان مي دانند و در ‏9‏ دي نشان دادند اما صداوسيما فقط بخش هايي از خشم مردم و كيفيت فريادهاي آنها را پخش كرد.

وي گفت: در روز ‏9‏ دي، دانشجوياني حضور يافتند كه به افراد مختلفي رأي داده بودند اما در آن روز فريادهايي داشتند كه رسانه ملي جزئيات آن را پخش نكرد و نبايد مسائل ر ا جسته گريخته بيان مي كرديم. در همان روز ‏9‏ دي، برخي نخبگان هم در تظاهرات شركت كردند اما سپس نامه اي ضعيف نوشتند و به قول عوام ماست مالي كردند.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه برخي نخبگان مردم را درك نمي كنند و هنوز در حال و هواي ‏25‏ سال پيش هستند، گفت: سرعت جامعه فوق العاده بالاست.

پناهيان جوانان را پربصيرت خواند و گفت: گروهي از اين جوانان به من مي گفتند اگر برخي امسال در روز عاشورا امدند و پرچم امام حسين(ع) را آتش زدند، سال اينده ديگر اشتباه نمي كنند و پرچم امام حسين(ع) را بر مي دارند و در قالب عزاداري حرف هاي خود را مي زنند. اين دانشجويان تاكيد مي كردند كه بايد از اكنون آماده باشيم.

وي گفت: جوانان ما بسيار هوشيارند و به نخبگان پيام مي دهند اما آنها به روي خود نمي آورند.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: در شرايط كنوني، رسانه ها بايد نخبگاني را كه در ميان مردم مي جوشند، برجسته كنند.

وي در ادامه به ارادت خود به شهيد ديالمه و سخنراني هاي جذاب اين شهيد اشاره كرد و گفت: اكنون امثال شهيد ديالمه كم نداريم و رسانه ها بايد آنها را مطرح كنند.

وي گفت: رسانه بايد در ارتقاي فرهنگ سياسي جامعه تلاش كند تا بازار نقد و گفت‌وگو رونق پيدا كند.

اين استاد حوزه و دانشگاه، طرح موضوعات موهومي چون چپ و راست و محافظه كار را مربوط به عصر حجر خواند و گفت: محيط هاي مذهبي ما بايد با شفافيت موضوعات سياسي را تحليل كند و بيشترين انحرافات سياسي در جمع هايي رخ مي دهد كه مدعي مي شوند بايد از سياست فاصله گرفت.

پناهيان ادامه داد: امروز هيچ كس نبايد ساكت باشد و محيط غيرسياسي نداريم اما متاسفانه برخي ها مانند ابوموسي اشعري ژست مي گيرند كه دخالت ما در مسائل سياسي اختلافات را بيشتر مي كند.

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به ويژگي هاي دوران فتنه گفت: يكي از ويژگي هاي اين دوران دوپهلو و مبهم صحبت كردن برخي نخبگان است.

بي‌بي‌سي فارسی در ستاد موسوی استوديو زده بود

در ميزگرد رو به فردا با حضور بروجردي و حسينيان مطرح شد:
بي‌بي‌سي فارسی در ستاد موسوی استوديو زده بود
طرح حكميت و توبه‌نامه‌نويسي‌ها توطئه است

علاء‌الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و روح الله حسینیان رئیس کمیسیون سیاست داخلی و امور شوراها در مجلس شورای اسلامی پنجشنبه شب در برنامه رو به فردا به بحث و تبادل نظر درباره دخالت بیگانگان در امور پس از انتخابات ریاست جمهوری پرداختند.

بروجردی در ابتدای این برنامه اظهار داشت: برنامه رو به فردا را به ویژه برنامه های اخیرش و پر بازتاب را دیده ام.

حسینیان نیز در اظهارنظری درباره این برنامه گفت: برنامه پرجاذبه ای تهیه کرده اید و نحله های فکری مختلف را می آورید تا سخن خود را بگویند؛ قضاوت با مردم فهیم و خوش فکر ایران است. حاشیه ای بر این مطلب دارم در مناظره ها باید ملاک هایی رعایت شود بهتر است اگر از ارگانی انتقاد می شود سازوکاری بگذارید تا حق دفاع داشته باشد.

حسینیان افزود: برای نمونه در مناظره ای گفته شد راه آهن شیراز- اصفهان فقط خاک ریخته شده و این خط آهن تعطیل است که این اظهار نظر خلاف واقع بود حق آن بود که با وزیر راه صحبت می کردید، مشخص است که قطار هفته ای یک بار بین اصفهان و شیراز تردد می کند.

این نماینده مجلس افزود:‌ یا در مورد بنده گفته شد که شورای نگهبان در انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی رد صلاحیتم کرده است از این اظهارات که خلاف واقع بود متعجب شدم حق بود که با شورای نگهبان تماس می گرفتید تا نظام زیر سوال غیر واقعی نرود.

در ادامه این برنامه تلفن هایی از مردم پخش شد که اظهار نظرهای مختلفی را درباره برنامه رو به فردا مطرح کردند از جمله این اظهار نظر ها درخواست برای افزایش زمان برنامه و همچنین توصیه به مجری برای رعایت بی طرفی و دعوت نکردن از کسانی که در چارچوب نظام سخن نمی گویند بود.

نخستین سوالی که مجری برنامه مطرح کرد مربوط به مسئله دخالت بیگانگان در اوضاع داخلی کشور و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری و نسبت چهره های سیاسی با این دخالت ها بود.

بروجردی در این باره پاسخ داد باتوجه به سابقه طولانی دخالت بیگانگان در کشور حتی اگر به گذشته دور یعنی دوره قاجار باز نگردید می توان از دخالت آشکار آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 یاد کرد که مقامات این کشور به صورت رسمی آن را بعهده گرفتند.

این نماینده مجلس افزود: پس از پیروزی انقلاب، آمریکا و انگلیس با سابقه طولانی دخالت و چهره منفور خود، رژیم صهیونیستی و قدرتهای هم پیمان آمریکا نیز دخالت های بسیار آشکاری در امور ایران داشتند.

بروجردی افزود: سال گذشته در کنگره آمریکا که دموکرات های هم حزبی باراک اوباما در آن در اکثریت هستند بیش از 60 طرح را به تصویب رساندند که شامل 55 میلیون دلار برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران می شد.

مجری برنامه پرسید که این 55 میلیون دلار صرف چه مقاصدی می شود که رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پاسخ داد: علی الاصول این بودجه صرف امور اطلاعاتی و بخشی از آن صرف تلویزیون های ضد انقلاب یا تلویزیون هایی که آمریکا راه اندازی کرده است می شود از جمله این رسانه ها می توان به تلویزیون آزادی و رادیو فردا اشاره کرد.

وی افزود: بخشی از این بودجه نیز صرف توطئه یا پرداخت به عوامل خارج نشین آمریکا که معترف به این عاملیت هستند می شود. اصل این دخالت مهم است برخی به گونه ای سخن می گویند که دراین باره ابراز تردید می کنند.

این نماینده مجلس گفت: انگلیس از یک سال پیش از انتخابات، تلویزیون بی‎بی‎سی فارسی را راه اندازی کرد و به دنبال یافتن خبرنگار و عوامل برنامه سازی در داخل ایران بود و هدف سیاسی را از این اقدام دنبال می کرد، آمریکا نیز با تلویزیون فارسی این هدف را دنبال می کرد.

بروجردی بااشاره به اینکه تلویزیون های فارسی آمریکا و انگلیس پس از انتخابات به پخش 20 ساعت برنامه در روز اقدام می کردند افزود: برنامه ریزی برای‌ آشوب و ایجاد شبهه در اصل انتخابات از اهداف این برنامه ها بود که دخالت آشکار در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.


بروجردی ادامه داد: هم نوایی در داخل نیز به وضوح دیده شد شعار مشخصی که تلویزیون بی‎بی‎سی یا آمریکا می داد در داخل تکرار می شد اولین شبهه انتخاباتی نیز از همین برنامه ها نشات گرفت.

مجری برنامه در ادامه پرسید ماهیت این شبکه ها که پول می گیرند و برنامه های جهت دار می سازند مشخص است اما ایراد اینکه چهره های داخلی با این شبکه ها مصاحبه کنند چیست؟

بروجردی پاسخ داد: به لحاظ تصمیمی که نظام در دهه اول انقلاب گرفت و فکر می کنم در زمان حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور به بخشنامه تبدیل شد منع مصاحبه با بی‎بی‎سی بود. با توجه به دشمنی انگلیس با جمهوری اسلامی دلیلی نداشت مسئولان به این رسانه که هدفش مشخص بود بها دهند.

مجری پرسید آیا این منع عرفی است یا قانونی که بروجردی تصریح کرد: این دستورالعمل است.

مجری در ادامه گفت: ‌آیا این منع فقط شامل حال مسئولان می شود یا برای مثال روزنامه نگاران منعی برای انجام مصاحبه با این شبکه ندارند. رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس پاسخ داد: مسئولان دولتی برای اعلام مواضع رسمی کشور از تریبون‌های مختلف برخور دارند و نیاز به رسانه‌های بیگانه ندارند. در سازمان ملل و دیگر مجامع بین المللی نیز می توانیم مواضع خود را اعلام کنیم.

بروجردی ادامه داد: علت جلوگیری از بها دادن به رسانه ای است که ضدیت او با کشورمان محرز است روزنامه نگار ما هم عرق ملی دارد و به احترام حفظ منافع ملی این مصاحبه را انجام نمی دهد.

مجری برنامه از حسینیان پرسید دو فرض درباره وقایع پس از انتخابات مطرح است یکی اینکه چهره های شاخص سیاسی کاملا آگاهانه با انگلیس در ارتباط بوده اند و بعضی نیز معتقدند که این تهمت به چهره های سیاسی است و آنها ناخواسته و ناآگاهانه به این مسیر کشیده شدند.

حسینیان در پاسخ به سوال مجری گفت:‌ ما تحلیل گر هستیم اینکه آیا واقعا سران فتنه و حلقه های بعدی آنها با سازمان های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ارتباط داشتند یا خیر موضوعی است که نهادهای اطلاعاتی باید پاسخ بدهند ما مجموعه داده های مختلف را کنار هم می گذاریم و از آنها نتیجه گیری می کنیم.

این نماینده مجلس ادامه داد: ‌این نتیجه بستگی به استدلال ها و چگونگی چینش داده ها دارد وقتی به وقایع پیش و پس از انتخابات نگاهی گسترده داشته باشیم و عوامل داخلی و خارجی آن را بنگریم شاهد هماهنگی سازماندهی شده هستیم.

وی افزود: انگلیس، امریکا و اسرائیل به‌عنوان اينکه از ابتدای جمهوری اسلامی خواهان براندازی آن بودند این خواسته خود را هنوز انکار نمی کنند، نمی شود دخالت آنها را انکار کرد مگر اینکه کسی چشم خود را ببنند و خود را به کری بزند.

حسینیان گفت: بی‎بی‎سی پس از انتخابات مسئله ای را طرح می کند که هنوز مقامات آن را مطرح نکرده بودند این شبکه خبری گفت احمدی نژاد و موسوی هر دو ادعای پیروزی کرده اند همین خبر را صدای آمریکا، اسوشیتدپرس و همچنین بسیاری از سایت ها و روزنامه های آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی به‌عنوان شاه کلید فتنه پس از انتخابات به صورت سازماندهی شده بیان کردند و عناصر داخلی هم به همین شکل دنبال آنها رفتند.

این نماینده مجلس با اشاره به موضع گیری باراک اوباما رئیس جمهور امریکا و همچنین مقامات رژیم صهیونیستی گفت: پس از انتخابات، اوباما به طور رسمی اعلام کرد که باید از تظاهر کنندگان داخلی حمایت کنیم، مقامات اسرائیلی هم می گویند که نمی توان نسبت به معترضان ایرانی بی تفاوت بود دنیا باید از شورشیان ایران حمایت کند.

وی افزود: اخبار مهندسی شده، دقیق،‌ منضبط و منسجم در این باره منتشر شد و گفتمانی را تشکیل داد که در داخل هم تکرار می شد.

حسینیان با طرح این سوال که چرا تلویزیون بی‎بی‎سی فارسی راه اندازی شد، گفت:‌ نزدیک انتخابات این تلویزیون برای هدایت شورش های پس از انتخابات راه اندازی شد بحث تقلب را پیش از برگزاری انتخابات مطرح کرد.

این نماینده مجلس افزود: سردبیر این تلویزیون، رمضانی، معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات است. استودیو تلویزیون فارسی در ستاد موسوی تشکیل شده بود. هنگام پلمپ این ستاد کارگردان های بی‎بی‎سی را در آنجا دیدند که مشغول مصاحبه با معترضان بودند و دوربین شبکه خبری بی‎بی‎سی به طور مستقیم با این ستاد در ارتباط بود به طوری که لحظه ورود نیروهای انتظامی را به آن نشان داد.

حسینیان گفت: چگونه این داده ها را کنار هم بگذاریم و به این نتیجه نرسیم که هماهنگی با داخل و خارج وجود نداشته است.

وی تصریح کرد: ‌دولت موسوی بخشنامه ای داشت که بر مبنای آن هیچ مسئولی حق مصاحبه با رادیو بی‎بی‎سی را ندارد چطور می توان ظنین نشد که حالا در ستاد موسوی دوربین ارتباط مستقیم با بی‎بی‎سی برقرار می شود.

حسینیان افزود: اطلاعات فراوان را می توان کنار هم گذاشت، رفتن سید محمد خاتمی به انجمن سوروس قابل انکار نبود به طوری که گردانندگان این انجمن آن را تایید و اسناد مختلف نیز دال بر وقوع آن بودند.

وی با اشاره به اینکه جین شارپ پدر انقلاب های مخملی برای کمک به وقوع چنین انقلابی در ایران در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز اعلام آمادگی کرده بود، گفت: وی به صراحت دو دستورالعمل را برای داخل ایران ارائه داد اول پوشیدن لباس سبز و دوم تکرار همان شعارهای اول انقلاب.

این نماینده مجلس گفت: داریوش همایون وزیر اسبق اطلاعات یک سال قبل گفته بود شعارهای الله اکبر بر پشت بام سرداده شود این اطلاعات که در هماهنگی با هم است یک حرف می زند. حسینیان با بیان اینکه این اتهام را مطرح نمی کند که ارتباط مستقیمی بین سران فتنه و بیگانگان وجود داشته است گفت: امام سخن آموزنده ای در این رابطه دارند و می فرمایند گاهی انسان خود متوجه نیست دشمن با چند واسطه او را هدایت می کند.

وی افزود: وقتی سردبیر یک روزنامه از جناح اصلاح طلب در لندن سرمقاله می نویسند و مقاله اش در این روزنامه به چاپ می رسد یا اینکه آقازاده ها لندن را به عنوان مقصد فرار بر می گزینند این سوال پیش می آید که چرا برای مثال این افراد به پاریس نمی روند و همینجا است که تحلیل گر به شک می افتد و موضوع اهمیت کنکاش می یابد.

مجری برنامه پیش از آنکه سوال خود را از بروجردی بپرسد نکته هایی را درباره اظهارات حسینیان مطرح کرد و گفت: چرا لفظ سران فتنه را درباره اشخاصی به کار بردید که سوابق روشنی داشتند. مقام معظم رهبری حتی دو سه هفته پس از انتخابات پرهیز می دادند که این افراد را خارج از نظام بدانید آیا با چنین موضعی شما و جریان هم فکر شما راه بازگشت را برای این چهره ها مسدود نمی‌کند. از آنجایی که نوبت سوال از بروجردی بود در این قسمت از برنامه نوبت سخن به حسینیان نرسید.

بروجردی گفت:‌ مرور هفت ماهه گذشته حتما حاوی نکات مهمی است که باید در همین گفتگو ها باز شود.

مجری برنامه با قطع سخن بروجردی وی را شخصی خواند که دیپلماتیک سخن می گوید و افزود: برنامه رو به فردا چنین مشی را برنمی تابد. بروجردی در پاسخ به این اظهارنظر گفت:‌ بسیار خوب در این برنامه از آغاز صحبت مبنا را بر آن گذاشتم که باید مقداری شفاف صحبت کرد اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ادامه داد: ‌از هفته اول حوادث به صورت تخصصی وارد گود شدیم و پیش از همه به نامزدهای انتخابات مراجعه کردیم زیرا آنچه رخ می داد از همان ابتدا دارای علائم خوبی نبود.

وی با اشاره به اینکه دخالت بیگانگان مشهود بود، افزود: ‌کشور آرام ما 30 سال است که جمهوری اسلامی را تجربه می کند و درختی نونهال نیست که با این بادها بلرزد.

این نماینده مجلس افزود: علامت سوال بسیاری مطرح است و هر انتخاباتی برنده و بازنده دارد اگر در هر انتخابات بازنده بگوید تقلب شده و هودارانش را به حضور در خیابان فرابخواند دچار مشکل و تنش می شویم.

وی به دور پیشین انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: در دور اول انتخابات آقای هاشمی ده میلیون رای داشت اگر هوارادان خود را به ریختن به خیابان دعوت می کرد، دچار مشکل می شدیم.

بروجردی تصریح کرد:‌ این تذکرها به شخص موسوی داده شد آقای ناطق نوری گفت با وی تماس تلفنی گرفته و با توجه به سابقه کاری خود به او هشدار و تذکر داده است که دعوت وی از هودارانش برای حضور در خیابان ها جامعه را دچار تنش و درگیری می کند و حتی ممکن است افرادی کشته شوند. این نقل قول کمتر در جایی گفته شده است و برای ثبت در تاریخ مطرح کردم. آقای موسوی این تذکر را قبول نکرد سوال این است که چرا.

بروجردی افزود: با عنایت به آنچه اتفاق افتاد و حوادث ناگواری هم بود، می توان گفت می شد از بروز این وقایع جلوگیری کرد زیرا پیش از آن 9 انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشتیم که به صورت رقابتی برگزار شد.

وی یادآور شد:‌ خاتمی که به ریاست جمهوری رسید، پیش از آنکه به صورت رسمی نتیجه انتخابات اعلام شود، ناطق نوری برای وی پیام تبریک فرستاد که این بر مبنای یک بلوغ مبتنی بر شئونات سیاسی کشور بود.

در ادامه حسينيان گفت:‌ ما نباید در مسائل سیاسی و اجتماعی با محافظه کاری و اقدامات مصلحت جویانه و اینکه اصل اقدامات مصحلت جویانه باشد کارها و بحران ها را مثل آتش زیر خاکستر نگه داریم.

حسینیان ادامه داد: نمونه بسیاری از اقدامات جریان فتنه دارم که نمونه بارز آن در جریان 18 تیر پیش آمد و ان هم ریشه یابی نشد در این جریان معاونین وزارت کشور که این جریان آشوب گرانه را هدایت می کردند و واقعا چند روز برای جمهوری اسلامی بحران ایجاد کردند اقداماتشان ریشه یابی نشد افراد اصلی و سران فتنه شناسایی شدند اما دستگیر نشدند و با آنها برخورد نشد و عده ای که مسئولیت اطلاعاتی داشتندخودشان خواهان پیگیری و شناسایی هم نبودند ولی به هر حال برخی ها شناسایی شدند.

این نماینده مجلس گفت: همین جریان بحث خروج از نظام را مطرح کرد که در آن زمان تعدادی از مسئولین دولت استعفا دادند، مساله تحصن در مجلس پیش آمد که همانها هدایت کردند اگر اطلاعات و دستگیری ها را نگاه کنید همانهایی که جریان 18 تیر را راه اندازی کردند دستشان در این فتنه رو شده است عده ای از این افراد دستگیر شدند عده ای تحت تعقیب و عده ای نیز فرار کردند و در لندن زندگی می کنند و مسائل را از آنجا هدایت می کنند.

حسینیان ادامه داد: اجازه دهید و مردم هم باید بخواهند این قضه فتنه اخیر ریشه یابی شود. خدا می داند آروزی ما هم این است که همه زیر پرچم جمهوری اسلامی باشد و به مردم هم کمک کنند و به جای اینکه به بحث ها و مجادلات پر ضرر بپردازیم همه تلاش کنیم برای راهگشایی کار مردم و مشکلات مردم را حل کنیم.

حسینیان افزود: شما قطعا بدانید اگر این فتنه ریشه یابی نشود و سران فتنه، زنجیره های نزدیک به فتنه و زنجیره ها ی متصل که من نمی گوییم هم جاسوس هستند با هماهنگی رادیوهای بیگانه خود را هماهنگ می کردند و تظاهرات و شورش راه می اندازند دو هفته خسارتی را به این مردم وارد کردند آیا شما از طریق مردم مجاز هستید که راه آنها را برای بازگشت باز بگذارید.

مجری برنامه خطاب به حسینیان گفت: شما تکلیف خود را با این جریان مشخص کردید و معتقدید که این جریان قرار نیست توبه کنند و بازگشت داشته باشند. حسینیان ادامه داد: سران این جریان فتنه کردند عده ای را به کشتن دادند 10 نفر از اعضای بسیج به شهادت رسیدند که با محافظه کاری عده ای حتی مجلس ختم هم برای این شهدا گرفته نشد. یک ماه این ها در خیابان بساط راه انداختند و مردم را به شورش و آشوب دعوت کردند در حالی که مردم باید در آن خیابان ها به کاسبی می پرداختند.

این نماینده مجلس گفت: نظام قبل از انتخابات به جایی رسیده بود که اوباما نامه می نوشت و بدون پیش شرط خواهان مذاکره بود، سولانا گفت جمهوری اسلامی را باید به عنوان یک قدرت منطقه ای پذیرفت و همچنین برژنیسکی نیز خواهان به رسمیت شناختن ایران خصوصا در بحث هسته ای بود.

وی افزود: در انتخابات و وقایع بعد از آن جریان فتنه جمهوری اسلامی را تضعیف کردند که در این حین نیز اوباما خطاب به مردم پیغام می داد که ما با شما هستیم، تحریک می کردند که در مقابل نظام بایستید آیا تضعیف نظام بهای کمی بود که به نظام تحمیل کردند.

حسینیان تصریح کرد:‌ ما باید تفکیک قائل شویم بین مردمی که رای دادند و کسانی که فتنه کردند و الان طلبکارانه خواهان بازگشت هستند. بنده به عنوان یک انقلاب شناس و کسی که تجربه سی سال در این نظام دارد این بازگشت را به مصلحت نمی دانم.

مجری برنامه گفت: آقای حسینیان شما هیچ راه برگشتی قائل نیستید که در این هنگام آقای بروجردی منظور آقای حسینیان را حذف این جریان سیاسی ندانست و گفت بحث این نیست که در جامعه یک جریان سیاسی داشته باشیم بلکه مبنا قانون اساسی است که منشور وحدت است و ما آن را به‌عنوان مبنای اقدامات همه پذیرا هستیم.

بروجردی در ادامه سخنانش گفت:‌ بحث آقای حسینیان این است که افرادی که عامدا و عالما به نظام ضربه می زنند، کاری که انگلیس و آمریکا و دشمنان نظام مثل منافقین و سلطنت طلب‌ها انجام می دهند و ضربه به منافع نظام می زنند کسی که در این قالب می رود فارغ از هر نامی که داشته باشد او همان حرکتی را انجام می دهد که سنای آمریکا و دیگر دشمنان نظام انجام می دهد و ضربه به نظام می زند.

مجری برنامه خطاب به آقای بروجردی گفت: شما در مجلس بحثی درباره بازنگری در مورد رابطه ایران با انگلیس دارید آیا شما موافق این بازنگری هستید.

بروجردی افزود: مدت ها قبل از اینکه همکاران این طرح را مطرح کنند به عنوان قطع رابطه با انگلیس؛ ما این بحث را در کمیسیون امنیت ملی با وزیر امورخارجه، معاونین و برخی نهادهای مرتبط با سیاست خارجی داشتیم که باید بین یک کشور اروپایی که با ایران رابطه عادی دارد و در موقع بحران 12 میلیارد دلار خرید گاز قرارداد می بندد با یک کشوری که مدام توطئه می کند فرق باشد.

وی گفت: انگلیس پیشتاز تحریم های اروپا که فراتر از تحریم های سازمان ملل بود علیه ایران است و انگلیس اولین کشوری بود که اسم منافقین را از لیست تروریست ها خارج کرد و ما در اولین روز کاری مجلس بعد از تعطیلات این موضوع را بررسی می کنیم.

مجری برنامه گفت: فکر می کند که فقط به یک محکومیت برسد.

بروجردی گفت: محکومیت کار سخنگوی وزارت امور خارجه است ما کاری از جنس الزام دولت و توقف اجرای پروتکل الحاقی انجام خواهیم داد و البته خروجی چنین امری مبتنی بر رای نمایندگان مجلس خواهد بود.

مجری برنامه خطاب به آقای حسینیان گفت: ‌مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خودشان به ماجرای انتخابات اشاره داشتند و ایشان در فرمایشات سهم خاصی را برای نخبگان سیاسی قائل هستند از جمله اینکه شفاف حرف بزنند و دو پهلو حرف نزنند برداشت شما در این مورد چیست. این نماینده مجلس در پاسخ سوال مجری گفت: بنده کوچک‌تر از آن هستم که مفسر کلمات مقام معظم رهبری باشم. برداشت من ممکن است صحیح باشد یا صحیح نباشد.

حسینیان افزود: استنباط خود من این است در جریان فتنه اخیر نخبگان سه گروه شدند اولین گروه کسانی بود که در مقابل رهبری، قانون اساسی، آرمان های امام و انقلاب ایستادند و حرف های دشمن را می زدند و کارهای دشمن را می کردند در این بین دوستان اصرار دارند که بین دشمن و کسانی که عامل فتنه های بعد از انتخابات بودند فرق بگذاریم که یکی از مهمانان برنامه شما نیز (رو به فردا) بنده را به بی بصیرتی متهم کرده بود.

وی گفت: دشمن چه کار می تواند بکند منافقین، سلطنت طلب‌ها و فدائیان خلق آمدند ماشین های عمومی، اتوبوس ها و مغازه های مردم را آتش زدند، مردم را کشتند، تصویر امام(ره) و روز عاشورا را مورد اهانت قرار دادند این ها را که بنده سران فتنه می دانم همان کاری را کردند که دشمن می کند.

حسینیان افزود: بعد از خطبه های نمازجمعه مقام معظم رهبری در هفته اول بعد از انتخابات که انتظار می رفت فصل الخطاب باشد سران فتنه از مردم دعوت به حضو ر در خیابان ها می کنند و نظام را متهم به بدترین جنایات می‌کنند.

این نماینده مجلس گفت:‌ دشمن کسی است که در مقابل نظام جمهوری اسلامی است، حالا اسم آن حضرت آیت الله باشد یا آمریکا باشد؛ در قم باشد یا آمریکا.

وی به فراز پایانی وصیت نامه امام اشاره کرد که فرموده بودند: "من به خاطر روابطی که با برخی اشخاص داشتم تعریف هایی کردم ممکن است در آینده خطایی داشته باشند ملاک وضعیت فعلی افراد است" بنابراین ما نباید این مساله را نادیده بگریم.

حسینیان ادامه داد: دومین گروه از نخبگان شروع کردند به دو پهلو روی یکی به نعل و یکی به میخ می زدند یکی از نمایندگان همین طیف بعد از وقایع عاشورا طی سخنانی در مجلس گفت "که همه جناح چپ از وقایع روز عاشورا منزجرند" مگر این افراد خودشان نمی توانند دفاع کنند که شما به‌عنوان سخنگوی آنها عمل می کنید.

این نماینده مجلس افزود: موسوی اطلاعیه می دهد و هتاکین روز عاشورا را مردم خداجو می خواند. یکی دیگر را که من اسمش را نمی آورم اطلاعیه می دهد و آنها را مردمی که برای عزاداری آمده اند، معرفی می کند. شما می گویید اینها از آن وقایع بیزار هستند.

حسینیان گفت: این نخبگان اگر یک جا هم موضع گیری می کردند بینابین حرکت می کردند واقعیت آن است که عده ای آبروی نظام را بردند فتنه کردند و خون ریختند.

مجری خطاب به حسینیان گفت: این حرف که خیلی بی راه نیست به جای برخورد سخت از آنها کوتاه آمدنی دیده شده، به جاست که این طرف نیز کوتاه بیاید.

حسینیان گفت: ‌من برای کوتاه آمدن این طرف خیلی حرف دارم. در خلال این وقایع ممکن است از ناحیه افراطیون خطاهایی صورت گرفته باشد ما نباید این ها را اصل قلمداد کنیم و مساله فتنه اخیر را از یاد ببریم این جریانی بود که دو پهلو وارد قضیه شد.

وی تصریح کرد:‌اما نخبگان گروه سوم رو راست آمدند و از مواضع نظام و رهبری دفاع کردند و در این وضعیت بد تاریخی تکلیف خود را انجام دادند.

مجری گفت: آقای بروجردی، آقای حسینیان در لفافه برخی از مصادیق دو پهلو حرف زدن را مجلس و به ویژه کمیسیون امنیت ملی دانست، نظر شما چیست.

بروجردی در پاسخ به سوال مجری افزود: ‌مبنا در کمیسیون امنیت ملی که کمیسیونی فراگیر و متعلق به همه ملت است بر این گذاشته شد که به دفع و رفع فتنه کمک کنیم. ما در کمیسیونی که برای رسیدگی به وقایع بعد از انتخابات تشکیل شد و متشکل از اعضاء کمیسیون قضایی، آموزش عالی و کمیسیون های ذیربط بود، قضایا را کالبد شکافی کردیم، به زندان ها رفتیم و با افراد دستگیر شده و ذیربط صحبت کردیم. گزارشی که در مجلس قرائت شد جمع بندی ده ها ساعت بحث و چکیده گزارش بوده است والا اصل گزارش به تفسیر صدها صفحه گزارش بود که به دلیل وقت محدودی که در صحن مجلس داشتیم قرائت آن عملی نبود.

حسينيان با تشکر از بروجردی تصریح کرد: اگر درایت اقای بروجردی بعنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نبود خواست آنهایی که این طرح را راه اندازی کردند غیر از این بود.

وي در این باره گفت:‌ من معتقدم در جنگ هم نباید به کسی ظلم شود و این دستور و تاکید صریح قرآن است ما آمریکا نیستیم که فرمانده ناوی را که هواپیمای مسافربری ما را مورد هدف قرار داد تشویق کنیم در گرما گرم جنگ که دشمن به اصول ما حمله کرده است این صحیح نیست که ما به یک چیز جزيی بچسبیم (کمیته ویژه پیگیری حوادث بعد از انتخابات) و از مسائل اصلی خارج شویم.

مجری با قطع کردن صحبت آقای حسینیان گفت: آن هم دفاع از نظام است. این نماینده مجلس در پاسخ به صحبت مجری برنامه افزود: در آن مقطع زمانی طرح این مسئله یک طرح انحطاطی بود و کسانی به خاطر منافع شخصی‌اشان طرح را اصلی کردند و قبل از آنکه به اصل ماجرا بپردازند، به مسائل حاشیه ای پرداختند.

حسینیان گفت: ده روز شورای نگهبان تلاش کرد که اعتراض منطقی این آقایان را گوش کند آنها شکایت کردند در حالی که سندی نداشتند شورای نگهبان حاضر شد ده درصد صندوق ها را بازشماری کند و این کار را انجام داد ولی در نتایج انتخابات تغییری حاصل نشد.

این نماینده مجلس ادامه داد:‌ حتی مقام معظم رهبری آمدند نمایندگان آنها را فراخواندند که حرف‌شان را بزنند و آنها حرف‌شان را زدند. باز مقام معظم رهبری از ولایت خودشان استفاده می کنند علاوه بر ده روز مهلت اعتراض 5 روز دیگر نیز این مهلت را تمدید می کنند.

حسینیان افزود: نظام تا آنجا که جا داشت کوتاه آمد اگر دست ماها بود که تکلیف را روشن می کردیم صبر رهبری و درایت ایشان برای جذب بود و اگر همین سیاست باعث شد که روزهای اول با روزهای اخیر خیلی تفاوت کرد و برای مردم آشکار شد که سران فتنه چه می خواستند.

این نماینده مجلس گفت:‌ نظام جمهوری اسلامی و رهبری همه تلاش خود رابرای جذب انجام دادند و اگر کسی نخواهد بیاید نباید التماس کرد زیرا آنها می خواهند طلبکارانه بیایند و می گویند ما برای ساقط کردن دولت می آییم و از مجلس می خواهند که به وظیفه قانونی خود عمل کند و دولت را ساقط کند.

حسینیان تصریح کرد: 24 و نیم میلیون رای دادند مگر می شود که رای مردم در نظر گرفته نشود؟ ابطال انتخابات نیز با تدابیر و درایت مقام معظم رهبری عقیم ماند و باعث شد که آنها از این ادعا دست بردارند و برای سقوط دولت مدعی شوند اگر مقام معظم رهبری کوتاه می آمدند بدعتی گذاشته می شد که ادامه نظام و تدبیر نظام در آینده محال می شد.

بروجردی با بیان نکته ای از تعریف آقای حسینیان گفت: تعریفی که آقای حسینیان داشتند مربوط به فراز کهریزک بود این بخش گزارش، بخش کمی از گزارش بود آنچه که در فراز آخر خیلی شفاف و روشن آمده بود این بودکه اگر افرادی که نامزد انتخابات بودند این شعله را بر نمی افروختند این حوادث اتفاق نمی افتاد یعنی به علت العلل وقایع به طور شفاف پرداختیم.

وی افزود: نکته دیگر مظلومیت نیروی انتظامی بود که دراین حوادث بیش از هزار مجروح داد در همه جای دنیا در آشوب ها تعرض به پلیس بالاترین جرم دارد و برخورد جدی با آن صورت می گیرد و ما نیز در کمیسیون امنیت ملی برای تقدیر از نیروی انتظامی از آنها دعوت کردیم و به منزل مصدومان این نیرو (سردار رجب زاده) نیز رفتیم.

بروجردی ادامه داد: در این وقایع نیروی انتظامی واقعا مظلوم بود. اگر آنها می خواستند برخورد تند کنند حتما این اتفاقات نمی افتاد.

در ادامه مناظره بروجردی و حسینیان در برنامه زنده تلویزیونی روبه فردا، بروجردی در پاسخ به سوال مجری درباره اینکه پیش بینی شما برای آینده چیست؟ آیا نخبگان سیاسی، شفافیت را برای تعیین مرز پیدا خواهند کرد؟ گفت: معتقدم باید موضوع را دو بخش کرد، اینکه در کشور تصمیم گرفته شده است که فقط یک جریان باشد، که به نظر من اصلا اینگونه نیست، کشور ما یک کشور آزادی است، احزاب بر اساس قانون می توانند اعلام موجودیت بکنند، فعالیت داشته باشند که هم اکنون هم اینگونه است.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس افزود: این همه روزنامه هایی که علیه دولت می نویسند، در این کشور مجوز گرفته اند و روزنامه هایشان چاپ می شود.

وی گفت : محیط ما واقعا آزاد است، و واقعا مدعی هستیم، در منطقه، بدون تردید ازادترین کشور هستیم و در خیلی از مسائل از اروپایی ها هم جلوتریم، ولی انها در برخی از مسائل را اجازه نفس کشیدن هم نمی دهند، اما درکشور ما اینگونه نیست.

بروجردی افزود: افرادی همنوای با دشمنان شناخته شده جمهوری اسلامی ایران با ضد انقلاب متعرض به امنیت مردم هستند، حتما باید با انها برخورد شود و اصلا شوخی نداریم.


مجری خطاب به حسینیان گفت، بعضی ها حکمیت و اعتدال را مطرح می کنند و بعضی روش دیگری را مطرح می کنند، به فرض اینکه این شفافیت در این چهره های سیاسی خاص پیدا شود که تعیین مرز کنند با دشمنان خارجی، انگلیس و آمریکا، شما (حسینیان) چه روشی را برای آنها پیش بینی می کنید؟

حسینیان گفت: من اصلا این طرح وحدت طرح حکمیت را یک بحث انحرافی می دانم و اطلاعی هم که دارم، سران فتنه، بدون تعارف بگویم، نشسته اند، من از مباحث انها اطلاع دارم و از روی اطلاع می گویم و به این نتیجه رسیدم، که آنها گفتند که ما پایگاه اجتماعی خودمان را بعد از جریان نهم دی از دست دادیم و پایگاه‌مان را نیز از درون نظام از دست دادیم و فردا بالاخره ما هم می خواهیم کاندیدا بشویم برای ریاست جمهوری و مجلس، شورای نگهبان هم تیغش راخواهد گذاشت و ما را از رده خارج کند پس ما چه چیزی را پیشنهاد بدهیم، همین نامه نگاری هاست که بله مثلا ما توبه کنیم، اشتباه و نسبت به امریکا و انگلیس و بیاییم اعلام مرز بکنیم.

رئیس کمیسیون سیاست داخلی و شوراها گفت: البته بکنند هر کسی، خودش پیش خدای خودش به نتیجه ای رسید که اشتباه کرده باید توبه هم بکند اما اینها توبه است نزد خدا ولی نظام باید تکلیفش را جدا بکند از این مسائل.

حسینیان افزود: به هر حال اینکه ما بیاییم بگوییم که هرکسی هر کاری کرده، بیاییم از اول، خیر. این بحث حکمیت هم یک بحث انحرافی است که اینها بوجود آوردند که یک کسی را سخنگوی خودشان می کنند و دیگران پشت سر هم یک سناریوی را اجرا بکنند و من از این موضوع اطلاع دقیق دارم.

این نماینده مجلس افزود: کشوری که رهبری دارد قانون اساسی دارد، حکمیت برای چیست، حکمی بهتر از مقام معظم رهبری اقایان پیدا می کنند، مجری گفت: اینها نامه نوشتند به مقام معظم رهبری.

حسینیان گفت: مقام معظم رهبری دارند حکمیت می کنند، در روز بیست و نهم خرداد در نماز جمعه حکمیت و صریحا مواضع و راهکارهایشان را اعلام کردند.

وی افزود: در طول این مدت بعد از انتخابات مواضع خودشان را اعلام کردند، و انها هم باید تبعیت می کردند در طول این مدت.

حسینیان گفت: ما قانون اساسی داریم، قانون اساسی چه می گوید؟ قانون اساسی تمام راهکارها را مشخص کرده است، انتخابات را چه کسی باید برگزار کند، صحه آخرین انتخابات هم چه کسی باید اعلام بکند.

وی افزود: اگر قانون اساسی را کنار بگذاریم، رهبری را کنار بگذاریم، که ما درحکمیتی هم خیر ندیدیم از حکمیت صدراسلام که با مخالفت امام علی(ع) تحمیل شد، خیری ندیدیم اجازه بدهید که بار دیگر این حکمیت تلخ تاریخی تکرار نشود؛ قانون مشخص کرده و گفته است کسی که جرم کرد، قوه قضائیه با ان برخورد کند و قانون هم جزا را مشخص کرده است.

مجری خطاب به حسینیان گفت، این طرح حکمیت را شما یک راه فرا قانونی تلقی می کنید؟

حسینیان گفت: من این را یک توطئه می دانم یعنی بالاتر از راه فرا قانونی.

وی افزود: من معتقدم اگر انها واقعا صادق بودند، همان موقع ای که مقام معظم رهبری در نماز جمعه اعلام موضع کردند و مرزها را مشخص کردند و خطاهای طرفین را ذکر کردند، تبعیت می کردند، اعلامیه می دانند و تمام می کردند و هر کسی هم می رفت سر کار خودش و رئیس جمهور هم به کار خودش می پرداخت و جامعه هم این همه مشکلات پشت سر هم برایش ایجاد نمی شد و نظام را در مقابل چشم بیگانگان تضعیف نمی کردند.

مجری خطاب به بروجردی گفت، شما هم این طرح را توطئه می دانید؟

بروجردی گفت: مبنا که قانون باشد، اصولا هیچ کسی نباید مخالفت کند، یعنی ان کسانی که جزو خانواده اصولگرا به حساب نمی ایند، اصلاح طلبان جامعه هستند، قانون اساسی را بالاخره قبول دارند یا ندارند؟ اگر قبول دارند که فرض بر این است، باید قوانین وضع شده مبتنی بر قانون اساسی را قبول داشته باشند.

وی گفت: قانون می تواند مبنای خوبی برای حل و فصل مشکلات باشد. در آینده هم ممکن است ما از این گونه حوادث داشته باشیم و ما برای حل هر مسئله ای که نمی توانیم چیز جدیدی را ابداع بکنیم. قانون به عنوان یک مبنای در حل و فصل مشکلات هم عقلایی است و هم منطقی.

مجری گفت، یعنی طرح حکمیت به دنبال این است که قانون عملی نشود؟

این نماینده مجلس گفت: چیزی را تحت این عنوان به عنوان یک طرح خاصی که به مجلس ارائه شده باشد، دریافت نکردیم.

مجری گفت: یک عده معتقدندکه این ماجرا بدون برخورد تمام شود؟

حسینیان گفت: من بدون مسامحه و خیلی روشن بگویم، مجری در بین گفت: شما عنصر غیر قابل پیش بینی هستید در رسانه ها. حسینیان در ادامه افزود: بعضی از این جناح انسان‌هایی ساده هستند، حرفهای پشت پرده را علنی می کنند.

وی گفت: پیشنهاد لویی جرگه که یکی از پیشنهادات اینها است و یکی از بزرگان اینها گفت، یعنی ما بعد از سی سال درخشندگی به اینجا رسیده ایم که الگوی ما حکومت افغانستان باشد و یک لویی جرگه ای درست بکنیم و ریش سفیدان ما بنشینند و قضاوت کنند.

وی افزود: آنها اسم و الگو می اورند، چرا ما وقتی که قانون اساسی داریم و راهکارهایش مشخص است و رهبری در راس امور است، چرا بعد از سی سال به لویی جرگه افغانستان استناد بکنیم.

حسینیان گفت: آقای دری در زمان حاکمیت دوم خردادی ها یک جمله ای گفت، که از دولت افغانستان ما یاد بگیریم و حاکمیت را در کشور ایجاد بکنیم، یادتون هست روزنامه های زنجیره ای چه کردند، حالا خود اینها آمده اند، لویی جرگه افغانستان را به ما پیشنهاد می دهند و اینها همان مسائل انحرافی است که به نظر من باید قانون اساسی و رهبری ملاک عمل باشد.

مجری خطاب به بروجردی گفت، اقای دکتر چند نفر بازداشت شدند؟

بروجردی در پاسخ گفت: در کل آن حوادث، آمار دستگیر شده ها که خیلی از انها آزاد شدند، آمار چند هزار نفری بود، اما دقیقا به خاطر نمی آورم ولی حداکثر تا چهار هزار نفر آن وقت گفته می شد که خیلی از آنها افرادی بودند که گرفته شده بودند و با یک تعهد آزاد شدند.

وی افزود: افرادی درجو، جوان وکم سن و سال، فریب خورده و تحریک شده، حتما صورت حسابشان باکسانی که طراح و یاخارج نشین هستند در یک کفه نیست. ان افراد تحریک شده و کم سن و سال اصولا با یک حداکثر تسامح برخورد می شود. افرادی که طراح بودند و همچنان دنبال این وضع هستند طبیعتا حساب جدایی دارند.

حسینیان هم در این باره گفت: صحبت ما مشخص است که روبه چه کسانی است، در انتخابات حدود 13 میلیون مردم به اقای موسوی رای دادند، مقام معظم رهبری فرمودند که انها معلول عندالله هستند.

وی گفت: بالاخره یکی از اموزه های شیعه این استکه وقتی که تلاش بکنی برای شناخت چیزی، حتی برای کسی هم که اشتباه بکند، این مسائل دارای مزد و پاداش است.

رئیس کمیسیون سیاست داخلی و شوراهای مجلس افزود: مردم حق داشتند، بالاخره کسی که شورای نگهبان، تصدیق کرده است و بر لیاقتش شهادت داده است، مردم به ان رای دادند.

وی گفت: ما اصلا روی حرفمان با اینها نیست، از اینها بسیار متشکریم، از کسانی بودند که جزو حماسه افرینان بودند و رای 40 میلیونی زنده خواهد شد برای نظام و این افتخار باقی خواهد ماند.

وی افزود: کسانی از نخبگان که از این افراد حمایت کردند، انها شاید متوجه شدند، ابراز خطا کردند، ما با هیچکدام از انها احساس نگرانی نداریم و پشت سر بعضی از اینها که حمایت کردند و بعد متوجه شدند و برگشتند امدند، نماز می خوانم.

حسینیان درباره دستگیر شدگان گفت: باید واقعا تفکیک قائل شویم، چرا که بسیاری از اینها بچه های مذهبی بودند که تحت تاثیر القائات، رادیو های بیگانه و نیروهای داخلی قرار گرفتند و شعار دادند، و اگر من قاضی بودم با یک قرار تعلیقی ازاد می کردم.

وی افزود: برای کسانی که شرارت‌های حادی انجام دادند و حلقه های اصلی دشمن بودند، باید با انان با قاطعیت تمام برخورد و به مردم معرفی شوند.

حسینیان درپاسخ به سوال مجری مبنی بر اینکه پیش بینی شما برای اینده چیست؟ گفت: این انقلاب مقدمه ظهور حضرت مهدی است، اما انقلابی که می خواهد متصل به حکومت حضرت مهدی شود، انقلابی است که باید ازمایش‌های فراوانی بدهد.

وی با ذکر روایتی از ائمه معصوم (ع) افزود: این مسائل نشانگر اینده ای روشن بدون هیچگونه شک و تردیدی است.

وی افزود: در این آزمایش خالص ها می مانند و ناخالص ها جدا می شوند.

گزارش کیهان درباره کشته شدن خواهرزاده موسوی


مردم مومن و عزادار تهران روز گذشته جمعيت قليل آشوبگر را كه به طور سازماندهي شده براي توهين به عزيزترين مقدسات شيعه وارد عمل شده بودند، تار و مار كردند.

گزارش هاي متعدد خبرنگاران كيهان و همچنين گفت وگوهاي ما با نهادهاي مسئول حاكي از آن است كه جمع كوچكي از آشوبگران صبح روز عاشوراي حسيني(ع) با استفاده از فرصت حضور خيل عظيم مردم مومن و جوانان انقلابي در مساجد و حسينيه ها در برخي خيابان هاي تهران حاضر شدند و به اهانت عليه مقدسات، حمله به مردم و تخريب اموال عمومي پرداختند.

اين گزارش ها مي افزايد در حالي كه مردم مومن تهران در مساجد و تكايا به عزاداري مشغول بودند، عده اي كه جمعيت آنها بيش از چند صد نفر نبوده است در محل هاي مختلفي از شهر تهران خصوصاً بخش هاي مركزي مانند خيابان هاي انقلاب، آزادي و ولي عصر به خيابان ها ريختند و با برنامه اي كه به وضوح از پيش سازماندهي شده و هماهنگ به نظر مي رسيد شروع به تخريب اموال عمومي، اهانت به مقدسات خصوصاً مقام شامخ حضرت حسين بن علي(ع) و حمله به مردم عادي كردند.

در جريان آشوب هاي اين عده مثل هميشه تعداد زيادي سطل آشغال آتش زده شد و در چند مورد هم موتورسيكلت ها و اتومبيل هاي نيروي انتظامي كه در ساعات اوليه با استعداد كمي در مقابل آشوبگران وارد عمل شده بودند مورد حمله آشوبگران قرار گرفت.

خبرنگاران كيهان گزارش دادند آشوبگران كه عمداً خيابان هايي را كه خالي از حضور دسته هاي عزاداري بود براي تحركات خود انتخاب كرده بودند، در موارد متعدد به سر دادن سوت، كف، هلهله و شعارهاي بسيار اهانت آميز پرداخته و عمق بي اعتقادي خود به ارزش هاي اسلامي را به نمايش گذاشتند. در جريان اين آشوب چند قرآن، پرچم هاي منقش به نام امام حسين و حضرت زهرا و همچنين موتورسيكلت هاي پارك شده عزاداران در كنار چند مسجد به آتش كشيده شد. اين عده كه با پشتيباني و دعوت رسمي سران فتنه از جمله موسوي، خاتمي و كروبي در اغتشاشات حضور پيدا كرده بودند كاملاً متعلق به طيف هاي ضدانقلاب و به وضوح فاقد هرگونه تعلقي به ارزش هاي اسلامي بوده و ديروز اصرار داشتند كه اين بي اعتقادي خود را به نمايش بگذارند. اطلاعات موجود در اختيار كيهان نشان دهنده آن است كه بخشي از اغتشاشگران روز گذشته تهران از شهرهايي چون قم و اصفهان و همچنين شهرهاي مرزي به تهران منتقل شده بودند و انواع و اقسام سلاح هاي سرد همچون چاقو، قمه، چماق و حتي گاز اشك آور در اختيار داشته اند.

به حداكثر رساندن خشونت و كشته سازي جزو پروژه هايي بوده است كه جريان فتنه گر از ابتداي آشوب هاي بعد از انتخابات در دستور كار داشته اما اين پروژه ديروز شدتي مضاعف يافت.

اطلاعات دريافتي كيهان نشان مي دهد چند مورد كشته از مردم عادي- كه تعداد دقيق آنها مشخص نيست- و همچنين تعداد بسيار زيادي مجروح كه غريب به اتفاق آنها نيروهاي بسيجي و عزاداران حسيني هستند در حوادث ديروز وجود داشته است. يكي از كشته شده ها سيدعلي موسوي خواهرزاده ميرحسين موسوي است كه در چهارراه كالج تهران هدف گلوله قرار گرفته و منابع آگاه در گفت وگو با كيهان مرگ او را كاملاً مشكوك و شخص وي را به سبب نزديكي به موسوي و حضور فعال در تجمعاتي از اين دست «نشان شده» توسط منافقين و عناصر نفوذي دانسته اند. تحقيقات در مورد جزئيات اين موضوع همچنان ادامه دارد ولي به نظر مي رسد با توجه به قوي شدن تيم حفاظتي سران فتنه از جانب نظام تروريست ها براي شعله ور نگهداشتن آتش فتنه به سراغ حلقه هاي بعدي رفته اند. نكته بسيار مهم درباره حوادث ديروز اين است كه مردم تهران ديروز نه تنها مثل تمامي موارد گذشته توجهي به اغتشاشگران نشان ندادند بلكه به محض آنكه دريافتند كه اين افراد در برخي خيابان هاي تهران مشغول حرمت شكني هستند مجالس عزاداري خود را نيمه تمام رها كرده و با حضور در خيابان ها ظرف چند دقيقه بساط فتنه را درهم پيچيدند. مقارن ظهر ديروز عزاداران حضرت سيدالشهدا(ع) در دانشگاه تهران- كه مثل هميشه عده آنها از چند هزارنفر فراتر مي رفت- از جمله كساني بودند كه بعد از اقامه نماز ظهر از دانشگاه خارج شده و چند ده نفر آشوبگر حاضر در ميدان انقلاب را تار و مار كردند. در ديگر نقاط تهران هم به محض آن كه نيروهاي مردمي و عزاداران حسيني از حسينيه ها و مساجد خارج شدند ديگر اثري از آشوبگران باقي نماند.

سران فتنه متهم رديف اول

مجموعه گزارش هاي در اختيار كيهان نشان مي دهد در كنار سازماندهي اينترنتي، تحريكات و برنامه ريزي هاي پشت پرده سران فتنه نقش اصلي در وقايع ديروز داشته است. يكي از مهم ترين نمونه هاي قابل ذكر مراسمي است كه محمد خاتمي شنبه شب در جماران برگزار كرد كه طي آن علاوه بر صحنه سازي و ايجاد درگيري هاي ساختگي، زمينه و فرصت لازم براي اهانت جمعي از اوباش به ايام عزاي امام حسين(ع) فراهم آوردند. در اين مراسم كه برخي منابع نزديك به اصلاح طلبان از به هم خوردن آن توسط «لباس شخصي »(؟!)ها خبر داده اند خاتمي طي سخناني عميقا منحرف امام حسين(ع) را با فتنه گران قياس كرده و ايشان را رهبر آنها خوانده است. با وجود آن كه جا داشت شديدترين اعتراضات به اين سخنان صورت بگيرد اما فيلم هاي موجود در اختيار كيهان نشان مي دهد برخلاف ادعاي آقايان هيچ تعرضي از بيرون حسينيه جماران به اين مراسم صورت نگرفته و معترضان در ميان جمعيت داخل حسينيه و از خود آنها بوده اند. ضمن اين كه نكته مهم تر اين است كه اصلاح طلبان با خبرسازي هايي از اين نوع درصدد پوشاندن فاجعه اي هستند كه شنبه شب با صحنه گرداني آنها در خيابان هاي جماران و نياوران رخ داد و طي آن صدها نفر از اوباش در شب عاشورا به سردادن سوت و كف زدن پرداختند و سپس همين حركات را براي چند ساعت در ميدان تجريش هم ادامه دادند كه نهايتا اين تحركات با برخورد مردم مومن و عزادار خاتمه يافت.

منبع

آنها که از نام گذشتند، آنها که از انقلاب گذشتند

آنها که از نام گذشتند، آنها که از انقلاب گذشتند

ساعاتي پس از تسخير كامل سفارت امريكا در عصر روز 13 آبان چند دانشجوي جوان در يكي از اتاق‌هاي سفارت مقابل خبرنگاران نشستند و پس از آن‌كه تعدادي از سلاح‌هاي امريكايي را به آنها نشان دادند به قرائت بيانيه اول و دوم تسخيركنندگان پرداختند. اين دانشجويان وقتي در برابر اين سؤال قرار گرفتند كه نام شما چيست؟ پاسخ دادند: دانشجويان پيرو خط امام و اين گونه بود كه در تمام نشست‌هاي خبري، سخنراني‌ها و اعلام مواضع تلويزيوني نامي از اين دانشجويان به ميان نمي‌آمد و آنها با عنوان «يكي از دانشجويان خط امام» معرفي مي‌شدند حتي معصومه ابتكار مترجم و سخنگوي انگليسي زبان نيز در گفت‌وگو با رسانه‌هاي غربي خود را «مري» معرفي مي‌كرد و اين گونه به «خواهر مري» معروف شد. دانشجويان شش ماه اول تسخير را در سفارت امريكا كه به آن لقب «لانه جاسوسي» داده بودند به سر بردند. هر كس در سفارت مسئوليتي داشت. ابراهيم اصغرزاده، طراح اصلي تسخير سفارت امريكا، رضا سيف‌اللهي، محسن ميردامادي، حبيب‌الله بي‌طرف و رحيم باطني شوراي مركزي دانشجويان را تشكيل مي‌دادند. در كنار شوراي مركزي، شوراي بازو وجود داشت. گفته مي‌شود علي اصغر زحمتكش، عباس عبدي، سيدمحمد هاشمي اصفهاني، اكبر رفان، محمدرضا خاتمي، محسن امين‌زاده، رحمان دادمان، شمس‌الدين وهابي، وفا تابش، محمد نعيمي‌پور، حسين شيخ‌الاسلام و فروز رجايي‌فر اعضاي اين شورا بودند.

عباس عبدي پس از چندي به خاطر مشكلات شخصي از لانه بيرون آمد و به شيراز رفت. علي زحمتكش نيز مسئول عمليات تسخير و در لانه كار حفاظت از گروگان‌ها را بر عهده داشت، تنها فردي بود كه در دادگاه‌هاي امريكا به خاطر بازداشتن يكي از گروگان‌ها از نابود كردن اسناد تحت پيگرد قرار گرفت. سيدمحمد هاشمي اصفهاني از دانشجويان دانشگاه اميركبير بعدها با معصومه ابتكار ازدواج كرد و برخلاف همسرش از فعاليت‌ سياسي كناره گرفت و از مديران نفتي شد. اكبر رفان نيز در لانه مسئوليت تداركات را بر عهده داشت.

محمدرضا خاتمي، محسن امين‌زاده، نعيمي‌پور و معصومه ابتكار در واحد روابط‌ عمومي بودند كه مهندس احمد حسيني بر كار آنها نظارت مي‌كرد. حسين كمالي مسئول تبليغات بود. وفا تابش، حسين شيخ‌الاسلام و فروز رجايي‌فر نيز در كار بررسي اسناد لانه بودند. شيخ‌الاسلام و رجايي‌فر به دليل تسلط به زبان عربي و انگليسي گاهي نقش مترجم را هم بازي مي‌كردند. فروز رجايي‌فر در روز 13 آبان مسئول دفتر دانشجويان
عمليات‌كننده بود.

تخليه لانه و پايان كار تشكيلاتي

پس از شكست خفت‌بار امريكا در طبس، دانشجويان خط امام كه مقاومت گسترده‌اي به مدت 6 ماه گذشته براي عدم تحويل گروگان‌ها به دولت موقت و شوراي انقلاب داشتند با همكاري اطلاعات سپاه به مسئوليت محسن رضايي تصميم گرفتند كه گروگان‌ها را در چند دسته به شهرهاي مختلف اعزام كنند. دليل اين تصميم عدم تجمع گروگان‌ها براي شكست هر گونه عمليات رهايي بود. مشهد، ساري، رشت، يزد، اصفهان، شيراز و چند شهر ديگر مقصد گروه‌هايي از دانشجويان پيرو خط امام و گروگان‌ها بود كه مخفيانه با لباس‌هاي مبدل به اين شهرها سفر مي‌كردند. در اواسط تابستان 59 فرار ناموفق يكي از گروگان‌ها و سخت شدن نگهداري از گروگان‌ها سبب شد تا شوراي مركزي دانشجويان در توافقي با سپاه پاسداران گروگان‌ها را در اختيار دولت شهيد رجايي قرار دهد. بدين ترتيب گروگان‌ها به زندان اوين و زندان توحيد (موزه عبرت) منتقل شدند تا دانشجويان خط امام كه در مذاكرات الجزاير نيز كنار گذاشته شده بودند آخرين بهانه با هم بودن را نيز از دست بدهند. با تشكيل جلسه‌اي در لانه، دانشجويان به ابراز نظر درباره آينده جنبش پرداختند. برخي معتقد به ايجاد حزب بودند و برخي ديگر نيز پايان كار تشكيلاتي را طلب مي‌كردند، در نهايت رأي‌گيري شد و در نتيجه گروه دوم پيروز شدند و پايان كار تشكيلاتي دانشجويان خط امام اعلام شد.

لانه جاسوسي اما تا چند سال در اختيار دانشجويان بود، كار بررسي اسناد ادامه داشت و عصرهاي جمعه به بهانه ديدار، مسابقه فوتبالي نيز در زمين ورزش برگزار مي‌شد اما با تصميم دولت موسوي در سال 64 لانه جاسوسي تحويل سپاه پاسداران شد. اسناد و مدارك نيز منتشر شد و آنچه منتشر نشده بود، در اختيار وزارت تازه تأسيس اطلاعات قرار گرفت.

سپاه و جنگ

مهر 59 همزمان با فراغت دانشجويان خط امام از نگهداري گروگان‌ها، عراق تهاجم ناجوانمردانه‌اي را به مرزهاي غربي كشور آغاز كرد. دانشجويان نيز كه در دوران حفاظت از گروگان‌ها دوره‌هاي آموزش نظامي را به صورت كامل در پادگان‌هاي شمال كشور گذرانده بودند، به جبهه رفتند. همچنين ارتباطات گسترده قبلي با سپاه پاسداران سبب شد تا اكثر دانشجويان لباس سبز پاسداري را به تن كنند. اكبر رفان كه بعدها اولين فرمانده نيروي هوايي سپاه لقب گرفت، حسين دهقان مدتي به لبنان رفت و در دهه 80 رئيس بنياد شهيد انقلاب اسلامي شد، عليرضا افشار بعدها رئيس ستاد مشترك سپاه پاسداران، فرمانده كل بسيج و معاون فرهنگي ستاد كل نيروهاي مسلح بود و رضا سيف‌اللهي كه بعدها مسئول اطلاعات سپاه و اولين فرمانده نيروي انتظامي شد، از جمله اين افراد بودند.
احمدرضا كاظمي پسرعموي شهيد احمد كاظمي، علي زحمتكش، محمدرضا خاتمي و محمد نعيمي‌پور نيز از جمله پاسداران دهه 60 بودند.

السابقون السابقون

هنوز گروگان‌هاي امريكا در ايران بودند كه در روز 16 آبان خبر شهادت تعدادي از دانشجويان خط امام منتشر شد. شهيد حسين علم‌الهدي اگرچه مستقيماً در تسخير لانه جاسوسي نقش نداشت اما همكاري مستقيم او با واحد بررسي و انتشار اسناد، سبب شد تا او را نيز دانشجوي پيرو خط امام بخوانند. در ماجراي كانديداتوري احمد مدني براي رياست جمهوري، علم‌الهدي با معرفي آيت‌الله خامنه‌اي، به لانه جاسوسي مراجعه كرد و با همكاري واحد بررسي اسناد و واحد تبليغات، اسناد مربوط به همكاري مدني با امريكايي‌ها در سطحي وسيع منتشر شد.

حسين علم‌الهدي به همراه محمد فاضل و علي حاتمي از دانشجويان پيرو خط امام به شهادت رسيدند. علي حاتمي از اولين كساني بود كه از ديوار سفارت امريكا عبور كرد. در عكس معروف ورود دانشجويان از بالاي در، علي حاتمي در حالي كه به دوربين نگاه مي‌كند، ديده مي‌شود. در اين عمليات حسين سيف از ديگر دانشجويان خط امام نيز مجروح شد ولي به طرز معجزه‌آسايي نجات يافت. سيف در عمليات خيبر در سال 63 به شهادت رسيد.

محسن وزوايي از دانشجويان دانشگاه شريف كه در لانه مسئوليت اطلاعات- عمليات را برعهده داشت، چند ماه زودتر از آغاز جنگ به سپاه پاسداران پيوست. با شروع جنگ وزوايي به جبهه غرب رفت و فرماندهي گرداني با كار ويژه عمليات پارتيزاني را برعهده گرفت. او در عمليات فتح بلندي‌هاي بازي دراز فرمانده بود و در اين عمليات مجروح شد. در آذر 1360 او فرمانده گردان حبيب‌بن مظاهر تيپ تازه تأسيس محمدرسول‌الله (ص) شد كه در عمليات فتح‌المبين اين گردان نوك عمليات بود. با تأسيس تيپ 10 سيدالشهدا او فرمانده اين تيپ شد و در فروردين 61 با همين تيپ وارد عمليات بيت‌المقدس (فتح خرمشهر) شد و در اين عمليات بود كه در 22 ارديبهشت هنگام هدايت نيروهايش چند كيلومتر مانده به خرمشهر به شهادت رسيد.

عباس وراميني نيز يكي ديگر از دانشجويان خط امام بود كه مسئوليت آموزش نظامي دانشجويان را برعهده داشت. وراميني همانند تعدادي ديگر از دانشجويان در سال 58 با يكي از دختران دانشجوي پيرو خط امام ازدواج كرد و خطبه عقد او را امام خميني (ره) قرائت كرد. وراميني در سال 61 با حكم احمد متوسليان به فرماندهي ستاد لشكر 27 محمدرسول‌الله (ص) منصوب شد. مسئوليت سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف از ديگر مسئوليت‌هاي او بود.
وراميني سرانجام در 28 آبان 62 در ارتفاعات كاني‌مانگا و در عمليات والفجر 4 به شهادت رسيد.
علي صبوري، علي‌رضا هادي‌پور، حسين شوريده، غلامحسين بسطامي فرمانده سپاه سوسنگرد درابتداي جنگ، عبدالرحمن يا علي مدد، حسين بهادري، فضل‌الله عابديني، حميد صفايي و جلال شرفي نيز از ديگر شهداي تسخيركننده سفارت امريكا در تهران هستند.

نقش‌آفريني در پست‌هاي كليدي

پس از پايان كار لانه جاسوسي، بسياري از دانشجويان كه به خاطر انقلاب فرهنگي دانشگاه‌ها را تعطيل مي‌ديدند، جذب دستگاه و سازمان‌هاي دولتي و نهادهاي انقلابي شدند. شايد انتصاب حسين شيخ‌الاسلام، يكي از سخنگويان دانشجويان پيرو خط امام، كه البته رابطه خوبي با اعضاي شوراي مركزي بخصوص دانشجويان چپ مزاجي مانند عباس عبدي و ميردامادي نداشت، به معاونت سياسي وزارت خارجه، اولين انتصاب يكي از دانشجويان به سمتي ارشد در دولت بود. شيخ‌الاسلام 16 سال در اين معاونت باقي ماند و كارشناس خبره مسائل منطقه بخصوص فلسطين، لبنان و سوريه شد. او سپس 3 سال سفير ايران در سوريه شد و پس از نمايندگي در دور هفتم مجلس معاون خاورميانه و قائم مقام وزير امور خارجه شد.

شيخ‌الاسلام تنها ديپلمات لانه جاسوسي نبود، محسن امين زاده نيز در دوران خاتمي به معاونت آسياي وزارت امور خارجه رفت و وزير در سايه دوران وزارت كمال خرازي بود. مهاجر و محمد مهدي رحمتي نيز از دانشجويان خط امام بودند كه مسئوليت‌هايي را تجربه كردند. محمدمهدي رحمتي بعدها به معاونت نظارت راهبردي «معاونت برنامه‌ريزي و نظارت راهبردي» رياست جمهوري در دوران دولت نهم منصوب شد.

در انتخابات مجلس سوم، ابراهيم اصغرزاده براي اولين بار به عنوان عضو دانشجويان پيرو خط امام كانديداي تهران شد. او موفق شد تا به مجلس راه يابد اما اقدامات راديكال او سبب شد تا در روزهاي آخر مجلس بازداشت و محاكمه شود. اصغرزاده كه سخنران ثابت مراسم‌هاي دفتر تحكيم وحدت بود و حتي در دوم خرداد سال 78 اعلام كرد كه از بمب اتم هم خطرناك‌تر است، به دليل اختلافات گسترده در شوراي شهر اول تهران به جمع مخالفان خاتمي پيوست و در انتخابات سال 80 كانديدا شد كه رد صلاحيت شد. عباس عبدي در آن روزها به طنز گفته بود كه اصغرزاده مي‌خواهد موشي در ديگ اصلاحات بيندازد و «انا شريك» بگويد!

«طاهره رضازاده» از ديگر دانشجويان پيرو خط امام كه همسر ابراهيم اصغرزاده نيز هست در انتخابات ششم به مجلس راه يافت. مجلس ششم دانشجويان پيرو خط امام ديگري نيز داشت. شمس‌الدين وهابي، محمد نعيمي‌پور و محمدرضا خاتمي كه نايب رئيس مجلس نيز بود.

اما قرعه اولين و تنها وزير در ميان دانشجويان خط امام، به نام «حبيب الله بي‌طرف» دانشجوي يزدي دانشگاه تهران درآمد. او 8 سال وزير نيرو بود. در دوران وزارت بي‌طرف، علي زحمتكش و وفا تابش دو عضو ارشد دانشجويان خط امام به خوزستان رفتند و مسئوليت ساخت سدهاي بزرگ كرخه 2 و 3 را برعهده گرفتند. رحمان دادمان مدت كوتاهي وزير راه و ترابري شد اما در يك حادثه هوايي جان باخت.

حسين شريف‌زادگان نيز يك سالي وزير رفاه در دولت خاتمي بود. حسين دهقان و معصومه ابتكار نيز معاونان رئيس‌جمهور بودند. در معاونت‌هاي وزارت كشور نيز، رضاسيف‌اللهي معاون امنيتي در دوره اول عبدالله نوري بود كه با ادغام شهرباني، كميته و ژاندارمري، نيروي انتظامي را تشكيل داد و خود اولين فرمانده آن شد. محمدرضا بهزاديان‌نژاد نيز در دوره دوم وزارت عبدالله نوري معاون اقتصادي وزارت كشور شد اما به دليل مواضع افراطي، عبدالله نوري ترجيح داد تا او را بيش از يك سال بعد كنار بگذارد. بهزاديان كه دستي هم بر فعاليت‌هاي اقتصادي داشت در اواخر دوران خاتمي رئيس اتاق بازرگاني تهران شد اما بر سر اختلافات گسترده با علي نقي خاموشي در آبان 84 جايش را به محمد نهاونديان داد. در دولت نهم نيز علي‌رضا افشار سمت‌هاي معاونت سياسي و اجتماعي وزارت كشور را در دوران پورمحمدي و محصولي تجربه كرد.

مقامات ارشد

گرچه تصدي سمت وزارت، فرماندهي نيروهاي مسلح و وكالت مجلس نشان از نفوذ دانشجويان پيرو خط امام در ساختار حكومتي مي‌دهد اما ارشد مقام‌هاي حكومتي به دانشجوياني رسيد كه در دوران تسخير نه در ديدرس كه در متن كار بودند.

عزت‌الله ضرغامي، به مانند بسياري از دانشجويان پس از پايان كار لانه به سپاه پاسداران پيوست اما علاقه‌هاي فرهنگي او را پس از جنگ به معاونت سينمايي وزارت ارشاد كشاند، معاونت پارلماني و امور استان‌ها در دوران رياست علي لاريجاني و مجلس ششم سبب شد تا ضرغامي در بهار 83 به رياست سازمان صدا و سيما منصوب شود. ضرغامي سال‌ها سخنران مراسم 13 آبان در مقابل لانه جاسوسي بود. اما سرنوشت محمد علي جعفري يا همان عزيز جعفري به گونه‌اي ديگر بود. جعفري متولد يزد در دانشكده معماري دانشگاه تهران تحصيل مي‌كرد، به مانند بقيه به سپاه پيوست و بزودي با فراگيري فنون رزمي، اولين گردان زرهي سپاه را ايجاد كرد. فرماندهي تيپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف در دوران جنگ و فرماندهي نيروي زميني سپاه به مدت 13 سال و 5 سال فرماندهي قرارگاه ثارالله تهران از جمله مسئوليت‌هاي عزيز جعفري بود. وي در زمستان 86 با حكم فرماندهي كل قوا، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. جعفري پس از اغتشاشات اخير در افشاگري تكان‌دهنده‌اي اسامي برخي دانشجويان پيرو خط امام را كه عليه منافع ملي مشغول توطئه بودند، اعلام كرد.

سخنگوها

گفتيم كه دانشجويان پيرو خط امام در نشست‌هاي خبري و يا سخنراني‌ها خود را معرفي نمي‌كردند اما بنا به تقسيم كاري كه شده بود، ابراهيم اصغرزاده، حبيب‌الله بي‌طرف و رحيم باطني مسئوليت گفت‌وگو با رسانه‌هاي داخلي را برعهده داشتند. در جريان افشاگري‌هاي دانشجويان كه به صورت مستقيم از تلويزيون پخش مي‌شد، روزي كه اسناد مربوط به ارتباط ناصر ميناچي وزير ارشاد دولت موقت با سفارت امريكا قرار بود افشا شود، رحيم باطني نتوانست بر احساساتش غلبه كند و سخنان تندي عليه نهضت آزادي بيان كرد. اين اظهارات سبب مظلوم‌نمايي شديد جريان طرفدار سازش با امريكا شد. باطني كه نماينده دانشجويان دانشگاه ملي (شهيد بهشتي) در شوراي مركزي بود، بعدها معاون جهاد دانشگاهي كشور شد.

اما كساني كه به دليل تسلط به زبان انگليسي مي‌توانستند با رسانه‌هاي غربي تعامل كنند، حسين شيخ‌الاسلام، معصومه ابتكار، فروز رجايي‌فر و محسن وزوايي بودند. زماني هم كه قرار بود يكي از دانشجويان در نماز جمعه تهران سخنراني كند و يا بيانيه‌اي قرائت كند، مهدي رجب بيگي اين مسئوليت را عهده‌دار مي‌شد. رجب‌بيگي كه قلم و بيان رسايي داشت، از سال‌ها قبل با انتشار نشريه طنز به نام «جيغ و داد» با كمونيست‌ها درگير بود. رجب بيگي در مهر 60 به دست منافقين در خيابان‌هاي تهران به شهادت رسيد.

برائت‌جويان

ماجراي پشيماني كساني كه در تسخير سفارت امريكا در تهران نقش داشتند، از همان شب 13 آبان آغاز شد. حاتم قادري و جواد مظفر دو دانشجوي دانشگاه ملي به دليل حمايت امام از حركت دانشجويان از لانه خارج شدند. سه روز بعد چند دانشجوي ديگر نيز با بيان اين‌كه هرچند تسخير، يك حركت ضد‌امپرياليستي است، اما اين راه مبارزه با امپرياليسم نيست! از لانه خارج شدند.

اما برخوردهاي محكم دانشجويان خط امام‌ سبب شد تا چند هفته بعد چند نفر از تسخير‌كنندگان از لانه اخراج شوند. مجتبي بديعي، عضو سابق شوراي مركزي حزب مشاركت در اين‌باره مي‌گويد: «رفتارهاي افراطي در لانه زياد بود. آقاي دادمان و افرادي كه در آن طيف بودند، روي بحث ولايت فقيه خيلي حساس بودند، اما ما قبول نداشتيم. يك روز بنده و دكتر سامي و دكتر داوودي و يك دوست ديگر در سفارت قدم مي‌زديم كه آمبولانس دنده عقب به طرف ما آمد و چند نفر نقاب به چشم و مسلح ما را در آمبولانس انداختند و آژيركشان به خارج از سفارت آمدند و ما را در بالاي ميدان هفت تير از آمبولانس پائين انداختند. به اين ترتيب بود كه لانه بتدريج از مخالفان ولايت فقيه پاكسازي مي‌شد. در يك شب سرد زمستاني نيز يك پسر و دختر به خاطر وابستگي خطي به مجاهدين خلق (منافقين) اخراج شدند.
تقي محمدي از دانشجوياني بود كه در يكي از روزهاي اول تسخير، باري روزن، وابسته مطبوعاتي سفارت امريكا كه به زبان فارسي نيز تسلط داشت را به ميان خبرنگاران آورد. محمدي كه از نزديكان بهزاد نبوي و خسرو تهراني بود، بعدها به اطلاعات نخست‌وزيري رفت و پس از انفجار هشت شهريور به سفارت ايران در افغانستان فرستاده شد، اما اسدالله لاجوردي به دليل نزديكي او با مسعود كشميري عامل انفجار نخست‌وزيري، او را از كابل فراخواند و بازداشت كرد. تقي محمدي كه در بازداشتگاه براي اعتراف اعلام آمادگي كرده بود، به طرز مشكوكي ساعاتي بعد با كمربند خودكشي كرد. كارشناسان امنيتي دادستاني انقلاب معتقد بودند كه اين‌گونه خودكشي با توجه به اين‌كه تقي محمدي بر روي رگ‌هاي گردنش چوب كبريت گذاشته بود، امكان ندارد و اشخاص ديگري احتمالاً او را كشته‌اند و بعد حلق‌آويزش كرده‌اند. با مرگ تقي محمدي و فشارهاي موسوي خوئيني‌ها، تحقيقات درباره پرونده انفجار نخست‌وزيري متوقف شد.

اما باري روزن سال‌ها بعد يكي ديگر از دانشجويان را نيز اين‌بار در پاريس ملاقات كرد. عباس عبدي از دانشجويان پلي‌تكنيك (اميركبير) در اين ديدار كه پس از دوم خرداد 76 رخ داد، تلويحاً از اقداماتش ابراز برائت كرد و خواستار شكستن ديوار بلند بي‌اعتمادي بين ايران و امريكا شد. اين ديدار اعتراض گسترده دانشجويان پيرو خط امام را در پي داشت. فروز رجايي‌‌فر در مصاحبه‌اي اعلام كرد كه عباس عبدي اصولاً جزو دانشجويان پيرو خط امام نبود. محمد هاشم‌پور يزدان‌پرست، استاد دانشگاه شيراز هم كه مسئول چاپخانه در لانه بود، گفت كه ديدار عباس عبدي شرم‌آور بود. در سال‌هاي اخير هم برخي اعضاي حزب مشاركت كه جزو دانشجويان خط امام هم بودند، مانند ميردامادي و محمدرضا خاتمي و وهابي سعي مي‌كنند تا درباره واقعه 13 آبان در برابر سؤالات خبرنگاران قرار نگيرند.
بدترين سرنوشت را در ميان اشغال‌كنندگان سفارت امريكارا فردي به نام «عباس زري‌باف» داشت. زري باف كه از ابتداي سال 58 وارد سازمان مجاهدين خلق (منافقين) شده بود وارد بخش اطلاعات شد و به نقل از سايت اين گروهك تروريستي مأموريت‌هايي در جهت كشف اقدامات سپاه پاسداران انجام داد. زري‌باف كه از حاضرين در لانه بود بسيار به عوامل اطلاعات نخست‌وزيري مانند تقي محمدي و خسرو تهراني نزديك بود. او در سال 60 به زندگي مخفي روي آورد و در سال 61 از ايران خارج شد. زري باف در چهارمين روز عمليات مرصاد به هلاكت رسيد.

منبع

دانشجويان پيرو خط امام، اساتيد پيرو خط امام

به هر روي به نظر مي‌رسد سنت عدم معرفي دانشجويان پيرو خط امام از آبان 58 تا آبان 88 ادامه داشته باشد، به گونه‌اي كه متبحرترين تاريخ‌نگاران معاصر نيز هنوز بيش از 50 اسم از دانشجويان را بيشتر سراغ ندارند اما در يك نگاه كلي اگر در هر يك از دانشگاه‌هاي معتبر داخلي جست‌وجوي كوتاهي كنيم، اسامي بسياري از دانشجويان را در ميان اساتيد دانشگاه مي‌يابيم. از دكتر فيروزآبادي همسر شهيد شوريده و استاد مكانيك دانشگاه شريف تا دكتر محمدحسين صادقي عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس، از دكتر عبدالحسين روح‌الامين استاد داروسازي دانشگاه تهران تا محمدهاشم پوريزدان‌‌پرست، استاد اقتصاد دانشگاه شيراز.

دانشجويان پيرو خط امام در 13 آبان سال 58 خالق حماسه‌اي بودند كه در آن «پيروي از خط امام» اصل بود نه نام و عنوان آن 300 نفر دانشجو.

نامه نگاری های موسوی، کروبی و منتظري

گزارشی از نامه نگاری های موسوی، کروبی و منتظري
نامه‌نگاری‌های سه نفره براي تأييد بي‌قانوني با كد آوردن از فيض كاشاني!

چندی است که جریان شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری، در نامه هایی از یکدیگر دلجویی کرده و پس از نگارش هرنامه با قدردانی از طرف مقابل، این مواضع را خواسته دل مردم عنوان می کنند.

به گزارش رجانيوز، چندی پیش میرحسین موسوی نامه‌ای به حسینعلی منتظری ارسال کرد که روز گذشته پاسخ منتظری به آن نامه روی پایگاه اطلاع رسانی وی قرار گرفت.

موسوی در نامه خود به منتظری حوادث پس از انتخابات را دلیل ارسال نامه عنوان کرده و در حالی که عده معدودی طرفداران خود و عوامل خارجی به خیابان‌ها ریخته و موجب خسارات مالی و جانی به شهروندان شده بودند، بار دیگر اين آشوبگران را مردم نامیده و گفته است: "‏اولين هدف در اين بيانيه آن است كه اگر خشم و نارضايتى در مردم به‏‌‏وجود آمده است، آنان تصور نكنند كه اين احساسات منفى انباشته شده در‏ ‏ضميرشان متوجه دين است."

اين اظهارنظر این افراد در راهپیمایی‌ها و تجمعات خود شعارهای ضد دینی و اسلامی سر می دهند.

شعارهایی همچون، "نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی"، یا "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" از جمله شعارهایی بود که حامیان موسوی در روز قدس سر دادند و خواستار حذف اسلام از ساحت ایران شده بودند.

موسوی در بخش دیگری از این نامه به نکته طنزآلودی اشاره کرده و می گوید: "‏رسانه هاى دولتى اصرار دارند كه ما را مسبب و محرك حوادث اين چند‏ ‏ماهه معرفى كنند، حال آن كه رفتارهاى مسئولان كشور نه فقط در‏ ‏انتخابات، بلكه از سال ها پيش هيمه هايى را انباشته بود كه با خطاهاى اين‏ ‏ايام شعله ور شد و با باد نخوتى كه بر آن دميدند، ابعاد اين آتش روز به روز‏ ‏توسعه پيدا كرد."

هرچند موسوی توضیح نمی دهد چه جریانی پیش از برگزاری انتخابات به خیابان‌ها ریخته و پس از شکست، شهر را به آتش کشیدند، با این حال، وی علی‌رغم اعترافات سردمداران جریان کودتای مخملی در دادگاه باز هم به تقلب در انتخابات اصرار کرده و ادامه می دهد: "اينجانب قطعاً حق را به مردمى مى‎دهم كه با برخوردهاى‏ ‏غيراسلامى، غيرقانونى و غيرمنصفانه حقوقشان پايمال شده است، و با‏ ‏استناد به مدارك غيرقابل انكار بدون ترديد اعتقاد دارم كه در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان يافته و وسيع رخ داده است."

‏ ‏اما اين گونه نبود و نيست كه مردم با سكوت يا سازش يك نفر دست از‏ ‏حركت خود بردارند، بلكه پس از مدت كوتاهى بلاتكليفى به زودى اين‏ ‏حركت از نو و با شكلى كور و در حالى كه به هيچ يك از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مى‎شد و چه بسا ديگرانى كه براى اين كشور و ملت‏ ‏خواب هاى ناگوار ديده اند، در هدايت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مى‎كردند.

‏موسوی که امروز گزینه مطلوب ضد انقلاب قرار گرفته، اغتشاشگری های یک عده معدود را "تکاپوهای مردم خوانده" و ‏هدف ديگر اين بيانيه را ماندن این تکاپوها در چارچوب نظام عنوان کرده تا در دام ساختارشکنی های خطرناک نیافتد و می افزاید: "اين خطرى است كه اگر محقق شود به راحتى مى‎تواند از‏ ‏ايران افغانستان و عراقى ديگر بسازد."

‏موسوی در بخش دیگری از این بیانیه و در شرایطی که پیش از این تشکیل جبهه سیاسی را در سر می پروراند، تقویت شبکه های اجتماعی را پیشنهاد داده و در یک مقایسه بی ربط شبکه های اجتماعی اغتشاشگر را به مثابه محبت و الفت در جامعه عنوان کرده و آن را به ملامحسن فیض کاشانی نسبت می دهد!

اما نامه میرحسین موسوی، با پاسخ منتظری همراه بود، منتظری که امام خمینی(ره) صلاحیت وی را در فعالیت های سیاسی رد کرده بودند در بده بستانی متقابل آورده است: "در جريان انتخابات رياست جمهورى اخير و وقايع و‏ ‏فجايع بعد از آن كه شما مورد توجه اقشار وسيعى از مردم و نخبگان قرار‏ ‏گرفتيد، در حقيقت از آزمايش و ابتلاء بزرگى در پيشگاه خداوند متعال و‏ ‏در مقابل مردم آگاه ، سربلند بيرون آمديد، و تاكنون در حد امكان و توان‏ ‏خويش از حقوق تضييع شده مردمى كه با شركت در انتخابات رياست‏ ‏جمهورى افتخار بزرگى را براى كشور آفريدند دفاع نموديد، كه جاى بسى‏ ‏تقدير و تشكر دارد."

در حالی که موسوی تشکیل شبکه های اجتماعی را به ملامحسن فیض کاشانی نسبت داده بود، منتظری نیز آن را امری معقول و مطابق با قرآن! عنوان کرده و اجرای آن را راه حلی برای برون رفت از بحران عنوان کرده است.

با این حال و در شرایطی که مقام معظم رهبری در نماز عید سعید فطر تنها اعترافات متهمان علیه دیگران را غیر شرعی عنوان کرده بودند، منتظری اقرار اشخاص علیه خود را نیز غیر شرغی و غیر مسموع دانسته است و مشخص نیست با فرمول منتظری دادگاه چه معنایی پیدا می کند.

منتظری پیش از این نیز نامه ای به مراجع تقلید نگاشته بود که در آن جمهوری اسلامی ایران را با رژیم شاهنشاهی مقایسه کرده بود.

منتظری در آن نامه خود را از پایه گذاران نظریه ولایت فقیه عنوان کرده! و گفته است امروز نسبت از این موضوع احساس شرمندگی می کند."

در شرایطی که هیچ یک از مراجع عظام تقلید هرگز پاسخ منتظری را ندادند وی با اصرار به نامه نگاری خود ادامه داده و اعلام کرده مراجع در ایفای نقش خود در امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کرده اند.

موسوی، منتظری و کروبی که در چند وقت اخیر برای یکدیگر و به نام مردم نامه نگاری کرده و پس از هر نامه و بیانیه ای از یکدیگر قدردانی می کنند، نامه منتظری به مراجع را نیز از این قاعده مستثنی نکرده و کروبی با قدردانی از منتظری به خاطر حمایت هایش از او در بحران پس از انتخابات، اظهار امیدواری کرده است که دیگر علما و بزرگان حوزه "توان اعتراض" بیابند.

منبع

اقدامات موسوي، خاتمي و كروبي خلاف قانون و امنيت كشور است

كوثري در گفت‌وگو با فارس:
اقدامات موسوي، خاتمي و كروبي خلاف قانون و امنيت كشور است

خبرگزاري فارس: عضو هيئت رئيسه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با بيان اينكه سخنراني‌ها و بيانيه‌هاي موسوي، خاتمي و كروبي خلاف قانون و امنيت كشور است، گفت: مسئولين امنيتي و قضايي كشور بايد در اين راستا پاسخگو باشند كه چرا تصميمي نمي‌گيرند و مسائله را رسيدگي نمي‌كنند.


اسماعيل كوثري نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري فارس با اشاره به بيانيه‌ها و سخنراني‌هاي اخير موسوي و خاتمي و ملتهب كردن فضاي كشور، اظهار داشت: اقدامات موسوي، خاتمي و كروبي نه تنها الان كه بحث تشكيل كابينه دولت دهم مطرح است، بلكه از همان اوايل بعد از انتخابات نيز همه خلاف قانون و امنيت كشور است.
وي افزود: مسئولين امنيتي و قضايي كشور بايد در اين راستا پاسخگو باشند كه چرا تصميمي نمي‌گيرند و مسئله را رسيدگي نمي‌كنند.
عضو هيئت رئيسه كميسيون امنيت مجلس تصريح كرد: دستگاه‌هاي قضايي و امنيتي كشور بايد پيگيري كنند كه چرا بعد از گذشت 3 ماه و تشكيل دولت دهم باز هم اين افراد بيانيه صادر مي‌كنند.
نماينده تهران با بيان اينكه بايد كارها به صورت معمول و جاري و بدون دغدغه و نگراني دنبال شود، يادآور شد: اينكه همه بخواهند مسائل انتخابات را دنبال كنند، بايد بحث و بررسي شود كه چه نياتي پشت اقدامات آنها وجود دارد.
وي تصريح كرد: نظام ما هيچگاه راضي به اين نيست كه بخواهد نيروهاي خود را از گردونه خارج كند ولي در اين مواقع برخي از افراد متأسفانه از اين حسن‌نيست نظام، سوء استفاده و احساس مي‌كنند كه نظام نمي‌تواند با آنها برخورد كند.
عضو هيئت رئيسه كميسيون امنيت مجلس افزود: بايد اين آقايان از اين كارها دست بردارند تا دولت هم كار خود را با سرعت جلو ببرد و مردم شيريني انتخابات دهم و تشكيل دولت جديد را احساس كنند.
عضو هيئت رئيسه كميسيون امنيت مجلس تأكيد كرد: راي بالاي نمايندگان به كابينه دهم قطعا پشتوانه محكمي براي شروع كار دولت جديد است.
نماينده تهران افزود: نمايندگان مجلس هشتم با تمام توان، مسائل و جوانب را بررسي كردند و به اين نتيجه رسيدند كه بايد به رئيس‌جمهور منتخب فرصت دهند كه وزراي آن با راي بسياري بالايي كار خود را سرعت ببخشد و نتايج آن براي مردم مشهود شود.
منبع

آيت در حال انتقال اسناد مهمي درباره موسوي ترور شد

ابراهيم اسرافيليان نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي
آيت در حال انتقال اسناد مهمي درباره موسوي ترور شد

ابراهيم اسرافيليان نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي، نكات مهمي درباره ويژگي‌هاي شهيد آيت و علت ترور وي را بيان كرد.

رابطه شما با شهید دکتر سید حسن آیت چگونه شکل گرفت و از چه زمانی در کنار هم بودید؟

من از سال 1341 که امام راحل علیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بیانیه صادر فرمودند، فعالیت‌های خود را علیه رژیم شاه شروع کردم، یعنی در ابتدا از پخش اعلامیه آغاز کردم تا اینکه وارد یک گروه به اصطلاح زیرزمینی شدم. آن گروه را مرحوم شهید آیت تشکیل داده بود و افرادی چون شهید محمد منتظری در آن حضور داشتند.

شهید آ‌یت بعد از آنکه حزب زحمتکشان را ترک کرد این گروه را تشکیل داد؟

بله، آیت بسیار به آیت‌الله کاشانی علاقه داشت و اصلا حضورش در حزب زحمتکشان به واسطه همین علاقه بود. او بعد از ارتحال آقای کاشانی به خاطر اینکه بقایی با مصدق تعارض داشت به سمت حزب او تمایل پیدا کرد.

چگونه آیت از بقایی جدا شد؟

سال 1347 بقایی از آیت دعوت کرده بود به یک مراسم یا بهتر بگویم جلسه‌ای که قرار بود از طرف حزب در کوهرنگ تشکیل شود برود و وقتی در آن جلسه، شهید آیت با صداقت از جنگ و مبارزه مسلحانه دفاع کرد، بقایی او را از حزب زحمتکشان اخراج کرد. آیت در همان سال‌ 47 گروه زیرزمینی خودش را تشکیل داده بود و می‌گفت ما دو راه داریم؛ یا باید بمیریم یا اینکه دست به اسلحه ببریم که خودش راه دوم را انتخاب کرد.

شهید آیت از لحاظ شخصیتی چگونه آدمی بود؟

او از سنین طفولیت یعنی از سن دبستان به دنبال مسائل سیاسی بود، روزنامه‌ها و منابع سیاسی را مطالعه می‌کرد و اطلاعات وسیعی داشت به صورتی‌که بدون اغراق یک دایرهًْ‌المعارف کامل سیاسی بود، روی این اصل افراد را بخوبی می‌شناخت چون در مطالعات خود هر نکته و سندی که می‌دید نگه می‌داشت و آرشیو می‌کرد. ابتدا که روزنامه‌ها را می‌خواند نکات مهمش را درمی‌آورد و در حفره‌هایی در دیوار خانه‌اش جاسازی می‌کرد، بعدها هم صندوقچه‌ای فلزی تهیه کرده بود که این اسناد و مطالب را در آن می‌گذاشت.

مثلا او از بنی‌صدر شناخت زیادی داشت به‌طوری‌که هنگام اقامت امام در فرانسه مرتب از طریق تلفن با شهید محمد منتظری تماس می‌گرفت و راجع به بنی‌صدر هشدار می‌داد و می‌گفت، او را از بیت دور کنند و از سوابق بنی‌صدر و اطرافیانش به شهید منتظری می‌گفت. وقتی هم انقلاب شد و بنی‌صدر برای ریاست جمهوری نامزد شد، مرحوم شهید آیت بشدت مخالفت کرد. یادم هست یک شب فردی به نام «مرتضی مهذب» آمد منزل من و یکسری اسناد به همراه خودش آورده بود، می‌گفت، توأمان حساب‌دار ارتش و دارایی است. آن زمان برق به صورت نوبتی قطع می‌شد برای همین برق محله‌ها قطع بود که این فرد از تاریکی استفاده کرده و خودش را به خانه ما رسانده بود.

اسناد مربوط به چه چیزی بود؟

اسناد مربوط به کمک‌های مالی بنی‌صدر به احزاب کومله، مجاهدین خلق و دموکرات بود که از بودجه ارتش پرداخت شده بود. من از همه مدارک کپی گرفتم، حدود 45 سند بود که یکسری کپی کامل از آن را به شهید بهشتی و یکسری را به شهید آیت و یکسری را به آقای رفسنجانی دادم. آیت برخی از اسناد را علنی کرد برای همین بنی‌صدر با توطئه‌هایی که در روزنامه تحت امر خود یعنی «انقلاب اسلامی» علیه آیت طرح‌ریزی کرد قصد ترور شخصیت او را داشت.

در جایی گفته‌اید یک‌سری کامل از کپی اسناد را به حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای داده‌اید؟

اگر اشتباه نکنم دادم چون تنها کسی که درباره عدم کفایت بنی‌صدر از این اسناد استفاده کرد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

شهید آیت یا خودتان استفاده نکردید؟

آیت کم و بیش به آنها استناد می‌کرد اما من به عنوان مثال در جلسه‌ای که به منظور «وحدت حوزه و دانشگاه» در قم برگزار شد حضور پیدا کردم و آقایان طاهری خرم‌آبادی و مدنی هم سخنرانی کردند، از این مدارک استفاده کردم.

در آن جلسه هیچکس حاضر نشد در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کند اما من به تمام سؤالات پاسخ دادم و به آنچه دانشجویان و طلاب درباره بنی‌صدر می‌پرسیدند، با استناد به این مدارک، جواب می‌دادم.

توطئه بنی‌صدر علیه شهید آیت چه بود؟

همان نوار کذایی که به دروغ، تیتر یک روزنامه انقلاب اسلامی شد. در جایی از آیت سوال می‌شود و او پاسخ می‌دهد، بعد آنقدر سر و ته نوار را می‌زنند که طرف مستمع تصور می‌کند آیت طرح کودتا دارد؛ برای همین سر زبان‌ها انداختند«آیت کودتاچی».

شهید آیت، انقلاب را چگونه پیش‌بینی می‌کرد و چه سرنوشتی را برای آن متصور می‌شد؟

آیت نگاه بازی داشت. او برای هر عملی، عکس‌العملی را پیش‌بینی می‌کرد. مثلا عده‌ای از بچه‌های چپ، سازمان ملی دانشگاهیان را راه‌اندازی کردند که در بین دانشجویان رسوخ و آنها را جذب کنند، آنها تفکرات مصدق را دنبال می‌کردند؛ برای همین آیت، جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کرد و به تفکرات آیت‌الله کاشانی پرداخت و در اساسنامه جامعه اسلامی، اصولی همچون برقراری نظام ولایت فقیه را قرار داده بود.

در این تشکل چه افرادی عضو بودند؟

دوستانمان بودند اما افرادی مثل پیمان و ملکی هم حضور داشتند اما به مرور زمان که متوجه شدند چه خبر است ناراحت شدند و رفتند. یادم هست روزی احسان نراقی با من تماس گرفت و گفت بیا وزارت علوم. به آنجا رفتم، از من پرسید شما چه کار می‌خواهید انجام دهید؟ من هم گفتم کاره‌ای نیستم و باید از امام خمینی بپرسید چه می‌خواهد که نراقی بسیار ناراحت شد.

گویا شهید آیت با وزارت میرحسین موسوی در امور خارجه مخالف بود.

بله! شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این 2 نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟! آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 16 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم.

اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟

این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات می‌کرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده مي‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست.

اسناد چه شد؟

خانم دکتر آیت می‌گوید، اسناد را شهید آیت پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود اما آن ضاربان، آنها را دزدیدند. بعدا باجناق آیت دنبال پوشه می‌رود تا اینکه به وزارت امور خارجه می‌رسد، در آنجا فردی پیدا می‌شود و می‌گوید اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید آیت چند ساعت صبر می‌کند اما از آن فرد خبری نمی‌شود تا اینکه معلوم می‌شود از در دیگر ساختمان فرار کرده است. پروفسور محمد مجری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی می‌کرد، می‌گفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است اما الآن هیچ خبری از پروفسور مجری ندارم و اصلا نمی‌دانم زنده است یا نه.

آیت در گفت‌وگوهایش درباره شخص میرحسین چه مطالبی را عنوان می‌کرد؟

آیت می‌گفت موسوی اعتقادی به ولایت فقیه ندارد و از نظر مذهبی هم نظر قاطعی ندارد.

مناسبات میرحسین با پیمان چگونه بود؟

بسیار با هم دمخور بودند برای همین است که موسوی تفسیر 2 آیه از قرآن را با نگاهی کاملا چپ می‌نویسد یعنی تحت القائات پیمان چنین کتابی را می‌نویسد.

پس چطور موسوی به حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد؟

جواب این سؤال را از زبان شهید آیت برای‌تان نقل می‌کنم، آیت می‌گفت، موسوی خودش را درون نظام جا کرده تا از آن استفاده کند و بموقع جلوی آن می‌ایستد.

یعنی عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت فقیه در گذشته هم در موسوی وجود داشت؟

چه عرض کنم؟! من تعجب می‌کنم از موسوی که چرا جلوی ولی فقیه می‌ایستد چون او هرچه داشت از ولایت فقیه بود البته نباید تعجب کرد؛ چرا که آیت پیش‌بینی کرده بود و فقط من تصور می‌کردم پیش‌بینی آیت اشتباه باشد. من یادم هست دوره اول ریاست‌جمهوری «آقا» در قانون اساسی اینگونه آمده بود که انتخاب نخست‌وزیر حق رئیس‌جمهور است ولی نه در دوره اول و نه در دوره دوم آقای خامنه‌ای، موسوی را معرفی نکردند. نمایندگان مجلس هم که سر دوراهی بودند، چون ‌رفسنجانی می‌گفت، نظر امام، میرحسین است اما از طرفی وقتی با بیت امام تماس می‌گرفتیم، امام تکلیف را جور دیگری عنوان می‌کردند تا اینکه 99 نفر به موسوی رای ندادند اما چون آرا مخفی بود، دارودسته موسوی با حدس و گمان اسامی 99 نفر را روی کاغذ نوشتند و به‌عنوان افراد ضدولایت فقیه منتشر کردند که بعدا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تشریف آوردند مجلس و فرمودند نمایندگان مخالف 99 نفر نبودند بلکه یکصد نفر بودند چون صدمین نفر من هستم. یا در زمان تصدی پست نخست‌وزیری از سوی موسوی نمایندگان طرح سوال از وی را درباره ماجرای مک فارلین مطرح کردند که او به همراه لابی‌هایش در مجلس برای فرار از قضیه، برچسب ضدولایت فقیه به طراحان سوال زد. او همه جا از حضرت امام و ولی فقیه مایه می‌گذاشت و به ظاهر، قانون را در برابر ولی فقیه، هیچ می‌دانست. در دور دوم ریاست‌جمهوری «آقا» هم شورایی تشکیل شد که به دروغ می‌گفتند، زیر نظر حضرت امام بوده و موسوی را بدون نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب کردند.

یادم هست زمانی آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمی‌پور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون می‌گفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور از وزیر کشور مجوز دریافت
نکرده بود(!)

خلاصه! اوضاع به کام موسوی بود و در جایی که منافع داشت، خودش را به ولی فقیه می‌چسباند و در جایی که نداشت، برابر ولی فقیه می‌ایستاد. همان زمان هم وقتی ما در کمیسیون سوالات که 13 نفر بودیم می‌خواستیم نظر امام را درباره هر موضوعی مثل موسوی بدانیم، می‌گفتند امام بیمار است ولی آخر سر خودشان از امام پیغام می‌آوردند که امام تکلیف را بر انتخاب موسوی قرار داده‌اند؛ بدون اینکه دست خطی از معظم‌له بیاورند.

این‌گونه پیش‌بینی‌های شهید آیت، قبلا هم به عینیت رسیده بود، یعنی آیت اصولا آدم آینده‌نگری بود یا فقط درباره میرحسین، حرفش درست از آب درآمد؟

سیاستمداری و حل و فصل قضایا و تحلیل جریانات، طبع سیاسی می‌خواهد که آیت آن را داشت. آیت انقلاب فرهنگی را پیش‌بینی می‌کرد که این اتفاق افتاد. آیت در آن نوار که بنی‌صدر با تحریفش، از آن سوءاستفاده کرد، درباره انقلاب فرهنگی تحلیل کرده و حتی خبر داده بود. آیت بخوبی مناسبات را تجزیه و تحلیل می‌کرد؛ برای همین اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کرد واقعا می‌افتاد، از این رو عده‌ای می‌گفتند آیت از آینده خبر دارد در حالی که او تنها قدرت و قوه تحلیل خوبی داشت و به واسطه سیاست‌ورزی و نگاه هوشمندانه‌اش می‌توانست بفهمد چه کسی جلوی نظام قرار می‌گیرد و قدم‌علم می‌کند و چه کسی برای چه منفعتی خودش را به نظام می‌چسباند یا چه کسی فعلا از نظام بهره‌گیری می‌کند. درباره بنی‌صدر گفتم که آیت بخوبی از همان زمانی که حضرت امام در فرانسه تشریف داشتند، درباره او هشدار می‌داد و به شهید محمد منتظری تلفن می‌زد و می‌گفت، بنی‌صدر را از آنجا دور کنید چون آدم درست و حسابی‌ای نیست.

شهید آیت به مرزبندی رایج آن زمان اعتقاد داشت؟

آیت آدم شریف و باتقوایی بود برای همین کسانی را که از خط انقلاب دور شده بودند، از خودش طرد نمی‌کرد و می‌گفت، اینها هم آدم‌های خوبی هستند ولی راه را گم کرده‌اند. آیت با برخی از اساتید دانشگاه‌ها هم ارتباط نزدیکی داشت و می‌دانست چه استادی در کدام خط است و چه استادی در چه خطی. او سعی می‌کرد ولایت فقیه و اسلام را در ذهن معلمان و استادان جا بیندازد تا آنها هم برای دانش‌آموزان و دانشجویان خود تدریس کنند. آیت به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت. درباره جامعه اسلامی دانشگاهیان هم همانطور که گفتم، اصل اساسنامه را برقراری نظام ولایت فقیه قرار داده بود در حالی که خیلی‌ها در آن زمان کاملا خط مارکسیستی را دنبال می‌کردند و اصلا در این قید و بند نبودند برای همین است که آیت درباره ارتباط میرحسین با ولی فقيه احساس خطر کرد و پیش‌بینی‌هایی در این زمینه داشت که متاسفانه با عملکردهای موسوی تحقق یافت..

منبع

اعترافات متهمان به كودتاي مخملي/2

اعترافات متهمان به كودتاي مخملي/۲
ارتباط مستمر سفارت انگليس با ستاد موسوي و كروبي/ عطريانفر، ليلاز و شمس‌الواعظين از مرتبطين مهم

كمتر از يك ماه قبل بود كه حجت‌الاسلام محسني اژه‌اي وزير وقت اطلاعات از صدها بار تماس برخي ستادهاي انتخاباتي با سفارت‌خانه‌هاي خارجي در تهران به‌ويژه سفارت انگليس خبر داد. خبري كه اگرچه اژه‌اي در آن اشاره مستقيمي به نام اين ستادها نكرد اما ضمير به‌سرعت مرجع خود را پيدا كرد و قربان بهزاديان‌نژاد رئيس ستاد انتخاباتي موسوي هرگونه ارتباط با اين سفارت‌خانه‌ها را تكذيب و اضافه كرد، علي‌رغم درخواست‌هاي متعدد اين سفارت‌خانه‌ها براي تماس با ستاد، از قبل از انتخابات، هرگونه تماس ممنوع شد.

همچنين ميرحسين موسوي نيز در واكنش به اعترافات تكان‌دهنده ابطحي و عطريانفر، بلافاصله با سايت خود مصاحبه كرد و با اشاره به آنچه كه آن را دروغ‌پراکنی‌های رسانه غیرملی و برخی افراد و تریبون‌ها مي‌ناميد، گفت: به‌رغم ادعای مخالفان، این جنبش حق‌طلبانه و معنوی کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملاً داخلی است و ملت ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصله‌گذاری با بیگانگان آگاه است و بر اساس تجربیات دویست‌ساله خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد می‌کند. در حرکت عظیمی که در سراسر جهان از سوی ایرانیان مقیم خارج در دفاع از مردم داخل کشور صورت گرفت، به طور محسوسی این فاصله‌گذاری نمایان بود و جا دارد از همه این هموطنان سپاس‌گزاری و تقدیر شود.»

با اين حال، يك هفته پس از اين ادعاي موسوي، اين بار نوبت دبير اول سياسي سفارت انگليس شد تا با بيان اينكه در تهران به ستاد آقاي موسوي رفته و با مسئولان تبليغاتي و مشاورين وي جلسه داشت، گفت: ما ملاقات‌هايي را نيز با اعضاي حزب اعتمادملي داشتيم كه اين تماس ها در مراحل بعد و دوران اغتشاشات نيز ادامه پيدا كرد.

بنا بر اين گزارش، در جلسه امروز دادگاه كه به بررسي اتهامات چند تن از عوامل اغتشاشات اخير در كشور اختصاص يافته بود، نماينده دادستان به قرائت كيفر خواست مير محمدحسين رسام تحليلگر ارشد سفارت انگليس پرداخت و وي را متهم به جاسوسي براي بيگانگان دانست.

نماينده دادستان با اشاره به ملاقات‌هاي متعدد رسام با فعالان سياسي، قومي، نمايندگان احزاب، اقليت‌هاي مذهبي، تشكل‌هاي غير دولتي و نيز فعالان حوزه و دانشگاه گفت: وي شخصاً در روزهاي 22، 25 و 28 خرداد ماه در اغتشاشات خياباني حضور داشته و اخبار و اطلاعات اين موضوع را پس از جمع آوري به وزارت خارجه انگليس ارسال مي‌كرده است.

به گفته نماينده مدعي العموم، حسين رسام به همراه توماس برن دبير دوم سفارت انگليس و شون مورفي دبير سفارت استراليا در ستاد ميرحسين موسوي رفت و آمد داشته و با علي ماهر از مشاورين ستاد مركزي انتخابات مير حسين موسوي نيز تعاملات مختلفي را داشته اند.

وي تأكيد كرد: بنا به تحقيقات معاونت ضد جاسوسي وزارت اطلاعات، مجرميت تحليلگر ارشد سياسي سفارت انگليس محرز بوده و بايد طبق مواد 501، 505، 618 قانون مجازات اسلامي محاكم و مجازات شوند.

* عطريانفر، سعيد ليلاز و شمس الواعظين از مرتبطين مهم سفارت انگليس هستند

حسين رسام پس از قرار گرفتن در جايگاه متهمان به معرفي خود پرداخت و با اشاره به سابق 5 ساله خود در سفارت انگليس، وظيفه اصلي‌اش را جمع آوري اطلاعات و اخبار مورد نياز اين كشور توسط مرتبطين سفارت در تهران و شهرستان‌ها و گروه هاي خاص اعلام كرد.

به گزارش فارس، وي با تشريح نحوه ارتباط گيري با گروه ها و اشخاص مختلف، استخدام كاركنان ايراني توسط اين سفارت خانه را اقدامي براي پوشش دادن نحوه كسب خبر عنوان كرد و افزود: من در طول 5 سال اخير 130 مرتبط با سفارت انگليس و طي يكسال اخير 50 نفر ديگر را جذب كرده ام و از طريق قرارها و ملاقاتي با آنها در رستوران‌ها و كافي شاپ ها مي‌گذاشتم، اطلاعات مورد نياز را كسب مي‌كردم.

رسام از افرادي همچون عطريانفر، سعيد ليلاز و شمس الواعظين به عنوان مرتبطين مهم خود نام برد و افزود: سفارت انگليس از طريق بخش صدور ويزا نيز اقدام به جمع آوري اطلاعات و ارتباط گيري با افراد مستعد مي‌كرد.

تحليل گر ارشد سفارت انگليس، استفاده از شوراي فرهنگي بريتانيا روش ديگري براي كسب اخبار دانست و افزود: اين شورا از طريق ايجاد بانك اطلاعاتي براي پذيرش دوره IELTS، برگزاري دوره هاي مشترك با نهادهاي دولتي و حكومتي، شناسايي و جذب نخبگان از طريق اعطاي بورسيه و نيز جاسوسي علمي و صنعتي در دانشگاه‌ها اقدام به جمع آوري اطلاعات مورد نياز مي‌كرد.

رسام استفاده از NGO ها را يكي ديگر از راه هاي كسب اخبار توسط سفارت انگليس دانست و افزود: سالانه 300 هزار پوند براي كمك براي سازمان هاي مردم نهاد ايراني هزينه مي‌شد.

تحليلگر ارشد سفارت انگليس با تشريح روند ارائه اطلاعات به وزارت خارجه اين كشور افزود: بخشي از گزارش‌ها و سياست هاي پيشنهادي ما به شبكه BBC فارسي ابلاغ مي‌شد تا از آن طريق اجرا شود.

رسام با با يادآوري شكل گيري جلسات سياسي در سفارت انگليس گفت: از حدود 4 ماه قبل از انتخابات جلسات مختلفي در اين خصوص تشكيل شد و اطلاعات لازم از طريق مرتبطين و فعالان سياسي به ويژه اصلاح طلبان جمع آوري شده بود. همچنين سفرهايي نيز به استان هاي مختلف انجام مي شد كه بر اساس آن ميزان مشاركت و گرايشات هر منطقه تدوين ‌شد.

اين متهم به جاسوسي براي انگليس، به افشاي جزئيات دستورالعمل وزارت خارجه انگليس پرداخت كه در خصوص نحوه اطلاع از ديدگاه‌هاي رهبر انقلاب و گرايشات ايشان و در مراحل بعد ائمه جمعه و نمايندگان ولي فقيه و همچنين فرماندهان سپاهان و بسيج و در كنار آن نيز اطلاعات مورد نياز از مردم عادي اقدام ‌شده است.

تحليل گر ارشد سياسي سفارت انگليس از حضور الكس دبير اول سياسي سفارت انگليس در ستادهاي انتخاباتي ياد كرد و گفت: وي تحت عنوان توريست بدون محدوديت به شهرهاي رشت و قم سفر كرد و به صورت يك فرد ناشناس به ستادهاي آقاي موسوي و احمدي نژاد سر زد. اما در تهران به ستاد آقاي موسوي رفته و با مسئولان تبليغاتي و مشاورين وي جلسه داشت. ما ملاقات‌هايي را نيز با اعضاي حزب اعتمادملي داشتيم كه اين تماس ها در مراحل بعد و دوران اغتشاشات نيز ادامه پيدا كرد.

وي نتيجه انتخابات را باعث شگفتي سفارت انگليس دانست و افزود: گزارشات در لندن بر روي القاي تقلب تأكيد مي‌كرد و طبق دستور سفارت كارمندان محلي و برخي ديپلمات ها در تجمع حضور پيدا مي‌كردند كه از آن جمله مي‌توان به حضور دبير اول سفارت انگليس در درگيري‌هاي خيابان مطهري در تاريخ 24 خرداد، حضور دبير سوم مطبوعاتي در تجمع خيابان شريعتي، حضور دبير سوم سياسي در راهپيمايي خيابان انقلاب و نيز حضور معاون بخش ويزا و تهيه تصاوير از تجمعات اشاره كرد.

وي همچنين از دومينك دبير سوم سفارت انگليس ياد كرد كه با لباس سبز به ميان تجمع كنندگان رفته و به همراه آنها در راهپيمايي هاي غير قانوني حضور يافت.

به گفته رسام، سفير انگليس در ايران ساعت 9 هر روز صبح با تمام اعضاي بخش سياسي جلسه داشته و آخرين اطلاعات را جمع آوري مي‌كرد. وي 8 سؤال كلي را مطرح كرده و از كارمندان مي‌خواست تا جواب آن را از طريق گفت و گو با مردم كسب كنند.

تحليلگر ارشد سفارت انگليس اين سوالات را چنين بر شمرد: در سطح شهر چه اتفاقي مي‌افتد، مواضع جناح ها در براي نماز جمعه رهبر انقلاب چست، كسب اسامي دستگير شدگان، اطلاع از تجمع در شهرستان‌ها، ثبت دلايل معترضان براي تقلب، ملاقات با چهره هاي شاخص كانديداهاي معترض، پيش بيني تظاهر كنندگان از آينده و ميزان اطاعت معترضين از دستورات رهبر معظم انقلاب.

به گفته رسام، جواب اين سؤالات علاوه بر ارائه به وزارت خارجه لندن، از طريق آنها به امريكا نيز فرستاده مي‌شود.

وي تاكيد كرد: تلاش اين بود كه اين انتخابات نقطه عطفي براي اقدامات آينده باشد تا نظام يا مجبور تغيير رفتار شده و يا كليت آن تغيير كند.

تحليل گر ارشد سفارت انگليس در پايان سخنان خود ضمن ابراز پشيماني خواستار عفو توسط نظام و ايجاد فرصتي براي جبران اقدامات خود بر ضد امنيت ملي شد.

وكيل مدافع حسين رسام نيز ضمن اشاره به اقرارات وي و اظهار ندامتش گفت: ايشان قصدي براي ضربه زدن به نظام نداشته و اقداماتش در حد جاسوسي نيست.

منبع

اعترافات متهمان به كودتاي مخملي/1

اعترافات متهمان به كودتاي مخملي/1
هدفمان ضربه به نظام و ايجاد پادشاهي در ايران بود
راه اندازي سايت "راي من کجاست"براي القاي تقلب

دومين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات دستگير شدگان در جريان اغتشاشات پس از انتخابات برگزار شد، كه پس از قرائت كيفر خواست توسط دادستان عمومي، تعدادي از متهمان به فعاليتهاي غيرقانوني خود اعتراف كردند.

به گزارش رجانيوز، متن اعترافات برخي از متهمان به كودتاي مخملي كه صبح روز شنبه 17 مرداد در مجتمع قضايي امام خميني(ره) برگزار شد به شرح ذيل است:


*قرار بود امامزاده زيد، امامزاده علي اكبر چيذر و حسينيه فاطميون را منفجر كنيم

آرش رحماني پور عضو گروهک انجمن پادشاهي ايران و متهم به كودتاي مخملي در دفاعيات خود با اشاره به بهره گيري و سوء استفاده از تظاهرات خياباني پس از انتخابات، گفت : ايجاد درگيري بين نيروهاي حکومتي و مردم و ضربه زدن به نظام براي سرنگوني آن و ايجاد پادشاهي و بازگشت به دوران قبل از انقلاب از جمله اهداف گروهک انجمن پادشاهي ايران بود.

اين متهم، هدف قراردادن مکان هاي مذهبي و مکان هاي مهم سياسي را از ديگر اقدامات گروهکي بيان کرد که خود نيز عضو رسمي آن مي باشد.

وي، انفجار در امامزاده زيد تهران را يکي از اهداف گروهک خود دانست و گفت : از آنچا که اين امامزاده مورد رصد نيروهاي امنيتي بود از انجام انفجار در اين مکان منصرف شديم.

وي تصريح کرد: امامزاده علي اکبر چيذر هدف بعدي ما بود و به ما گفته بودند اين مکان بايد در مراسم هاي مذهبي خاص مورد هدف قرار گيرد که چند بار نيز براي شناسايي اين امامزاده مراجعت کرديم و از آن فيلم و تصوير گرفتيم اما اين مکان نيز تحت کنترل امنيتي بود.

آرش رحماني پور ادامه داد: حسينيه فاطميون و يکي از مراکز سوخت گيري که هر دو در اطراف مجلس شوراي اسلامي قرار دارند نيز از ديگر اهداف ما بود که اعضاي انجمن مي گفتند بايد اين اماکن را مورد هدف قرار دهيم تا قدرت خود را به مسوولان جمهوري اسلامي نشان دهيم چراکه در همان زمان قرار بود دو نفر از عوامل انفجار حسينيه شيراز اعدام شوند و انجمن مي خواست از اين طريق مسوولان جمهوري اسلامي را از اعدام اين دو نفر منصرف کند.

اين متهم اعتراف کرد که ما ساخت چاشني هاي دست ساز را آموزش ديده بوديم اما از نظر علمي اين چاشني ها بسيار ساده بود .

وي تصريح کرد: فردي به نام جمشيد که در لس آنجلس مستقر بود دو ماه قبل از شروع سال 88 در مکاتبات اينترنتي و ارتباطاتي با ما مي گفت برنامه هاي مهمي براي روز انتخابات و چند روز بعد از آن داريم تا بتوانيم در انتخابات رياست جمهوري ايران تاثير بگذاريم.

وي اعتراف کرد: انفجار حسينيه ارشاد و مسجد النبي براي ايجاد جنگ رواني از جمله اهداف ما بود چراکه اين دو شعبه ، شعبه هاي انتخاباتي بسيار مهمي بود و افراد مهم سياسي کشور نيز به اين اماکن رفت و آمد داشتند.

وي افزود: انفجار بمب در اين اماکن مي توانست باعث کاهش مشارکت مردم و نهايتا مخدوش کردن انتخابات شود و در اين رابطه بيش از 100 کيلوگرم مواد انفجاري تهيه شده بود .

اين متهم تصريح کرد: آنها حتي به ما مي گفتند شماره حساب جعلي اعلام کنيد تا برايتان پول واريز کنيم تا از نظر مالي مشکلي نداشته باشيد.

رحماني پور ، هدف انجمن پادشاهي ايران که مرکز آن در لندن است را ايجاد کشتار در داخل کشور و جنگ داخلي و نيز ايجاد رعب و وحشت در بين مردم همچون فضاي کشورهاي افغانستان و عراق بيان کرد و گفت: خوشبختانه و خداي را شکر ،‌در آن لحظه اي که وارد فاز عملياتي مي شديم متوجه شديم نيروهاي امنيتي وارد عمل شدند و ما را دستگير کردند.

وي افزود: جاي شکرش باقي است که وزارت اطلاعات کاملا بر فعاليت هاي ما نظارت مي کرد و حال من در محضر دادگاه اظهار پشيماني مي کنم.

اين متعهم اضافه کرد: بنده بخاطر مشکلات معيشتي و فرهنگي و از همه مهمتر ضعف ايمان وارد اين پروژه شدم و مي دانم جرمم سنگين است ، اما اميدوارم به من فرصت داده شود تا نه تنها در لفظ بلکه در عمل اشتباهات خود را جبران کنم.

رحماني پور تصريح کرد: اميدوارم خداوند و مردم کشورم مرا ببخشند و مورد رافت اسلامي قرار گيرم.

وکيل مدافع آرش رحماني پور که متهم به محاربه و عضويت در گروهک انجمن پادشاهي ايران است پس از اتمام سخنان موکل خود اظهار داشت : باتوجه به اقارير صريح متهم در محضر دادگاه که آثار اين اقارير مثبت بوده و ماموران را به سمت منابع اصلي خرابکارانه هدايت کرده است تقاضاي اجراي ماده 22 قانون مجازات اسلامي مبني بر کاهش مجازات را در باره موکل خود دارم.

صلاحي، همچنين خواستار آن شد که رافت اسلامي شامل حال موکل خود و اجراي ماده 25 قانون مجازات اسلامي شد.

وکيل مدافع رحماني پور افزود: موکل من جمعا 20 سال سن دارد و ملاحظه کرديد که تحت تاثير ضد ارزش ها ، چگونه اجتماعي شده است.

وي يادآور شد: متهم در دفاعيات خود به بيان خط مشي انجمن پادشاهي ايران پرداخت ولي درمورد خودش گفت که قصد انجام جرم را داشته است .

اين وکيل مدافع اظهار داشت: موکل من قصد ارتکاب جرم در شاخه نظامي را داشته اما جرمش عقيم مانده و انفجارهايي از سوي وي انجام نشده و همانطور که وي در دفاعيات بيان کرد از عبارت "مي خواستم"، استفاده کرد.

صلاحي ادامه داد: اما متهم به حدود عملياتي که خودش انجام داده اقرار کرده اما من ترديد دارم که بتوان عنوان محارب بر وي گذاشت.

*گروهك منافقين به ما گفت با كوكتل مولوتف مساجد را آتش بزنيد

ناصر عبدالحسيني که روز شنبه به اتهام محاربه از طريق عضويت و همکاري در راستاي پيشبرد اهداف گروهک تروريستي منافقين، تباني و اجتماع با هدف اقدام عليه امنيت داخلي از طريق شرکت در اغتشاشات به دعوت منافقين، خروج غيرقانوني از کشور و تشويش اذهان عمومي به قصد اخلال در نظم و امنيت کشور متهم مي شود با اشاره به اين که از سال 86 با گروهک تروريستي منافقين آشنا شده است افزود: با تماس هاي مکرر يکي از دوستانم از طريق مرز قصر شيرين به پادگان اشرف رفتم و در آنجا فردي به نام سياوش آموزش مي داد که از جمله اين آموزش ها شرکت در تجمعات، به آشوب کشيدن آنها، رفتن به شعب راي و فيلمبرداري از شعب خالي و ارسال تصاوير به آنها بود.

وي اضافه کرد که کارهاي تبليغاتي را در ايام انتخابات شروع کرديم از جمله اين که قرار بود تصوير سرکرده منافقين را مقابل دانشگاه ها نصب کرده و يا با بالن به هوا بفرستيم.

اين متهم با بيان اين که مشکل مالي داشته است، گفت: آنان روي اين نقطه ضعف ما دست گذاشتند و به من پيشنهادهاي خاص دادند؛ از جمله اين که مرا پس از چند وقت به هر کشوري که خواستم مي فرستند.

اين متهم با بيان اين که مدتي تماس هايش با افراد مذکور قطع بوده است، اظهار داشت: زمان انتخابات در بوشهر و مشغول کار بودم که از من خواسته شد به شعب اخذ راي بروم و فيلمبرداري کنم.

وي اظهار داشت: يک هفته پس از انتخابات فردي به نام زهره با من تماس گرفت و مرا با نام بهروز خطاب کرد و گفت امروز با دوستانت به شهر برو، با کوکتل مولوتف اتوبوس ها را نگه دار، مسافران را پياده کن و اتوبوس ها را آتش بزنيد؛ به مساجد حمله کنيد و آنان را آتش بزنيد.

وي که 23 سال سن دارد، ضمن پذيرش اتهامات خود از دادگاه و ملت ايران تقاضاي عفو و بخشش کرد.

در ادامه اين بخش از رسيدگي به دادگاه متهمان اغتشاشات اخير وکيل مدافع متهم ياد شده در دفاعيات خود اظهار داشت که موکلش قصد اخلال داشته و صرف قصد، جرم نيست.

وي با برشمردن عناصر مجرمانه و با اشاره به اعترافات صريح متهم از دادگاه تخفيف مجازات و صدور حکم قرائت را خواستار شد و در عين حال از دادگاه براي تکميل دفاعيات خود يک هفته استمهال درخواست کرد که قاضي دادگاه نيز با اين درخواست موافقت کرد.


* سايت "راي من کجاست" را براي القاي تقلب راه اندازي كردم

رضا رفيعي فروشان که در دومين جلسه علني محاکمه عناصر دخيل در آشوب هاي تهران در مجتمع قضايي امام خميني (ره) به دفاع از خود مي پرداخت پس از ارايه تاريخچه اي از آشنايي و سابقه همکاري خود با مجله تايم اظهار داشت که آن زمان ماموريتش حضور در مصاحبه هاي رياست جمهوري و صحبت هدفمند مجله تايم در اين مصاحبه ها با سران جمهوري اسلامي بوده است.

وي در ادامه اظهارات خود با اشاره به راه اندازي وب سايتي به نام جزيره کيش، گفت: در اين وب سايت مطالب گوناگوني از جمله مصاحبه با افرادي از جناح هاي اصطلاح طلب را منتشر مي کردم.

وي که به اتهام اقدام عليه امنيت ملي از طريق جاسوسي به نفع بيگانگان محاکمه مي شود با اشاره به حضور خود در آزمون بي بي سي در قبرس که به گفته وي 20 نفر از ايرانيان نيز حضور داشتند، گفت: اين حضور ادامه نيافت.

رفيعي سپس به تشکيل يک NGO اصلاح طلب اشاره کرد و گفت: از طريق اين NGO ايراني ها را به دانشگاه هاي اروپايي مي فرستاديم.

اين متهم اغتشاشات اخير افزود: در دور دوم رياست جمهوري خاتمي بنا به علاقه شخصي به ستادهاي وي کمک و وب سايتي را در اين زمينه راه اندازي کردم.

رفيعي سپس با بيان اين که راه اندازي ارتباط تلويزيوني با ماهواره هاي عربي را در امارات انجام مي داده است، گفت: در آن زمان اقاي افخمي با من مرتبط شد و خواست که يک کانال خصوصي براي حزب اعتماد ملي راه اندازي شود.

عضو ستاد 88 با بيان اين که اين کانال به مهدي کروبي متعلق بوده است، گفت که 400 هزار دلار براي راه اندازي اين کانال هزينه کردند اما به دلايلي از جمله مخالفت شوراي امنيت ملي ايران هيچگاه راه اندازي نشد.

رفيعي که به گفته نماينده دادستان تهران با راه اندازي ستاد مجازي 88 و با هدف حمايت از موسوي در اينترنت به القاي مطالب کذب از جمله تقلب در انتخابات و ارسال اطلاعات اقدام مي کرده است، ادامه داد: پس از اين، من تحت نظر سرويس هاي امنيتي قرار گرفتم از جمله اين که کنسولگري آمريکا پي گيري کرد که چه کسي اقدام به تاسيس چنين کانالي کرده است.

وي با اشاره به ارتباط خود با جوليا برنز که به گفته وي مسئول ميز ايران در وزارت خارجه آمريکا در امارات بوده است، گفت: وقتي به آن مرکز رفتم، آنقدر بر روي پشت بام آن بشقاب هاي مخابراتي بود که بر روي آن پوستر تبليغاتي گذاشته بودند.

اين متهم افزود: اين مرکز به تله نخبگان ايراني و کسب اطلاعات ايرانيان ساکن دبي حاشيه خليج فارس و کساني که براي اخذ ويزا به دبي مي آيند تبديل شده بود.

وي که به گفته خودش داراي دکتراي اقتصاد است به تماس هاي تلفني خود با نازي بيگلري اشاره کرد و گفت: وي بر روي تاثير تحريم آمريکا بر روي ايران تحقيقاتي انجام مي داد که از من نيز خواست در اين زمينه همکاري کنم و من نيز خواستم که اظهاراتم از صداي آمريکا پخش شود.

رفيعي سپس با اشاره به اين که از مهر پارسال وارد ايران شده است، گفت: ابتدا خاتمي قصد شرکت در انتخابات داشت و من سعي کردم با او همکاري کنم اما او کنار کشيد و با آمدن موسوي تبليغات انتخاباتي خود را در اين زمينه آغاز کردم.

اين متهم با اشاره به ايجاد وب سايتي که در اين زمينه ايجاد کرده است، گفت: احساس مي کردم که تبليغات مثبتي مي کنم، سلطنت طلب، ضد انقلاب و ... مي آمدند و من آنها را حتي ترغيب به راي دادن مي کردم.

رفيعي اذعان کرد تا روز پس از تاييد، آنان خاموش بودند اما پس از آن متوجه شدم بسياري از افراد اين صفحه به ويژه بخش عمده اي که آمريکايي بودند افراد را به نافرماني و اعتراض به نتيجه انتخابات ترغيب مي کنند.

رفيعي با بيان اين که وي نيز به هيجان عمومي متصل شده است، گفت: من در راهپيمايي ها شرکت مي کردم، با تلفن همراه تصوير مي کردم و با همان هيجان روي صفحه "راي من کجاست" مي گذاشتم؛ با اين تصور که صداي جناح ما به گوش دنيا برسد.

وي افزود: اما زماني متوجه شدم که افراد روي صفحه اقدامشان با برنامه ريزي قبلي بوده و با ايميل جعلي افراد را به اغتشاش، ساخت کوکتل مولوتف، بمب فلفلي و مقابله با گاز اشک آور ترغيب مي کنند.

وي سپس به ارتباط خود با فردي به نام اردلان اشاره کرد و گفت: بسياري از گزارش هاي لحظه به لحظه از اغتشاشات کار وي بوده است زيرا به طور ناگهاني متوجه ايميل مشکوک وي شده است.

وي گفت: اين فرد زمان حمله آمريکا به عراق جزو نيروهاي آمريکايي بوده و در جنگ 33 روزه لبنان نيز حضور داشته است.

منبع

ابطحي:هاشمي قصد انتقام از احمدي‌نژاد و رهبري را داشت

اعترافات عضو مجمع روحانيون مبارز در دادگاه
ابطحي:هاشمي قصد انتقام از احمدي‌نژاد و رهبري را داشت

عضو مجمع روحانيون مبارز در دفاعيات خود در دادگاه به تلاش اصلاح‌طلبان براي محدودكردن رهبري ،‌ القاي تقلب براي گسترش دامنه آشوب، هم قسم شدن هاشمي،خاتمي و موسوي و قصد هاشمي براي انتقام گيري از رهبري و رئيس‌جمهور اعتراف كرد.

به گزارش فارس محمد علي ابطحي عضو مجمع روحانيون مبارز و رئيس‌دفتر خاتمي در زمان رياست‌جمهوري، كه اخيرا بازداشت شده بود در اولين جلسه رسيدگي به جرائم متهمان سياسي حوادث بعد از انتخابات كه صبح امروز شنبه برگزار شد، طي سخناني با اشاره به كيفر خواستي كه از سوي معاون دادستان تهران در ابتداي جلسه بيان شد، گفت: همه صحبت‌هايي كه معاون دادستان مطرح كرد، بنده قبول داشتم اما مسائلي را بايد مطرح كنم.

وي افزود: چند نفر از دوستان مسائلي را در خصوص اصل مسئله انتخابات مطرح كردند، انتخابات واقعا فوق‌العاده بود 40 ميليون نفر مسئله‌اي نبود كه بتوان از كنار آن به راحتي گذشت.

عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح كرد: بنده شخصا از معدود كساني بودم كه در موضوع انتخابات با حضور موسوي موافق نبودم. سال 84 كه وي براي حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت كردم چرا كه اين مقطعي كه وي در سيستم حكومتي حضور نداشت، مي‌توانست توهماتي براي موسوي ايجاد كند كه اين توهمات به كشور آسيب مي‌زد.

* اصلاح‌طلبان براي محدود كردن مقام معظم رهبري و اعتقادات مردم حركت مي‌كردند

ابطحي ادامه داد: انتخابات دور دهم، انتخابات متفاوتي بود و شايد انتخاباتي بود كه دو تا سه سال براي آن كار شده بود و تصور مي‌كنم كه اصلاح‌طلبان پس از شكست در سه انتخابات براي به نوعي محدود كردن مقام معظم رهبري و اعتقادات مردم حركت كردند.
وي خاطرنشان كرد: بنده اعتراف مي‌كنم كه بخش عمده‌اي از سفرهاي خاتمي به عنوان سفرهاي تبليغي بود كه اين سفرها بتواند توجهات را معطوف به وي كرده و خاتمي را تنها شانس پيروزي در انتخابات ايران مطرح كنند.

* تقلب يك اسم رمز براي آشوب شده بود

عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاكيد كرد: اصلي‌ترين اتفاقي كه در اين انتخابات افتاد و البته در طول برگزاري، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جايي مطرح كردم كه تقلب يك اسم رمز آشوب شده است كه در آن لشكرسازي براي تقلب وجود داشت و تمرين پهن شدن مردم هم در خيابان‌ها هم در آن موجود بود.
وي افزود:‌ تمرين نگه داشتن گسترده مردم در خيابان‌ها در چارچوب تقلب بود كه مي‌توانست معنا پيدا كند.
ابطحي اظهار داشت: آنچه كه معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگي يا مخملي عنوان كردند بنده فكر مي‌كنم ظرفيت آن در كشور وجود داشت البته نمي‌دانم كه نيت آن واقعا وجود داشته يا نه ولي اگر اين ظرفيت در كشور ضعيف‌تري موجود بود، موفق مي‌شد و در خصوص رسانه هم بايد گفت كه رنگ سبز بيشتر تبديل به يك رسانه شده بود.

وي گفت: اينكه هنوز نتايج انتخابات مشخص نشده و موسوي خود را به عنوان رئيس‌جمهور ايران معرفي ميكند و البته خاتمي هم در اين بين به وي تبريك مي‌گويد نشاندهنده نوعي تفاوت ديدگاه در بحث تقلب است.
عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه افزود: تقلب واقعا در ايران وجود نداشت چرا كه در انتخابات سال 84 وقتي فاصله كروبي و احمدي‌نژاد كمتر از نيم ميليون بود، وزارت كشور خاتمي نپذيرفت كه كلمه تقلب مطرح شود لذا كروبي تخلف در انتخابات را مطرح مي‌كرد و بنده تعجب مي‌كنم كه در اين انتخابات با وجود اختلاف 11 ميليوني چگونه بحث تقلب پذيرفته مي شود.

* همانهايي كه 500 هزار اختلاف را تقلب نمي‌دانستند، ‌امروز 11 ميليون فاصله را تقلب مي‌خوانند

اين در حالي است كه همانهايي كه 500 هزار اختلاف را تقلب نمي‌خواندند،‌امروز 11 ميليون فاصله را تقلب مي‌خوانند.
ابطحي اضافه كرد: همه ما در مصاحبه‌هاي مختلفي گفته بوديم كه در بدترين شرايط بين يك تا دو ميليون بيشتر امكان تقلب وجود ندارد.فلذا مي‌گفتيم كه اگر بتوانيم از اين ميزان عبور كنيم كانديداي ما در انتخابات پيروز مي‌شود؛ واقعا ما اصلاح‌طلبان در بسياري از موارد صداهايي را كه بايد مي‌شنيديم، نمي‌شنيديم يا صداي همه را نمي‌شنيديم و در واقع صداهاي جامعه متوسط به بالا را مي‌شنيديم و در واقع اين توهم،‌توهم بزرگي بود كه موسوي پيدا كرده و احساس مي‌كرد كه تقلب 11 ميليوني امكان پذير است.

* كل مدارك موسوي مبني بر تقلب، 700 هزار راي هم نمي‌شد

ابطحي در ادامه سخنان خود در جلسه علني دادگاه رسيدگي به جرايم پس از انتخابات گفت: زماني كه قرار بود موسوي مدارك مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح كند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانيون مبارز وقتي بحث ارائه مدارك تقلب در انتخابات مطرح شد يكي از دوستان كه قبلا وزير كشور هم بود گفت‌ همه اين مدارك اگر جمع شود و درست باشد 700 هزار راي بيشتر نمي‌شود. بنده وقتي از موسوي به عنوان هندوانه سربسته ياد كردم به خاطر همين توهمات بود كه در موسوي وجود داشت كه وي امكان تقلب 11 ميليوني را امكان پذير مي‌دانست.

* هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي قسم خورده بودند يكديگر را تنها نگذارند

وي افزود: پس از انتخابات در جلسه مشتركي هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي با هم قسم شدند كه پشت يكديگر را خالي نكنند و بنده نمي‌دانم كه اين تنها نگذاشتن و ياري كردن يكديگر پس از 11 ميليون فاصله براي چه بود.

* همراهي خاتمي با موسوي خائنانه بود

عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح كرد: شايد خاتمي دليل خود را داشت، موسوي شايد كشور را نمي‌شناخت ولي خاتمي با همه ارادتي كه به وي دارم اتفاقا برعكس همه مسائل را مي‌دانست، توانايي و اقتدار مقام معظم رهبري را مي‌شناخت اما به خاطر اتفاقات موسوي را همراهي كرد كه اين همراهي خائنانه بود.

* هاشمي در ذهن خود قصد انتقام از احمدي‌نژاد و مقام معظم رهبري را داشت

ابطحي اضافه كرد: هاشمي در ذهن خود قصد انتقام از احمدي‌نژاد و مقام معظم رهبري را داشت؛ اين‌ها همه مسائلي بود كه در ذهن موسوي به عنوان توهم همراهي شكل گرفته بود.
وي با اشاره به نقش مجمع روحانيون مبارز خاطرنشان كرد: واقعا مجمع روحانيون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل بايد اين انتصاب را نگه مي‌داشت.

* به فرهنگ و تاريخ ايران خيانت كرده‌ام

عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح كرد: بنده خودم را نيروي اصلاح‌طلب مي‌دانم؛ لذا مي‌گويم كه خاتمي حق نداشت ظرفيت اصلاحات را به پاي موسوي بريزد حتي موسوي هم اين ظرفيت را نداشت. البته بنده طرفدار رياست جمهوري احمدي‌نژاد نبودم ولي زماني كه 11 ميليون در انتخابات فاصله ايجاد شد به عنوان كسي كه طرفدار مردم‌سالاري هستم اين مسئله را نپذيرفتم و با اين موضوع جلوي فضاي رشد مدني را گرفته و به فرهنگ و تاريخ ايران خيانت كرده‌ام. ولي اگر به جاي پيام به موسوي به احمدي‌نژاد تبريك مي‌گفتيم بهترين وضعيت را امروز در تاريخ ايران دارا بوديم.

ابطحي با اشاره به حضور خود در برخي راهپيمايي‌هاي غيرقانوني خياباني تاكيد كرد: كار بدي كردم كه در راه‌پيمايي‌ها شركت كردم ولي كروبي به بنده گفت كه ما با اين راي كم نمي‌توانيم مردم را به خيابان‌ها دعوت كنيم. ولي خود برويم تا به نوعي اعتراضمان را نشان بدهيم.

وي اظهار داشت: موسوي به كروبي پيغام داده بود كه من چيزي براي از دست دادن ندارم، موسوي اگرچه چيزي براي از دست دادن نداشت ولي با توجه به راي 13 ميليوني با اين پيگيري آشوب‌ها خيلي‌ چيزها را از دست داد و ما افتخار اين حضور 40 ميليوني را از دست داده و آنرا خدشه‌دار كرديم ما مي‌توانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم.
عضو مجمع روحانيون مبارز ادامه داد: موسوي در بسياري از موارد مي‌گفت ما طرفدار مردم مسلمان هستم. اين درحالي است كه اين آشوب‌ها دلبستگي‌هاي مردمان مسلمان را نسبت به ايران قطع كرد، موسوي مي‌گفت كه من طرفدار خط امام هستم و هميشه روي نظام و امام تاكيد مي‌كرد، بنده مي‌گويم كه هيچكس نمي‌تواند روي امام و نظام تاكيد كند ولي در عين حال كوچكترين عملي انجام دهد كه نظام را هم به خطر بيندازد. چرا كه امام فرموده‌اند حفظ نظام از اوجب واجبات است.

ابطحي اضافه كرد: اگر مقام معظم رهبري نبودند و يا اگر ايشان يك قدم به عقب مي‌نشستند امروز هلال ناامني ايران، افغانستان و پاكستان شكل مي‌گرفت و درصورتي كه اين هلال تشكيل مي‌شد ديگر هيچ جا و آثاري از انقلاب نمي‌ماند. از اين رو ملت ايران بايد از تيزهوشي مقام معظم رهبري و سربازان با نام و بي نام ايران كه اين كشور را از اين مسئله نجات دادند تشكر كند.

وي با بيان اينكه معمولا ما نيمي از شجاعت را تعريف كرده‌ايم اظهار داشت: شجاعت بزرگتري هم وجود دارد كه بنده از آن استفاده مي‌كنم لذا اگر انساني احساس كند كه به ديدگاهي رسيده و اين ديدگاه به نفع نظام است بيان آن شجاعانه‌تر است از بيان ديدگاه و نظر اپوزيسيون در مقابل حكومت و نظام.

* همه دوستانمان بدانند كه موضوع تقلب در ايران دروغ بود

عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاكيد كرد: به همه دوستان مي‌گويم و همه دوستاني كه صداي ما را مي‌شنوند بدانند كه موضوع تقلب در ايران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعي بود تا آشوب‌ها شكل بگيرد تا ايران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جايي كه كشور دچار آسيب و سختي بشود.

لسه دادگاه متهمين كودتاي مخملي/2

فعاليت مهدي هاشمي در آشوب‌هاي خياباني

ابطحي در جاي ديگري مي افزايد: "به خيابان آوردن جمعيت قبل از انتخابات مقدمه اي بود براي به خيابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادي مانند فاتح، تاج زاده، خاتمي و ستادش، مهدي هاشمي و آدمهايش براي اينكه جمعيت را در خيابانهاي شهر نگه دارند خيلي فعال بودند و همه اينها در پيش بيني و طراحي برنامه براي شب شنبه نقش داشتند."

ادامه اظهارات محبتي معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران به نمايندگي از مدعي‌العموم به شرح ذيل است:


*اهم شباهت هاي كودتاي مخملي شكست خورده در ايران به كودتاي مخملي چند كشور نامبرده

1) طرح تقلب با هدف بي اعتماد سازي مردم و مشروعيت زدائي از نظام سياسي مستقر

متأسفانه برخي از جريانهاي سياسي، احزاب و فعالان سياسي بدون توجه به هشدارهاي معظم له و در يك همنوائي معنادار با دشمنان مرتباً بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند. آنهم بدون ارائه هيچ دليل و مدركي.

يكي از احزاب مورد نظر در اين زمينه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي است كه از ماهها پيش از انتخابات چه قبل و چه بعد از فرمايشات مقام معظم رهبري و دعوت معظم له به پرهيز از همسوئي با دشمن، در بيانيه هاي رسمي و اظهار نظر هاي اعضاء آ‌ن كراراً بحث تقلب در انتخابات ترويج گرديده است.

سازمان مجاهدين در بيانيه21/1/88 كه به عنوان اعلام حمايت از نامزدي ميرحسين موسوي ثبت گرديده و تنها 20 روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامي منتشر شده است، اينگونه حرف دشمنان را تكرار مي‌كند "سلامت انتخابات به شدت به مخاطره افتاده است به طوري كه ديگر تقريباً اعتمادي به آمارهاي انتخابات از جمعيت واجد حق رأي گرفته تا آراء شركت كنندگان و تا آراء كانديداها وجود ندارد "

البته اين سازمان ماهها قبل از آن نيز يعني در تير ماه سال 87 طي قطعنامه كنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعي ديگر مطرح مي نمايد. بعد از اعلام نتايج و پيام رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي مبني بر تأئيد انتخابات نيز سازمان مجاهدين با صدور چند بيانيه، بدون ارائه سند و مدركي صحت انتخابات را زير سئوال برده است. به عنوان مثال در اولين بيانيه بعد از اعلام نتايج تصريح شده است: "ما در وجود تقلب و تخّلف ترديدي نداشتيم "


*برخي اسناد جعلي براي تشويش اذهان عمومي در منزل بهزاد نبوي و ستادهاي موسوي پيدا شد

اين جريان با هدف القاء جعل و تقلب در انتخابات و تشويش اذهان عمومي، نامه وزارت كشور را جعل نموده و با انتصاب افتراء به اين وزارت خانه و توزيع وسيع آن قصد فريب افكار عمومي را داشته است. همچنين در بازرسي از منزل آقاي بهزاد نبوي عضو مؤثر و محوري سازمان مجاهدين اسنادي دال بر جعل سند با هدف تشويش اذهان عمومي به دست آمده كه به پيوست تقديم دادگاه مي شود.

شايان توجّه اينكه نمونه هائي از اين اوراق و نامه هاي جعلي در ستادهاي برخي كانديداهاي ناكام و معترض نيز كشف گرديده است.


*متهمين اعتراف كردند كه با علم به عدم وجود تقلب،‌ اين موضوع را مطرح مي كردند

حزب مشاركت، حزب كارگزاران، برخي از اعضاء مجمع روحانيون مبارز نيز رسماً و همسو با رسانه ها و گروههاي معاند و مخالف نظام صحت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخابات مورد ترديد قرار دادند.

اين مسئله از آن جهت مهم و براي دادگاه قابل توجه است كه اولاً طبق آنچه گفته شد مسئله تقلب همزاد با شروع فعاليت هاي انتخاباتي بوده كه حاكي از برنامه ريزي قبلي براي هدفي مشخص مي‌باشد.

ثانيا؛ اين مسأله دليل اصلي بروز تشنجات و اغتشاشاتي است كه خسارت مادي و معنوي فراواني از جمله كشته شدن هموطنانمان را در بر داشت و اين در حالي است كه متهمين بازداشت شده در اعترافات خود اذعان دارند كه با علم به عدم وجود تقلب وبا هدف ايجاد ترديد ، موضوع تقلب را مطرح نموده اند.

مازيار بهاري خبرنگار هفته نامه نيوزويك در اين رابطه اظهار مي دارد:

"رسانه هاي غربي خط تقلب در انتخابات را حتي قبل از برگزاري انتخابات پيگيري مي كردند و بنده هم در يك مصاحبه‌اي با آقاي خاتمي اين سؤال را از ايشان پرسيدم و پس از مصاحبه با ايشان مشاهده كردم كه جرياني مطابق با الگوي كلاسيك انقلاب رنگي در كشور دنبال مي شود "


*بهزاد نبوي تقلب در انتخابات دهم را مطرح كرد

محمد علي ابطحي مسئول دفتر رئيس جمهور سابق كه اكنون در بازداشت به سر مي برد در مورد بحث تقلب اظهاراتي دارد كه به قسمت هايي از آن اشاره مي شود وي مي گويد:

"بحث تقلب در انتخابات در ايران از سال 76 اولّين بار (توسط فرد مورد الاشاره) مطرح شد كه اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از اين صحبت خيلي استفاده كردند و در اين انتخابات اخير هم اين بحث را بهزاد نبوي مطرح كرد ودر ستاد خاتمي بعنوان مسئول كميته صيانت از آرا مشغول به كار شد. "


*موسوي لاري عليرغم علم به عدم تقلب روي اين بحث پافشاري مي كرد.

آقاي ابطحي مي گويد: "آقاي كروبي در جلسه اي با حضور ديگر دوستان اصلاح طلب اعلام كرد ؛ ما نبايد بر روي بحث تقلب در انتخابات پافشاري كنيم چون با اين كار اطمينان مردم سلب خواهد شد و ديگر در انتخابات شركت نخواهند كرد. در همان جلسه آقاي موسوي لاري اعلام كرد در انتخابات رياست جمهوري تقلب قطعي است."


*موسوي خوئيني ها گفته بود نبايد فيتيله تقلب را پايين بكشيم براي جرزني لازم است

وي در ادامه مي گويد: "بعد از اعلام كانديداتوري مهندس موسوي در ستاد ايشان آقاي محتشمي‌پور طرح تقلب را مطرح كرد ، هم آقاي موسوي وهم محتشمي پور زمينه بسيار تندي در اين باره داشتند و كميته صيانت از آراء را تشكيل دادند ، نكته مهم در اين زمينه عقيده داشتن تمام اصلاح‌طلبان است بر اينكه بيش از 2 يا 3 ميليون تقلب نمي شود انجام داد. در جلسه بعد آقاي موسوي خوئيني ها اعلام كرد ؛ ما نبايد فيتيله بحث تقلب در انتخابات را پايين بكشيم چون موقع جرزدن لازم مي شود."


*محتشمي پور ضربه بزرگي به موسوي وارد آورد

آقاي ابطحي تصريح مي كند: "من اعتقادم اين است كه محتشمي پور ضربه بزرگي به مهندس موسوي وارد كرد، او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود ؛ من به مهندس موسوي گفته ام كه نگران نباش ما آنقدر سند در مورد تقلب داريم كه مي توانيم مسير انتخابات را تغيير دهيم. آقاي مهندس موسوي به دليل بي تجربگي و دور بودن از صحنه سياسي زود تحت تأثير قرار مي گيرد. "

ابطحي در ادامه گفته فوق افزود: "2 روز بعد از انتخابات از موسوي لاري در زمينه تقلب پرسيدم كه در جوابم گفت ؛ محتشمي پور چرند مي گويد زيرا تغيير در آراء موسوي بيشتر از 700 الي800 هزار نخواهد بود. "


* تاجزاده گفت انتخابات اخير از لحاظ كمي كم نظير و از لحاظ كيفي بي نظير بود

مصطفي تاج زاده معاون سياسي وزير كشور ورئيس ستاد انتخابات كشور در دولت آقاي خاتمي يكي ديگر از بازداشت شدگان است كه امكان تقلب را منتفي مي داند و در اين باره مي گويد:

"تقلب در انتخابات وجهي نداشت اما به محض اينكه انتخابات تمام شد و من از بچه هاي استانها سؤال كردم احساس كردم كه انتخابات را باخته ايم ولي فاصله را 3 به1 نمي دانستيم "

تاج زاده ادامه داد: "اين راهم براي اولين بار بگويم كه از ساعت 12 كه آراء اعلام شد هيچ كس از من نشنيد كه تقلب شده است. لذا چيزهايي كه مي گويند به من بر نمي گردد و من دخيل نبوده ام ، البته حزبم بيانيه اي داده و بنده را هم مثل آنها مجازات كنيد."

مصطفي تاج زاده اضافه مي كند: "به نظر من اين انتخابات به لحاظ كمّي جزء كم نظيرترين و به لحاظ كيفي جزو بي نظير ترين انتخاباتها بود. معتقدم اين سرمايه 40 ميليوني سرجايش محفوظ است."

همچنين در اظهارات يكي از متهمين آمده است: "... در جلسه روز شنبه مورخ 23/3/88 با آقاي تاج زاده و تعدادي از دوستان ديگر در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در محل ستاد آقاي تاج زاده با حالتي بهت زده و خاص حضور داشتند. از ايشان دو سئوال مطرح كردم سئوال اول: اوضاع رأي آقاي موسوي چطور است؟ ايشان گفتند: "رأي آقاي موسوي خوب نيست و آقاي احمدي نژاد قطعا در دور اول پيروز انتخابات خواهد بود. سئوال دوم: ‌به نظر شما تقلب شده؟ كه ايشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبيل تماس گرفته ام نتايج اعلام شده با نتايجي كه ما داشتيم هيچ تفاوتي نمي كند و تقلبي صورت نگرفته است."


*بهزاد نبوي در اعترافات گفت سندي براي تخلف نداريم ولي به موسوي خيانت نمي كنم

بهزاد نبوي عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين، مشاور رئيس جمهور سابق و نايب رئيس مجلس ششم نيز كه اكنون در بازداشت به سر مي برد در مورد طرح تقلب اعتراف مي كند:

"ما هيچ سندي دال بر وجود تقلب نداشته ايم وبايد به رأي شوراي نگهبان التزام داشته باشيم "

وقتي از آقاي نبوي خواسته شد كه لااقل براي جبران بخشي از تخلفات خود و به خاطر وضعيتي كه با طرح واهي تقلب به وجود آورده ايد و معترف هم هستيد كه سندي در تأييد آن نداريد و به خاطر اين ادعاهاي دروغ خسارت هاي جاني و مالي فراواني بر مردم عزيزمان تحميل نموده ايد. همين مسأله را رسما اعلام كنيد ايشان در پاسخ مي گويد: "من به آقاي موسوي خيانت نمي كنم. " از او سئوال شد آيا به خاطر عدم خيانت به موسوي، حاضر هستيد كه به مردم خود و تاريخ كشورت خيانت كني؟ نامبرده هيچ پاسخي نمي دهد.


*رمضان زاده: تقلب در ايران امكان ندارد

رمضان زاده سخنگوي دولت آقاي خاتمي نيز در اين باره مي گويد: "من هميشه گفته ام ودوستان هم حزبي بنده هم مي دانند كه تقلب در ايران امكان ندارد. "


صفايي فراهاني: به هيچ وجه نمي توان پذيرفت تقلب شده

محسن صفايي فراهاني عضو شوراي مركزي و رئيس هيأت اجرايي مشاركت، نماينده مجلس ششم و رئيس فدراسيون فوتبال از سال 1377 تا 1381 نيز در اقارير خود چنين مي گويد:

"به هيچ وجه نمي توان پذيرفت كه در اين انتخابات تقلب شده است حتي اگر فرض را هم بر تقلب بدانيم يك ميليون، دو ميليون. "

او همچنين در اين زمينه افزود: "براي خود من نيز سئوال است فردي مانند مهندس موسوي كه عملكردش در انقلاب اسلامي روشن است و در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز عضو مي باشد و افرادي همچون آقايان محتشمي پور و موسوي لاري كه در دوره هاي گوناگون وزير كشور بودند چرا چنين ادعايي در مورد تقلب در انتخابات را دارند. "


*ادعاي موسوي درباره پيروزي در انتخابات بر اساس الگوي كلاسيك انقلاب رنگي بود

خاطر نشان مي گردد كه بقيه متهمين نيز در اظهاراتي مشابه قائلند كه به هيچ وجه در اين انتخابات تقلب نشده و امكان تقلب هم وجود ندارد.

مازيار بهاري، فيلمساز و خبرنگار شبكه هاي غربي در ادامه سخنان خود به نقش رسانه هاي غربي در طرح تقلب چنين اشاره مي كند: "رسانه هاي غربي از چند ماه پيش از برگزاري انتخابات خط تقلب در انتخابات را در كانون توجهات خود قرار دادند و به گونه اي زمينه چيني كردند كه اگر كانديداي مورد نظر آنان در انتخابات پيروز نشد اين حركت را يك كودتا در آراء مردم تلقي كنند. چندي قبل با يكي از مشاوران كانديداي مورد قبول غرب گفتگويي داشتيم كه ايشان هم اين نكته را مطرح كردند كه در كشور كودتا شده است."

بهاري در تكميل مطالب فوق مي افزايد: "در همين راستا آقاي موسوي قبل از اينكه نتايج انتخابات مشخص بشود طبق يك الگوي كلاسيك انقلاب رنگي گفتند: "من پيروز انتخابات هستم و هر نتيجه اي غير از اين اعلام شود تقلب شده است. "


*در بحث تقلب هماهنگي كاملي بين متهمين و بيگانگان بوده است

با توجه به اقارير متهمين و ادله مثبته طرح تقلب از سوي احزاب و فعالان سياسي متهم در اين پرونده از پيش طراحي شده و با هدف ايجاد آشوب و اغتشاش صورت گرفته است و اين دقيقا يكي از مولفه هايي است كه در كودتاي مخملي مورد توجه ويژه بوده و علت اصلي بروز اغتشاشات و آشوبها به شمار مي رود. و نكته مهم اينكه در بحث تقلب هماهنگي كاملي بين متهمين با بيگانگان صورت پذيرفته است.


*افراد حاضر در راهپيمايي هاي غير قانوني مجهز به سلاحهاي گرم و سرد بوده اند

2) تجمعات غير قانوني گسترده و اردو كشي‌هاي خياباني دومين شباهت كودتاي مخملي ايران با كشورهاي مذكور است، كه با هدف تمرين و ايجاد آمادگي براي تسخير مراكز مهم دولتي صورت مي پذيرد، اتفاقي كه تقريباً در تمام كودتاهاي مخملي به وقوع پيوسته است اما در ايران با ناكامي مواجه شد.

برگزاري تجمع در مقابل وزارت كشور، صدا وسيما ، مجلس شوراي اسلامي در همين رابطه ارزيابي مي گردد. حمله به حوزه مقاومت بسيج با سلاحهاي گرم و سرد و بمبهاي آتش‌زا كه پس از راهپيمائي غير قانوني 25/3/88 در ميدان آزادي اتفاق افتاد بنا بر اعترافات متهمين و تصاوير متعددي كه از اين حادثه و عوامل فعال آن بدست آمده كاملاً حكايت از سازمان يافتگي و از پيش طراحي شده اين حمله دارد. حمل كوله پشتي‌هاي پر از سنگ و بمبهاي آتش‌زا، حمل نارنجك و ديگر سلاحهاي گرم در حمله مذكور دليل محكمي است بر اين ادعا، البته لازم است در اينجا به اين نكته اشاره شود كه حساب اعتراضات بخشي از مردم با مهاجمين هدايت شده كاملاً جداست.


*اطلاع رساني تجمعات از طريق سايت، تلفن و ايميل

رستم فرد تهراني مسئول سايت سهام نيوز در مورد اهداف برگزاري تجمعات مي گويد:

"مسأله اي كه ما در جريان انتخابات اخير دنبال مي كرديم اين بود كه با برگزاري اين تجمعات بگوييم كه در انتخابات تقلب صورت گرفته است. "

وي در ادامه به نحوه اطلاع رساني براي تجمعات اشاره مي كند و مي افزايد:

"ما از سه طريق سايت، تلفن و ايميل زمان و مكان تجمعات را به اطلاع اعضاء شبكه رأي خود مي‌رسانديم."

كيان تاجبخش نيز با مقايسه اي بين اقدامات انجام شده در كودتاهاي مخملي چند كشور و آنچه كه در ايام انتخابات مشاهده شده مانند نماد سازي، زنجيره انساني، طرح تقلب، اعلام پيروزي پيش از شمارش آراء و تجمع گسترده در مقابل مراكز مهم دولتي با هدف تسخير آن اثبات مي كند كه در ايران هم بنا بوده يك كودتاي مخملي اتفاق بيفتد.


*ابطحي: حضور در خيابانها از مدتها قبل از انتخابات طراحي شده بود

آقاي ابطحي هم طي اظهارات خود مبني بر از تجمعات از پيش طراحي شده مي گويد: "در جشن پيروزي يا شكست كه نتيجه آن شورش است مسأله اي بود كه از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خيابان، تعيين مسير، آوردن تجهيزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فيس بوك تماما مواردي بود كه قبل از انتخابات آن را پيگيري مي كردند و مي خواستند اين اعتراضات را به يك نهضت تبديل كنند.

وي در ادامه مي افزايد: "صبح جمعه (22 خرداد) اطلاعيه اي در فيس بوك مهندس موسوي منتشر شد كه حاميان موسوي امشب تا صبح بيدار مي مانند، اين با موضوع سمبليكي كه كروبي مطرح كرده بود متفاوت بود.

بعد از مشخص شدن نتايج اوليه انتخابات، ستاد مهندس موسوي به سرعت نيروهايش را سازماندهي كرد. تاج زاده، در يك تماس تلفني به من گفت: "ما قصد داريم اين جمعيت را تا پايان انتخابات نگه داريم و آنها را به تمام نقاط شهر هدايت كنيم. "

ابطحي ادامه مي دهد: "معتقدم اين جريان داراي سه ضلع است: 1- رأس 2- بدنه محرك 3-شبكه اجتماعي كه در حقيقت جسم كار هستند. "


*ابطحي: سازماندهي هاي خياباني توسط لشكرهاي ساخته شده انجام مي شد

در توضيح بيشتر بدنه محرك ابطحي اضافه كرد: " در بدنه محرك يكسري نقش فعالتري داشتند مانند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، جبهه مشاركت، گروه هاي لشگر ساخته خاتمي مانند گروه 88، ياري نيوز، پويش و ... حوزه هاي مجازي كه لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خيابان مي كرد و شبكه هاي خارجي كه توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش مي دادند. نكته مهم اين است كه خبرنگاران خارجي به اين آقايان خيلي نزديك شده بودند حتي از لشگرهاي ساخته شده نيز نزديكتر بودند. "

وي در مورد نقش بدنه محرك مي گويد: "مهمترين نقش اين عناصر نگه داشتن مردم در خيابانها بود تا اگر زماني آقاي موسوي اعلام كرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع كنند. اين سازماندهي توسط لشگرهاي ساخته شده صورت مي گرفت. "


*ابطحي: مهدي هاشمي براي اينكه جمعيت را در خيابانها نگه دارد خيلي فعال بود

ابطحي در جاي ديگر مي افزايد: "به خيابان آوردن جمعيت قبل از انتخابات مقدمه اي بود براي به خيابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادي مانند فاتح، تاج زاده، خاتمي و ستادش، مهدي هاشمي و آدمهايش براي اينكه جمعيت را در خيابانهاي شهر نگه دارند خيلي فعال بودند و همه اينها در پيش بيني و طراحي برنامه براي شب شنبه نقش داشتند."

در پايان اين بخش بايد خاطرنشان كرد كه نقش رسانه هاي بيگانه از جمله BBC فارسي، صداي آمريكا VOA، العربيه، راديو فردا و راديو زمانه در آموزش و تحريك با هدف گسترش نا آرامي ها و برگزاري تجمعات غيرقانوني و اغتشاشات برجسته مي باشد.

همچنين همسويي احزاب و عناصر متهم در اين پرونده با رسانه هاي مذكور بسيار حائز اهميت است كه از رياست محترم دادگاه درخواست توجه ويژه به اين موضوع دارد.


*تشكيل NGO از فرآيندهاي كودتاي مخملي است

3) فرهنگ سازي ، نهاد سازي وشبكه سازي

بنا بر اعترافات متهمين و جزوات آموزشي ، فرايند كودتاي مخملي در سه مرحله 1) فرهنگ سازي يا به عبارت بهتر جابجائي افكار به نفع ارزشهاي غربي ،2) نهاد سازي در قالب تشكيل "NGO " و 3 )شبكه سازي از طريق وصل " NGO " به يكديگر صورت مي گيرد.

كيان تاج بخش يكي از متهمين بازداشت شده كه بعنوان مأمور بنياد سوروس براي مديريت باليني ميداني كودتاي مخملي از سال 1377 در ايران حضور دارد در اين رابطه ميگويد ؛ ايجاد وسيع "NGO " با هدف يارگيري براي استفاده در بحران صورت مي پذيرد .


*ابطحي: وزارت كشور و ارشاد در دوران اصلاحات، مامور صدور مجوز NGO بودند

محمد علي ابطحي يكي ديگر از متهمين نيز در تائيد سخنان تاج بخش مي گويد:

"در دوره اصلاحات 2 وزارتخانه يعني وزارت كشور و وزارت ارشاد و سازمان ملي جوانان موظف شده بودند در سطح وسيعي مجوز تأسيس " NGO " صادر نمايند. "

بنابر اين طي سالهاي گذشته دهها هزار NGO تأسيس و از سوي بنيادهاي پيش گفته غربي مورد حمايت همه جانبه مادي و معنوي قرار گرفته اند تا جايي كه شركت "شل" نيز كه يك شركت نفتي است در زمينه راه اندازي ، آموزش ، سازماندهي و حمايت مالي از NGO ها وارد عمل شد.

مع الوصف NGO ها در كنار گروه غير قانوني 88 كه توسط احزاب فوق الذكر (مشاركت، سازمان مجاهدين و حزب كاگزاران) راه اندازي شده بود سازماندهي و هدايت تجمعات غير قانوني قبل و بعد از انتخابات را به عهده داشتند.


*نقش احزاب فعال در كودتاي مخملي

با توجه به آنچه كه تاكنون گفته شد مي توان نقش برخي از احزاب مانند مشاركت، سازمان مجاهدين و كارگزاران را در زمينه سازي و اجراء كودتاي مخملي در ايران در محضر دادگاه در محورهاي ذيل تبيين نمود.

1- بررسي عملكرد چند ساله احزاب فوق اعم از اعلام مواضع در مسائل مختلف ملي و فراملي از طريق بيانيه ها و سخنراني اعضاء كه عموما با سياه نمايي و تشويش اذهان عمومي همراه بوده است.

2- اخذ تصميمات محرمانه براي براندازي نظام در جلسات حزبي و محفلي

3- ارتباط مستمر و معنادار با بنيادها و موسسات كه در زمينه كودتاي مخملي فعاليت دارند.

4- جلب حمايت هاي مالي خارجي در راه اندازي NGO ها، گسترش و شبكه سازي آنها با هدف به كارگيري در كودتاي مخملي به عنوان لشگر پياده نظام

5- تلاش براي تحقق حاكميت دوگانه و چند صدايي در كشور با هدف ايجاد شكاف بين نخبگان و جامعه

6- طراحي براي بهره برداري از بستر انتخابات در جهت تحقق كودتاي مخملي و تغيير ساختار نظام

در اينجا به برخي از اسناد به دست آمده در مورد فعاليت هاي پنهاني احزاب و فعالان سياسي مذكور اشاره مي گردد.


*در سند حزب مشاركت آمده كه قصد تغيير ماهوي نظام اسلامي ايران را دارد

1- حزب مشاركت در سند تعاملات راهبردي سياسي- تشكيلاتي خود كه براي دوره پنج ساله در پاييز 1387 تهيه نموده پرده از منويات خود براي تغيير ماهوي نظام مقدس جمهوري اسلامي برمي‌دارد. هر چند كه نويسندگان اين سند سعي نموده اند نيت واقعي خود كه حاكميت سكولاريسم در كشور است را در لفافه اصطلاحاتي مانند مردمسالاري و دموكراسي بپوشانند اما در بخش هايي نتوانسته اند واقعيت خويش را بپوشانند از جمله در صفحه 8 بند 4 اين سند آمده است: "بخش مردمسالار حاكميت بتواند از بحرانهايي كه كل سيستم سياسي را تهديد مي كند به نفع تثبيت مردمسالاري و چانه زني بيشتر استفاده نمايد. "

آيا اين جمله نامي جز خيانت دارد؟

البته سراسر محتواي سند فوق حاكي از آن است كه حزب مشاركت، نظام جمهوري اسلامي را نظامي اسبتدادي و غيرمردمسالار مي داند و با اين فرضيه قصد تغيير ماهوي آن را دارد و براي تحقق خواست خود برنامه ريزي نموده است و استفاده از عبارات آزادسازي اقتصادي و آزادسازي سياسي دقيقا با همين نگاه صورت گرفته است.

با اين توضيح توجه دادگاه محترم را به بخشي از اين سند جلب مي كنم، در صفحه 6 آمده است: "در مرحله نخست حضور در نهادهاي رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر و روستا و در مرحله بعد مجلس خبرگان نهادهاي مناسب تري براي حضور طرفداران مردمسالاري مي باشند."


*خاتمي گفته بود گريزي از سكولاريسم نيست

البته تهيه كنندگان اين سند كه به امضاء دبيركل و مهر حزب نيز منقش است بلافاصله در سطر بعد پا را فراتر نهاده و اين تغيير را به كل نظام قابل تسري مي داند و اين يعني تغيير ماهوي نظام به نظامي سكولاريسم. مستند به اينكه 1- آقاي خاتمي در دوره رياست جمهوري خود در يكي از جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصريح مي كند "گريزي از سكولاريسم نيست " و اين تفكر متأثر از تصميم سازي شبه علمي دفتر مطالعات استراتژيك نهاد رياست جمهوري به رياست آقاي تاجيك عضو شوراي مركزي حزب مشاركت است طي مقالاتي سفارشي در نشريه راهبرد اين استنتاج غيرعلمي را القاء و به رويت آقاي خاتمي مي رساند كه "در آينده نزديك احدي را ياراي مقاومت در برابر سكولاريسم نيست و بايد خود به نحو شايسته به اين سرنوشت محتوم بشر تن دهيم و دعوت از هابرماس به ايران در سال 81 نيز با همين هدف صورت مي پذيرد و در جلسه‌اي محرمانه در منزل آقاي كديور كه با حضور افرادي مانند حجاريان و محمد مجتهد شبستري تشكيل گرديد به دقت روند سكولاريزاسيون در ايران مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد و راهكارهاي جديد ارائه مي گردد.


*سفر هابرماس و جان كين در سال 78 براي استقرار نظام سكولار انجام شد

آقاي يورگِن هابرماس در حالي به كشور خود باز مي گردد كه در رايزني هاي خود از اراده اصلاح‌طلبان براي استقرار حكومت سكولار در ايران مطمئن گرديده بود.

همچنين سفر آقاي جان كين به ايران در سال 78 و ملاقات با برخي از چهره هاي اصلاح طلب نيز در همين رابطه ارزيابي مي گردد.

آقاي جان كين يكي از نظريه پردازان كودتاي مخملي و عضو سرويس اطلاعات خارجي انگليس ام آي 6 مي باشد.


*اطلاح طلبان در جلسه اي راه حل هاي جلب حمايت اتحاديه اروپا به نفع خود را بررسي مي كردند

2- در يكي از جلسات مشترك بين نمايندگان چند حزب اصلاح طلب كه در پرونده سند آن موجود مي باشد در مورد بررسي راه هاي جلب حمايت اتحاديه اروپا به نفع خود در رقابت هاي سياسي داخلي به صراحت بحث مي گردد و حمايت اتحاديه اروپا از متحصنين مجلس ششم نشان مي دهد كه در جلسه فوق گزينه مذكور به تصويب رسيده است.

3- پيشنهاد بهزاد نبوي مبني بر تشكيل جبهه ضد استبداد با حضور همه طيفهاي اپوزيسيون

4- القاي غيردموكراتيك بودن نظام كه به صورت ترجيع بند اظهارات و بيانيه هاي احزاب مذكور و اعضاء آن نمايان مي باشد.


*سازمان مجاهدين انقلاب بررسي كردند در صورت حمله آمريكا،‌ رهبر جمهوري اسلامي را تسليم كنند يا نه

5- بنا بر اطلاعات منابع موثق در يكي از جلسات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي شاخه اصفهان در بين كليه اعضاء نظرسنجي مي گردد كه در صورت حمله آمريكا به ايران آيا رهبر جمهوري اسلامي را تسليم مهاجمين كنيم يا نه و اين در حالي است كه هيچ يك از شاخه ها اقداماتي در اين سطح را جز با هماهنگي مركزيت انجام نمي دهند.


*حزب مشاركت قصد داشت در صورت حمله آمريكا مسئولين نظام را اعدام كند

6- در حزب مشاركت نيز اقدام مشابهي در شاخه اراك صورت مي پذيرد و يكي از مسئولين شاخه طي سخناني اظهار مي دارد در صورت حمله آمريكا به ايران با دستان خودمان مسئولين جمهوري اسلامي را اعدام خواهيم نمود.

7- اظهارات و مواضع ضد ديني اعضاء سازمان طي سالهاي گذشته كه اسناد آن موجود مي باشد به حدي رسيد كه مرحوم آيت الله مشكيني رحمه الله عليه اين سازمان را نامشروع و باعث انحراف جوانان خواند.

8- صدور بيانيه هاي ساختار شكن و محوريت در جمع آوري امضاء براي نامه هاي سرگشاده به مسئولين نظام به ويژه به رهبر معظم انقلاب اسلامي كه در يكي از اين نامه ها از معظم له مي خواهند مانند امام جام زهر را براي مصلحت نظام بنوشند.

9- و اما در حوادث اخير نقش محوري اعضاء حزب مشاركت، سازمان مجاهدين و حزب كارگزاران در سطح طراحي، سازماندهي و هدايت اغتشاشات و تجمعات غيرقانوني.

اين نتيجه را به دست مي دهد كه احزاب مذكور همواره چه زماني كه در قدرت باشند مانند دوره‌ اصلاحات كه دو قوه را در اختيار داشتند و چه زماني كه در قدرت نباشند، بر روند فتنه جويي تا تغيير ماهوي نظام به نظامي سكولار ادامه خواهند داد.

منبع ومنبع2

 

رفسنجاني مي‌خواست براي ابطال انتخابات بيانيه بدهد

ناگفته‌هاي كوثري از ديدار كميسيون امنيت ملي با نامزدها و شخصيت‌ها
رفسنجاني مي‌خواست براي ابطال انتخابات بيانيه بدهد

نايب رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس حدود 2 هفته پس از ديدارهاي هيئت رئيسه اين كميسيون با نامزدهاي ناكام انتخابات دهم، در جمع مسئولين هيئت‌هاي رزمندگان اسلام سراسر كشور به بيان ناگفته‌هايي از مذاكرات انجام شده در اين ديدارها پرداخت.

كوثري ابتدا گزارشي از روند و علت انجام اين ديدارها داد و در خصوص اتفاقات اخير پس از انتخابات رياست جمهوري با فتنه ناميدن آن، اظهار داشت: در اينگونه مسائل لازم است تا بهترين تدابير انديشيده شود چرا كه اينها يك فتنه بود و فتنه بسيار پيچيده‌تر از يك بحران است.

وي با اشاره به سخنان رهبر انقلاب در نمازجمعه تهران، گفت: پس از صحبت‌هاي ايشان ديديم كه قضايا هنوز ادامه دارد و روز شنبه كساني به خيابان‌ها آمدند كه هدف اصلي آنها درگيري و اغتشاش بود، آنهم در روز 30 خرداد كه براي منافقين نيز يك روز به‌خصوص است.

نايب‌ رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس خاطرنشان كرد: اين كميسيون بر اساس وظايف خود وارد بحث شد و يك كميته 9 نفره متشكل از 6 نفر از هيئت رئيسه و 3 مسئول كميته‌هاي امنيت، دفاع و سياست خارجي تشكيل داد تا با كانديداها و افراد تاثيرگذار ديدار كنند.

به گزارش فارس، كوثري ادامه داد: اولين ديدار ما با محسن رضايي يكي از كانديداهاي انتخابات بود كه در اين ديدار مطالب را بي‌پرده با وي مطرح كرديم و وي هم گفت كه در چارچوب قانون موضوع را پيگيري خواهم كرد. پس از مراجعه آقاي رضايي به شوراي نگهبان، وي در خصوص عدم تخلف در انتخابات قانع شد.

كوثري ادامه داد: هرچند بيانيه آقاي رضايي آن‌طور كه ما مي‌خواستيم نبود، ولي وي نظر خود را بيان كرد.

نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، ديدار دوم اين كميته را با ميرحسين موسوي عنوان كرد و افزود: در ابتداي اين ديدار، آقاي بروجردي به عنوان رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس توضيحاتي به آقاي موسوي دادند و گفتند شما در انتخابات دم از قانون‌گرايي مي‌زديد و مي‌گفتيد كه دولت قانون گريز است اما امروز چه شده است كه برخلاف قانون عمل مي‌كنيد؟

كوثري گفت: آقاي موسوي ابتدا در برابر اين توضيحات سكوت كرد و سپس گفت‌ دولت از بيت‌المال در انتخابات سوء استفاده كرده و وزارت كشور نيز مرتكب تخلفاتي شده است و تعدادي از اعضاي شوراي نگهبان نيز از احمدي‌نژاد طرفداري كردند.

نميانده مردم تهران در مجلس با اشاره به اعترافات يكي از اعضاي حزب كارگزاران، خاطرنشان كرد: اين شخص در اعترافات خود گفته است كار ما اين بود كه به جاي نظرسنجي اقدام به نظرسازي كنيم و اينگونه به آقاي موسوي تلقين كنيم كه او قطعاً پيروز انتخابات خواهد بود.

وي ادامه داد: بنده در فرمانداري نماينده آقاي موسوي را ديدم كه هر آنچه را كه به نظرش مي‌رسيد، مطرح مي‌كرد و به آن رسيدگي مي‌شد و وقتي اين موضوعات را به آقاي موسوي گوشزد كرديم، با كمال تأسف ايشان گفتند اگر همه هم قبول كنند من يكي هم قبول نخواهم كرد.

كوثري به ديدار اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با هاشمي رفسنجاني اشاره كرد و افزود: آقاي هاشمي در ابتداي اين ديدار پس از اظهار لطف به مقام معظم رهبري، گفتند كه من قصد داشتم بيانيه‌اي در اين خصوص صادر كنم اما كسي نيستم كه زير فشار اقدام به صدور بيانيه كنم. منظور ايشان از اعمال فشار، دستگيري دخترشان در اغتشاشات بود.

وي خاطرنشان كرد: گويا دختر آقاي هاشمي به ايشان گفته بود كه من براي خوردن ساندويچ به آن خيابان رفته بودم اما من را دستگير كردند.

نماينده مردم تهران در مجلس گفت: نهايتاً از آقاي هاشمي خواستيم تا بيانيه‌اي صادر كنند و ايشان نيز اين را قبول كردند اما پس از تهيه اين بيانيه ديديم كه همان حرف‌هاي آقاي موسوي يعني ابطال انتخابات را در بيانيه آورده بودند كه مقام معظم رهبري به صراحت در نماز جمعه با ابطال انتخابات مخالفت كردند و به اين ترتيب، بيانيه آقاي هاشمي صادر نشد.

كوثري افزود: من به آقاي هاشمي گفتم بياييد اختلافات را كنار بگذاريد كه آقاي هاشمي با عصبانيت گفت هيچ اختلافي وجود ندارد و من به ايشان در مورد اختلافش با مقام معظم رهبري صحبت كردم و گفتم ايشان رهبر انقلاب هستند و بيانات‌اشان بايد فصل‌الخطاب باشد و آقاي هاشمي گفتند من با اين موضوع مشكلي ندارم.

وي خاطرنشان كرد: آقاي هاشمي اختلاف خود با احمدي‌نژاد را تأييد كرد و افزود: من از اول با ايشان مشكل داشتم اما اگر رفتارش را كنار بگذارد، من اين موضوع را پيگيري نخواهم كرد.

نايب‌ رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با اشاره به ديدار اين كميته با مهدي كروبي نيز خاطرنشان كرد:‌ در اين ديدار معلوم شد كه آقاي كروبي در جريان بسياري از مسائل نيستند و به ايشان گفتيم حتي اطرافيانتان مثل آقاي كرباسچي به شما اعتقادي ندارند و وقتي به آقاي كروبي گفتيم كه ميرحسين موسوي در برخي از شهرها نفر اول شده است، اصلاً خبر نداشتند و از اين موضوع ابراز تعجب كردند.

كوثري با بيان اينكه آقاي كروبي در اين ديدار همان حرف‌هاي آقاي موسوي را زد، گفت: به آقاي كروبي عرض كرديم شما چرا نماينده به شوراي نگهبان معرفي نكرديد و ايشان نيز جواب داد من آقاي كرباسچي را به عنوان نماينده خود انتخاب كردم اما آقاي موسوي نگذاشت او به شوراي نگهبان برود.

وي سازمان مجاهدين انقلاب و در رأس آنها بهزاد نبوي را به عنوان يكي از گروه‌هاي پشت سر حوادث اخير عنوان كرد و افزود: اين افراد با تشكيل كميته ايكس حوادث كشور را اداره مي‌كردند و در خانه‌اي در منطقه قيطريه تهران با استفاده از هنرپيشه‌ها و افراد شاخص استوديويي درست كردند كه در اين استوديو عليه نظام و انتخابات مصاحبه مي‌كردند و مستقيم بر روي شبكه بي‌بي‌سي فارسي پخش مي‌شد.

نماينده مردم تهران در مجلس گروهك نهضت آزادي را واسطه اين افراد با امريكا عنوان و تصريح كرد: اين گروهك از يك سال قبل با آمريكايي‌ها بر سر ايجاد شبهه انتخابات به توافق رسيده بودند.

كوثري با اشاره به ديدار اعضاي اين كميته با مراجع و علما در قم و نيز ديدار با سيد محمد خاتمي گفت: من در ديدار با آقاي خاتمي نبودم اما گويا ايشان با آمدن مردم به خيابان‌ها موافق نبودند اما صحبت‌هايي در مورد انتخابات داشتند.

وي ادامه داد: در مجلس شوراي اسلامي نيز يك نامه با 100 امضا از سوي نمايندگان جمع شد كه در آن خواستار محاكمه مسببان اغتشاشات اخير بخصوص آقاي موسوي بودند كه اين امر به قوه قضائيه واگذار شد.

نايب‌ رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس قتل ندا آقا سلطان را يك موضوع ساختگي و حساب شده عنوان كرد و افزود: برخي افراد در اين رابطه دستگير شدند و حتي در عرض 20 ساعت پس از كشته شدن او كه مي‌بايست جسد در پزشكي قانوني باقي مي‌ماند، خاك شد و مادر ايشان گفت من از هيچ كس شكايتي ندارم.

كوثري اينگونه اقدامات را در راستاي ايجاد انقلاب‌هاي رنگين در كشورهاي مختلف دانست و خاطرنشان كرد: دشمن با اين كارها قصد دارد تا احساسات مردم را جريحه‌دار كند.

وي اظهار داشت: انقلاب اسلامي ايران در طول سال‌ها با اتفاقات مهمي مانند مسئله منتظري و موضوع سيد مهدي هاشمي مواجه بود اما حوادث اخير با توجه به گستردگي و شرايط ويژه آن يك حادثه خطرناك است كه هوشياري بيشتري را مي‌طلبد.

منبع

حاشیه های اولین نماز جمعه هاشمی بعد از انتخابات2

تصاویر جالب از نماز خواندن حامیان موسوی
حضور کمرنگ شخصیت‌ها در نمازجمعه و طنز تاریخی سایت پسر هاشمی

حضور کمرنگ شخصیت‌هاي نظام در نمازجمعه تهران به امامت هاشمی رفسنجانی کاملاً قابل توجه بود.

به گزارش رجانیوز، در این نمازجمعه که تقریباً از ابتدای این هفته تبلیغات وسیعی از سوی رسانه‌های حامی موسوی و برخی شبکه‌های خارجی برای شرکت در آن انجام شده بود، هیچ‌یک از رؤسای قوای سه‌گانه و مسئولین ارشد این قوا حضور نیافتند.

همچنین از اعضای مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز که هاشمی رفسنجانی ریاست این دو نهاد را برعهده دارد، تنها تعداد کمی که وابستگی‌های آشکاری به هاشمی دارند، در صفوف اول نماز به چشم می‌خوردند.

این در حالی است که اعضای خانواده هاشمی اعم از همسر، فرزندان و برادر در این نمازجمعه حاضر شده بودند.

اما در کنار حضور کمرنگ شخصیت‌ها در نمازجمعه‌ی این هفته‌ی تهران، سایت نزدیک به پسر هاشمی رفسنجانی که از صبح جمعه تلاش زیادی برای تاریخی خواندن این نمازجمعه و القاء حضور میلیونی در آن را آغاز کرده بود، پس از آنکه متوجه‌ی میزان حضور واقعی مردم شد، ترجیح داد طنزی تاریخی! را جایگزین حضور تاریخی بکند.

این سایت در خبری با عنوان "جمعيت حاضر در نماز جمعه تهران چقدر بودند؟"، نوشت: در حالي كه رسانه‌هاي داخلي و خارجي حضور مردم در نماز جمعه اين هفته تهران را بي‌سابقه توصيف كرده اند، برآوردها حاكي از حضور 1.5 تا 2.5 ميليون نفر در اين نماز جمعه است.

این سایت بدون اشاره به نام این رسانه‌های گمنام که حضور مردم را بی‌سابقه توصیف کرده‌اند، با یک عملیات پیچیده ریاضی! اضافه کرد: براساس اين برآورد كه براساس مساحت تحت پوشش حضور مردم صورت گرفته، در صورتي كه ميزان حضور افراد، 3 نفر در هر متر مربع محاسبه شود، با توجه به حضور مردم در 500 هزار متر مربع که علاوه بر دانشگاه تهران، به خيابانهاي اطراف و ميادين و خيابانهاي ديگر نيز كشيده شده بود، جمعيت حاضر بيش از يك و نيم ميليون نفر بوده اند.

سایت نزدیک به پسر هاشمی رفسجانی در ادامه محاسبات پیچیده‌ی خود، حدود یک میلیون نفر دیگر نیز به آمار یک‌ونیم میلیونی قبلی خود اضافه کرد: اما برخي ديگر از ناظران با محاسبه افراد زيادي كه براي حمايت از مهندس موسوي و نه شركت در نماز در ميادين و راههاي منتهي به دانشگاه اجتماع كرده و پس از نماز به مردم پيوسته اند، جمعيت حاضر را تا دو و نيم ميليون نفر برآورد كرده اند.

این سایت افزود: این در حالی بود که خودروهای نمازگزاران، نه تنها در کل خیابان کارگر و فاطمی و کوچه‌های اطراف، بلکه حتی در بزرگراه جلال آل احمد نیز پارک شده بود. گفتني است پرشورترين نمازجمعه هاي تاريخ تهران در دهه اول انقلاب با حضور حدود يك ميليون نفر و در سالهاي اخير در روز جهاني قدس و روزهاي خاص با شرکت حدود 500تا 800هزار نفر برگزار مي شده است.

اما این طنز تاریخی در حالی در سایت نزدیک به پسر هاشمی رفسنجانی منتشر شده است که شاهدان عینی نمازجمعه تأکید می‌کنند بیش از 70 درصد از جمعیت حضور یافته را نمازگزاران انقلابی به‌منظور خنثی کردن تحرکات تفرقه‌افکنانه تشکیل می‌دادند و همچنین جمعیت در ضلع شرقی محل دانشگاه تهران که همیشه معیاری برای سنجش میزان جمعیت است، تا خیابان وصال، تقاطع طالقانی رسیده بود.

این در حالی است که در نمازجمعه‌ی تاریخی 29 خرداد به امامت رهبر انقلاب، جمعیت تا میدان ولی‌عصر(عج) تهران امتداد داشت.

با این حال، به نظر می‌رسد گزارش و آمارهای غلط از میزان جمعیت تنها محدود به انتشار در سایت نزدیک به پسر هاشمی رفسنجانی نبوده و پیش از حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت در پشت تریبون نمازجمعه، این توهم به وی نیز القا شده بود، به‌طوری که رفسنجانی، در آغاز خطبه‌ها، این نمازجمعه را با نمازهای جمعه‌ی اول انقلاب به امامت آیت‌الله طالقانی مقایسه کرد.

منبع

تماس‌هاي مکرر برخی اعضاء ستاد موسوی و کروبی با سفارت انگليس

وزير اطلاعات در جمع مسئولان هيئت‌هاي رزمندگان اسلام خبر داد
تماس‌هاي مکرر برخی اعضاء ستاد موسوی و کروبی با سفارت انگليس

حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای وزير اطلاعات، هفته‌ی گذشته سخنرانی مهمی پیرامون رخدادها و حواشی انتخابات در جمع مديران و مسئولان هيأت هاي رزمندگان اسلام ایراد کرد.

به گزارش رجانیوز، اژه‌ای در سخنان خود ضمن اشاره به جریان‌های سیاسی متعدد داخلی و خارجی که هدف حذف احمدی‌نژاد را دنبال می‌کردند، خبر داد: برخی افراد در ستاد موسوی و کروبی بیش از 100 بار با سفارتخانه‌ها به ویژه انگلیس تماس داشتند.

متن این سخنرانی مهم در ادامه آمده است:

يكي از تقاضاهايي كه در ذهن بوده و هست اين مي باشد كه مي گویيم هاديان اصلي كه نجات بخش هستند، ‌كشتيان نجاتي هستند كه در گردبادها و جايي كه فتنه است و جايي كه حق و باطل در هم مي آميزد و جايي كه تشخيص براي نخبگان سخت مي شود، اين كشتي نجات است كه مي تواند ما را نجات دهد و به ساحل امن برساند، هر كس در اين كشتي نشست، موفق مي شود و نجات پيدا مي كند و هر كسي كه فاصله گرفت و بر كشتي نوح سوار نشد هر كجا ولو قله انتخاب كند، ايمني ندارد و غرق مي شود، هر كس بر اينان پيشي بگيرد يا عقب بماند، جا مانده است، هر كس همراه شود، موفق است، هم به دليل لفظي، هم به دليل عقل و هم به دليل تجربه.

به طور وضوح دريافته ايم هر گاه ما حامي و مطيع ولي فقيه بوده ايم، هر جهتي كه ولي فقيه تعيين كرده حركت كنيم، هم خودمان هم كشورمان موفق بوده و هيچ يك از دسيسه‌ها و فتنه‌ها مؤثر و موفق نبوده است، هر جا كه حركت كند شده و تفسير كرده‌ايم، هم خودمان هم كشورمان ضرر كرده ايم و به اندازه اي كه ما كوتاه آمده ايم، آنان پيشرفت كرده‌اند، پس بايد پشتيبان ولايت فقيه باشيم تا كشورمان مصون بماند.

حدود يك سال پيش يا كمتر نگاه بيرون به كشور ما چگونه بود؟ براي اولين بار بعضي از مقامات غرب اعتراف و اذهان كردند جمهوري اسلامي ايران بزرگترين قدرت منطقه است.

براي اولين بار اذعان كردند چند قدرت جهاني در حال ظهور است كه ايران از جمله آنهاست براي اولين بار مقامات غرب ما با صراحت تمام تعبير به جمهوري اسلامي ايران مي كنند، در گذشته اين تعبير (جمهوري اسلامي) به كار نمي‌برند، براي اولين بار بعد از كشمكش‌هاي فراوان و تهديدهاي نظامي- محاصره اقتصادي- تهديد به انزوا كشاندن سياسي اعلام كردند ما حق مي دهيم به جمهوري اسلامي كه داراي فناوري هسته‌اي صلح آميز باشد، براي اولين بار امریکا پس از شكست‌هاي پي در پي از جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد راهي جز مذاكره با جمهوري اسلامي باقي نمانده و امریکا حاضر است بدون هيچ شرطي مذاكره كند، براي اولين بار، بسياري از مقامات دول غربي و امریکا اعلام كردند ما با جمهوري اسلامي با رعايت احترام متقابل و با حفظ منافع مشترك در حل مسائل منطقه اي حتي بعضي از مسائل جهان و بين المللي با ايران همكاري و مشكلات را رفع كنيم.

اين عزت، اقتدار و قدرت جمهوري اسلامي ايران بعد از 30 سال مبارزه با وحدت كلمه و اتكاء و پيروي از ولي فقيه به دست آمده است.

آِيا اين به معناي اين است كه حق را پذيرفته‌اند؟ اين به معناي آن است كه در مقابل قدرت و منطق جمهوري اسلامي ايران استيصال پيدا كرده اند. آيا بعد از استيصال دست از شيطنت براي براندازي برداشته‌اند، نه، بلكه به عكس، به لحاظ پيروزي جمهوري اسلامي در عرصه‌هاي مختلف و توانمندي ايران در زمينه‌هاي گوناگون، خشم و كينه آنان مضاعف شده است.

خشم اسرائيل و امریکا در اين دوره به گونه‌اي است كه در گذشته نبوده، چون كه مي دانند امروز نمي توانند ضربه بزنند.

نكته دوم؛ غرب اصولاً به اين نتيجه رسيد كه بعد از اقدامات مختلف در دوره هاي گوناگون از جمله دهه اخير و سال هاي اخير و شكست هايي كه در عراق، افغانستان و... خورده و متحمل شد، به هيچ وجه از طريق نظامي امكان موفقيت در ايران ندارد، محاصره اقتصادي هم كه جواب نداد، به اين نتيجه روشن رسيدند كه ما بايد از طريق نفوذ و تأثيرگذاري از طريق اقدامات نرم با جمهوري اسلامي ايران مقابله كنيم و از درون تهي كنيم و يك پوسته اي بيشتر باقي نماند، اگر اين گونه شد و استحاله شد و در جهت منافع ما قرار گرفت، به همين اسم باقي مي ماند اما اگر ديديم همان اسم هم براي ما مضر است، با يك اقدام كوچك اين اسم از بين مي‌رود.

در جاهايي كه ديدند، گلوگاه و مؤثر است، با افرادي كه مي توانستند به آنها نزديك شوند، به طرق مختلف نزديك شدند تا بتوانند اهداف خود را دنبال كنند، مسئله اي كه براي آنها قابل توجه بود، اين بود كه براي پيشبرد برنامه نرم خودشان در مقاطع انتخابات وارد شوند و خواستند از اين برهه بيشترين استفاده در راستاي پياده و به جلو بردن برنامه‌اشان استفاده كنند.

بحث اينكه چه كساني براي انتخابات نامزد شوند، چند دسته در داخل و خارج به شدت مخالف با حضور احمدي‌نژاد بودند و به خصوص مخالف سر سخت اينكه احمدي‌نژاد مجدداً رئيس‌جمهور شود، شايد از سر سخت‌ترين آنان رژيم صهيونيستي بود، با توجه به اينكه احساس مي كرد احمدي‌نژاد يكي از عوامل مؤثر فشار به صهيونيست‌ها است، مصمم شدند كه موفق نشود، حتي اگر لازم شد، ترور كنند، به همين منظور با گروه‌های مختلفي از جمله منافقين رايزني كردند، منافقين اظهار كردند حاضر هستيم، اما به اين شرط كه ما را از ليست گروه هاي تروريستي خارج كنيد، البته با عنوان ديگري نه عنوان منافقين، اقدامات سياسي و ديپلماتيك لازم صورت گرفت.

اپوزيسيون كشور هم در خارج از كشور به‌دنبال همين اهداف بودند كه احمدي‌نژاد رأي نياورد، در داخل كشور هم جريان هاي مختلف و افراد گوناگون بعضاً از اصولگرايان به دنبال اين بودند كه احمدي‌نژاد حضور پيدا نكند، به طور مشخص هاشمي از اولويت هاي درجه يك خود اين قرار داد كه احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور نشود، يك صف بسيار طويل و دراز مقابل احمدي‌نژاد تشكيل شد كه در اين صف با انگيزه هاي مختلف اما با يك صدا كه احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور نشود از جمله گروههاي منافقين، بهائيت، توده، نهضت آزادي، مجاهدين انقلاب، مشاركت و... حضور يافتند.

كروبي اولين نفري بود كه به صورت رسمي از جانب اصلاحات اعلام موضع كرد ولي از جانب اصلاحات بيشترين مخالفت با كروبي شد، شايد بدترين عبارات تحقير آميز و توهين آميز به كروبي نسبت داده شد.

از طرف مجمع روحانيون مبارز به شدت با كروبي مخالفت شد، به طوري كه اختلافات بروز و ظهور كرد، كروبي اعلام كرد كه نامزد هستم و شركت مي كنم و مواضع خود تا حدودي اعلام كرد، كروبي گفته بود كه از ولايت فقيه عدول نمي كنم، با اصل نظام هستم و از آرمان‌هاي امام(ره) تخطي نخواهم كرد و از قانون اساسي هم تخطي نخواهم كرد و اعلام نمود به هيچ عنوان از خارج كمك نمي گيرم و به خارج متوسل نمي‌شوم از گروه هاي تندرو استفاده نمي كنم و همكاري نخواهم داشت و با اين صحبت ها و گفته ها وارد شد.

خاتمي هم با اصرار هاشمي، اصلاحات و مشاركت و بعضي ديگر افراد وارد شد، البته اينكه اين دعوا زرگري بود يا نه و مسائل ديگر از جمله سؤالاتي بود كه مطرح مي شد، خاتمي را به‌عنوان كسي كه مي‌تواند براي احمدي‌نژاد رقيبي باشد، آوردند، كساني كه هيچ سنخيتي با تفكرات و روش‌هاي خاتمي نداشتند اما به دليل اينكه احساس كردند رقيبي در مقابل احمدي‌نژاد نيست، اطراف خاتمي جمع شدند، همان زمان كه خاتمي مطرح بود كه بيايد و هنوز اعلام نكرده بود، مطرح بود كه ميرحسين موسوي مي آيد، موسوي يك مقدار با تأخير آمد، يك سئوال پيش مي آيد كه آيا اين ساختگي و زد و بند است كه خاتمي موج فراهم كند و موسوي سوار اين موج شود؟

كساني كه پشت سر موسوي قرار گرفتند و اعلام موضع كردند، نمي دانستند كه موضع و اهداف موسوي چيست، به اين نتيجه رسيدند كه بايد پشت سر موسوي قرار گيرند، آيا اين فقط يك مسئله انتخاباتي بود و اينكه احمدي‌نژاد رأي نياورد؟ مي توانم بگويم كه اينطور نبوده و نيست، اين صف طويل و دراز اهدافي دنبال مي كرد كه جداي از اين بود يك وجه مشترك يا وجوه مشتركي بين آنها بود، اگرچه وجوه تمايزي هم داشتند.

جهتي كه هر 3 كانديدا دنبال مي كردند، اين بود كه مي گفتند مي خواهيم تغيير ايجاد كنيم، موسوي مدعي بود كه ما احساس مي كنيم كه به عقب برگشته ايم، گفتند اين دولت به قانون عمل نمي كند و شبيه دوره قاجار شده ايم، شوراها و سازمان مديريت منحل شده است (تعبيرات به ظاهر سبك و كوچك به كار مي برد) متوجه شديم كه مسئله فقط اين نيست بلكه عميق تر از اين است، جرياني كه پشت سر موسوي قرار گرفت و بعد بي محابا وارد صحنه شد و تمام امكانات خودش در ميدان به كار گرفت، به دنبال اين بود كه جرياني را كه در طول 8 سال قبل از اين دولت شروع شده بود، ادامه دهد، مي خواستند كه جمهوري اسلامي ايران از درون تهي كنند.

جريانات مختلفي كنار هم قرار گرفته كه خواستار مسائلي جداي از شكست احمدي‌نژاد و پيروزي موسوي بود. در هر صورت كساني كه پشت سر موسوي بودند، بعضي از آنان به طور صد در صد مسائلي غير از مسائل انتخابات را دنبال مي كردند.

بعضي از افرادي كه در ستاد موسوي و كروبي بودند، در طول ماه‌هاي قبل از انتخابات، با سفارتخانه‌ها به‌ويژه انگليس، بيش از صد بار تماس داشتند.

بعضي از كساني كه عليه نظام اقداماتي انجام داده بودند يا خارج از كشور كار مي كردند، با چراغ سبزهايي كه نشان داده شد، برگشتند و در ستاد اين افراد فعاليت مي كردند.

عواملي كه سرويس‌ها داشتند، فعال كردند، فردي به‌نام "رضا.ر.ف" از جمله اين عوامل بودند و به‌عنوان فرد رسانه‌اي وارد شد و به نهاد رياست جمهوري نزديك و كارش را انجام مي داد و به تعبير خودش كارش هم گرفته بود.

اين مسائل است به دست همديگر دادند و فضايي به وجود آورد كه يك‌سري اتفاقات افتاد، كروبي در اين فضا از اصولي كه براي خودش تعيين كرده بود، عدول كرد، در اين مقطع، تذكرات گوناگوني داده شد كه مواظب و مراقب اعمال و رفتار خود باشند اما متأسفانه رعايت نشد و جرياناتي رخ داد كه ما را متضرر كرد.

برخي از طرفداران يا وانمود مي كردند يا قبول داشتند كه موسوي پيروز است، اما بعد از مناظره، نظرسنجي‌ها نشان داد كه رأي احمدي‌نژاد افزايش و رأي موسوي نزول كرده است، حتي بعضي از طرفداران و حاميان نزديك او باور كردند كه موسوي حداقل در مرحله اول رأي نمي آورد ولي سعي كردند كه خبرهاي منفي به موسوي نرسد، به خاطر اينكه در اين راه سست نشود و اين روند تا زمان انتخابات و اخذ رأي ادامه پيدا كرد.

آنچه كه تا قبل از انتخابات اتفاق افتاد، شايد براي افراد قابل توجيه باشد، اما بعد از انتخابات قابل قبول نيست، يكي از صحبت ها اين بود كه به قانون عمل نمي شود، آيا آنچه كه از روز شنبه اتفاق افتاد موافق قانون بود و قانون گريزي و قانون شكني نبود، بعضي از آنان چقدر بي ادبانه و با جسارت و پر رويي برخورد كردند و مسير خلاف دنبال كردند. آنان مخالف گفتمان انقلابي و اصول گرايي بودند.

حضور و مشاركت 85 در صدي بي‌سابقه و كم‌نظير است و در هر جايي بر نمي‌تابد، بعد از اين حضور حماسي بود كه حركات غير قابل قبول و به تعبيري فتنه راه اندازي شد، در فتنه تشخيص حق از باطل سخت است نمي توان دوست را از دشمن تشخيص داد، آنان بايد پاسخگوي اين اتفاقات باشند، كدام انتخابات داراي چنين آزادي و نشاط و شادماني بود، اين جمهوري اسلامي ايران بود كه چنين انتخاباتي برگزار كرد، اما خساراتي كه بار آوردند فقط به خيابان و ماديات محدود نشد، خسارتي كه به عزت و موقعيت جمهوري اسلامي و به چهره ديپلماتيك ايران وارد كردند، بيشتر از خسارت مادي و خياباني بود كه بايد پاسخگو باشند.

منبع

حاشیه های اولین نماز جمعه هاشمی بعد از انتخابات

جوان: پروژه‌ي «نمازاولي‌ها» شکست خورد

روزنامه جوان امروز نوشت:به رغم فراخوان گسترده رسانه هاى ضد انقلاب براى حضور هواداران ميرحسين، کل جمعيت حاضر در نماز جمعه ديروز حتى از نمازگزاران نماز جمعه هاى معمولى در ايام ماه رمضان کمتر بود. اين در حالى بود که اکثريت حاضران را نيز نمازگزاران مدافع نظام و انقلاب تشکيل مى دادند.

در ادامه اين مطلب آمده است:در نماز جمعه هاى باشکوه که معمولاً در روزه جهانى قدس يا با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار مى شود، صف نمازگزاران در خيابان طالقانى تا بعد از ميدان فلسطين و تقاطع ولى عصر(عج) ادامه مى يابد اما در نماز جمعه ديروز، اين صف به ميدان فلسطين هم نرسيد.

هواداران موسوى و هاشمى که با علامت هاى سبز خود را مشخص مى کردند، به صورت پراکنده در جمعيت حضور داشتند و رفتار آنها مورد سرزنش نمازگزاران مؤمن قرار مى گرفت. البته تعدادى از آنها در گروه هاى 100 نفره در چند نقطه نماز جمعه تجمع کرده بودند تا به صورت هماهنگ شعار بدهند.

پس از چند هفته غيبت آيت الله هاشمى رفسنجانى در قامت امام جمعه موقت تهران، حضور وى بهانه اى شد تا دو کانديداى اصلاح طلب در انتخابات راهى دانشگاه تهران شوند. اين نکته از آنجا اهميت دارد که ميرحسين موسوى پس از 20 سال اولين بارى بود که پا به نماز جمعه مى گذاشت و چشمان نمازگزاران به جمال آخرين نخست وزير ايران که مدعى راه بنيانگذار کبير انقلاب است، روشن شد.

البته ظاهراً در اين 20 سال وى فراموش کرده است که فلسفه نماز جمعه چيست و آن را با يک ميتينگ سياسى اشتباه گرفته بود. چراکه روز قبل از آن، هواداران خود در انتخابات را به حضور سبز (!) در نماز فراخوانده بود.

آقاى موسوى در اين فراخوان تنها نبود و بسيارى از رسانه هاى غربى و صهيونيستى از چند روز قبل به صورت هماهنگ او را در اين امر يارى کردند و از آنجا که مى دانستند گروه خون موج سبزى ها با نماز جمعه همخوانى ندارد، براى اينکه از ثواب نماز جمعه بى بهره نمانند (!) مجبور شدند به آموزش شيوه خواندن نماز جمعه بپردازند.

تيپ برخى از آنها آنقدر جالب بود که در کلام مردم نماز گزار، به «نماز اولى ها» مشهور شدند. وقتى برخى نمازگزاران از چند نفر آنها پرسيدند نماز جمعه چند رکعت است، با اطمينان خاصى پاسخ دادند: چهار رکعت.

يکى از نمازاولى ها، که دراين هواى گرم تابستانى حوصله اش سر رفته بود با عصبانيت از مسؤولان برگزارى نماز پرسيد : «پس اين نماز جمعتون کى برگزار مى شه»، آن مسؤول در پاسخش گفت: «مگه شما تا حالا به نماز نيامده ايد، هنوز دو ساعت تا ظهر مانده است.» وى در پاسخ به آن مسؤول با پرخاش گفت: «نه ما براى نماز نيامده ايم ما براى تظاهرات آمده ايم.»

شاهدان عينى چند نفرى را مشاهده کرده بودند که با سگ هاى خود در اطراف دانشگاه تهران محل برگزارى نماز جمعه حضور يافته بودند. ظاهراً برنامه ريزان شبکه هاى ماهواره اى، اين نکته را فراموش کرده بودند که گوشزد کنند فضاى نماز جمعه با پارک يا پارتى هاى مختلط متفاوت است.

تعدادى از حاميان موسوى در خيابان انقلاب و خيابان 16 آذر جلوتر از امام جمعه نشسته بودند و وقتى مسؤولان به آنها تذکر دادند که اينجا جلوتر از امام است و نمى توانيد اقتدا کنيد با جيغ و داد واکنش نشان دادند.

با آغاز سخنرانى رئيس شوراى سياستگذارى ائمه جمعه، تعدادى معدود، هماهنگ با هم به شعارهايى در حمايت از هاشمى و موسوى پرداخته و سعى در اختلال در سخنرانى حجت الاسلام تقوى داشتند که وى بى اعتنا به اين شعارها، سخنان خود را تا انتها ادامه داد و فلسفه نماز جمعه در حکومت اسلامى و وظيفه امام جمعه را تشريح کرد.

با حضور هاشمى رفسنجانى در جايگاه نماز، به جاى رويه مرسوم شعارهاى انقلابى اين عده معدود با سوت و کف در مصلاى نماز از او استقبال کردند که وى مجبور شد در اول سخنان خود تذکر دهد که قداست جايگاه نماز جمعه را حفظ کنند.

نماز اولى ها ظاهراً آموزش هاى ديگر نيز ديده بودند که از جمله آنها شعارهاى خاص بود. شعارهايى همانند «مرگ بر روسيه»، «مرگ بر چين»، «هاشمى هاشمى سکوت کنى خائنى»، «موسوى آزاده آماده ايم آماده» و .... که هماهنگ با هم سر مى دادند.

پس از پايان خطبه هاى نماز جمعه اکثر حاميان ميرحسين از جاى خود بلند شده و جايگاه را ترک کردند و به جاى اقامه نماز با رفتن به سمت درهاى دانشگاه، به سردادن شعارهاى تحريک آميز مشغول شدند. شيوه نماز خواندن تعداد باقى مانده نيز موجب انبساط خاطر نمازگزاران مؤمن شد.

عدم حضور محمد خاتمى در نمازجمعه اين هفته با اعتراض هواداران موسوى همراه شده بود، اين افراد مدعى بودند که خاتمى آنها را تنها گذاشته است.

حضور دانشجويانى که در مصاحبه با خبرگزارى ها اعلام کرده بودند که از دانشگاه هاى آزاد شهرستان ها به محل نماز جمعه آورده شده اند جاى تامل فراوان داشت.

سايت پسر هاشمى با گافى بزرگ جمعيت حاضر در نماز جمعه را ‎1،5 ميليون نفر تخمين زده بودند، اين در حالى است که کل جمعيت، کمى بيشتر از تعداد روزهاى عادى نماز جمعه بود.

منبع

اسناد پذيرش غيرقانوني دختر موسوي در دوره دكتري

اسناد پذيرش غيرقانوني دختر موسوي در دوره دكتري

اسناد پذيرش غيرقانوني دختر ميرحسين موسوي در دوره دكتري فيزيك دانشگاه اميركبير منتشر شد.

جهان نوشت؛ تاكيد مداوم ميرحسين موسوي بر پياده سازي عدالت عمومي و رفع تبعيض در ميان اقشار مختلف جامعه و اتهام زني پياپي وي به دولت نهم در اين رابطه، در حالي صورت مي‌گيرد كه متاسفانه طبق اسناد معتبر بدست آمده خلاف ادعاهاي موسوي در حرف و عمل ثابت مي‌شود.

به گزارش جهان، دختر ميرحسين موسوي در سال 83 متقاضي پذيرش بدون كنكور در دوره دكتري فيزيك دانشگاه اميركبير مي‌شود و مسئولان آن دانشگاه نيز در اقدامي خلاف قانون در حالي كه نامبرده داراي معدل 5/13 در دوره كارشناسي و 7/14 در كارشناسي ارشد بوده، وي را پذيرش مي‌كنند.

بنابر اين گزارش، دختر موسوي در تاريخ 7/6/83 طي نامه‌اي خطاب به رئيس دانشگاه اميركبير با اعلام اينكه در سال 81 نفر سوم جشنواره جوان خوارزمي شده و داراي چهار مقاله چاپ شده در نشريات داخلي و خارجي است، متقاضي پذيرش بدون كنكور در دوره دكتري فيزيك دانشگاه اميركبير مي‌شود.

برپايه اين خبر پيرو دستور مورخ 8/6/83 رئيس دانشگاه اميركبير مبني بر رسيدگي به اين تقاضا، رئيس دانشكده فيزيك اين دانشگاه طي دستور مورخ 20/7/83 خطاب به مديركل تحصيلات تكميلي دانشگاه ضمن ارسال مدارك دختر ميرحسين موسوي اعلام مي‌دارد كه معدل كارشناسي ارشد نامبرده 7/14 مي‌باشد و عملاً امكان تحصيل وي بر طبق قانون وجود ندارد.

با اين حال رئيس دانشكده فيزيك دانشگاه اميركبير طي نامه شماره 5582/41 مورخ 22/6/83 اعلام مي‌نمايد كه موافقت شده تا خانم كوكب موسوي با استفاده از سهميه دانشجويان ممتاز در دوره دكتري پذيرفته شود.

شايان ذكر است كه برابر ماده 4 آئين نامه‌هاي تسهيلات آموزشي و پژوهشي براي دانشجويان ممتاز مورخ 19/12/81 و 10/3/82، دانشجويان ممتازي مي‌توانند در دوره دكتري پذيرفته شوند كه در دوره كارشناسي ارشد معدل كل دروس آنها 17 و پايان نامه آنها با درجه عالي ارزشيابي شده باشد.

به نظر مي‌رسد ميرحسين موسوي با توجه به ادعاهاي پياپي مبني بر وجود تبعيض و عدم رعايت عدالت در دولت نهم،بايد عدالت واقعي را از منظر خود باز تعريف نمايد.

منبع۱ ومنبع2

هاشمي رفسنجاني  در سال هاي 68 تا 70 : سياست دولت موسوي بدترين نوع اداره مردم است

هاشمي در سال هاي 68 تا 70 چه مي گفت
هاشمي رفسنجاني: سياست دولت موسوي بدترين نوع اداره مردم است

خبرگزاري فارس: هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي نماز جمعه سال‌هاي 68 تا 70 با انتقاد از سياست‌هاي دولت موسوي تاكيد كرد كه فساد اداري ، بي‌برنامگي ،‌ مديريت غلط ،‌بي عدالتي ،‌ تعطيلي طرح‌ها،‌ تاراج اموال كشور،‌ تورم ،‌نابودي استعدادها،‌ استقراض ،‌عقب ماندگي ،‌ افت توليد،‌ فقر مضاعف ،‌ وابستگي به يارانه‌ها از جمله سياست‌هاي دولت موسوي بوده است.


به گزارش خبرگزاري فارس، براي شناخت برخي كانديداها راهي جز بررسي عملكرد و كارنامه كاري آنها باقي نمي ماند.گزارشي كه پيش رو داريد، بخشي از سخنراني‌هاي حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي نماز جمعه سال‌هاي 68، 69 و 70 است. وي در اين سخنراني‌ها با ارزيابي و نقد عملكرد دولت ميرحسين موسوي، به تشريح مشكلات به ارث رسيده از اين دولت پرداخته است.
مشكلاتي كه غالباً مردم كشورمان در آن دوران سخت با صف‌هاي طويل براي گرفتن كالاهاي كوپني، استفاده از گوشت‌هاي يخي، فقدان مواد اوليه براي كارخانه‌ها، كمبود دارو، وجود پزشكان هندي و بنگلادشي، كمبود قطعات يدكي و فرسودگي ماشين‌آلات كارخانه‌ها، قطع مكرر برق، نبود آب لوله‌كشي در روستاها، فقدان گاز لوله‌كشي در بسياري از مناطق شهري و روستايي، از بين رفتن توليدات كشاورزي به علت نبود شبكه صحيح حمل و نقل و توزيع، استقراض از بانك‌هاي خارجي، پائين بودن اميد به زندگي و بسياري از طرح‌هاي نيمه تمام و... در خاطر خود ثبت كرده‌اند.
بدون هيچ پيش داوري، توانمندي وضعيت و شرايط دولت موسوي را كه 20 سال از كار اجرايي كلان فاصله گرفته اند ، از زبان هاشمي رفسنجاني كه اكنون به عنوان حامي جدي وي فعاليت مي‌كند، در دسترس خوانندگان محترم قرار مي‌دهيم.

1- فساد اداري
ما چند تا مسئله عمده داريم كه من در اينجا به آنها اشاره خواهم كرد: يكي همين مسئله سوء توزيع و گراني است يكي مسئله سوء اخلاق بخشي از انسان‌هاست، بد حجابها و آن افرادي كه اخلاق اسلامي را مراعات نمي‌كنند و يكي هم همين مسئله سياسي است كه از بيرون دائماً براي كشور ما مسئله مي‌سازند. مسئله ديگر مسئله فساد اداري است كه در بعضي از ادارات بعضي از افراد براي مردم مزاحمت‌هايي بوجود مي‌آورند و ما اگر در مسير حركتمان اگر چرخ‌هاي توليد راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن طوري كه شايسته است انجام شد، اگر همه كارها را درست كرديم چنانچه اين مسائلمان را حل نكنيم باز نمي‌توانيم به جايي برسيم. اگر اين فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما آن جامعه ايده‌آل اسلامي نمي‌تواند باشد.
1368.2.2

2- مشكل تعزيرات
مشكلاتي كه ما در باب ماليات داشتيم و يا در خيلي از ابواب ديگر مانند تعزيرات كه يك مشكل جدي در مسير قانونگذاري و اداره كشور ما شده بود كه ايشان (امام) به راحتي حل كردند. شما اجازه بدهيد كه من ديگر داخل جزئيات نروم چون شما اينطور چيزها را به اندازه كافي مي‌دانيد.
1368.3.20

3- بي برنامگي
ما قبلاً برنامه نداشتيم الان برنامه پنج ساله ما دارد آماده مي‌شود كه داشتن برنامه خودش تكليف خيلي چيزها را روشن مي‌كند. آينده روشن مي‌شود، خطوط مشخص است معلوم است، ما به كجا مي‌خواهيم برسيم، مسئولان تكليف خودشان را مي‌دانند دوباره كاري‌ها نمي‌شود و خيلي از ريخت و پاش‌ها را نخواهيم داشت و چيزهاي ديگري را هم كه قبلاً داشتيم الان از آن برخورداريم.
1368.5.14

4- مديريت غلط
اين شيوه‌اي كه الان دولت دارد زندگي مردم را اداره مي‌كند، اين بدترين نوع اداره مردم است.
1368.7.8

5- بي عدالتي
شيوه توزيع درست نيست همين كه هست هم درست توزيع نمي‌شود يعني مردم يك عده‌اي به هر دليلي به آساني به اينها مي‌رسند و يك عده‌اي هم نمي‌رسند. يعني آن چيزهايي كه دولت كوپني كرده خوب به هر حال دير يا زود به دست مردم مي‌رسد اما اينكه كوپن نيست، عادلانه بدست مردم نمي‌رسد. اين هم اشكالاتي در سيستم توزيع است براي اينكه خوب بنا نبود اينجوري شود اين يك چيز موقتي بوده كه تنظيم شده كه بايد بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از شبكه‌هاي توزيع معمولي به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادي بروند و بخرند و اين فسادها نباشد. اما اين واقعيت وجود دارد كه اين شكل توزيع الان هست و يك نوع بي عدالتي از اين طريق به مردم تحميل مي‌شود.
1368.7.8

6- خطر نقدينگي
نقدينگي بسيار زيادي الان در دست مردم است اين مقدار پولي كه ما در دست مردم داريم اين خودش يك خطر جدي است براي اقتصاد كشور، علتش هم اين است كه اين پولها در دوران جنگ خرج توليد نمي‌شد يا در جنگ مصرف مي‌شد كه برمي گشته دوباره در بازار و در دست مردم يا مي‌رفتيم كالاي خارجي مي‌خريديم.
1368.7.8

7- تعطيلي طرح‌ها
الان همه طرح‌هاي مهم شما مانده است بدليل اينكه اجباري ندارند چرا كه پولهايشان را گرفته و رفته‌اند اين شيوه يك شيوه جاهلانه اي براي اداره يك كشور است.
1368.9.18

8- تاراج اموال كشور
الان ما در دريا هر مقدار كه نفت استخراج مي‌كنيم، گازهاي آن را داريم مي‌سوزانيم و مخازن مشتركي كه با آن طرفي‌ها داريم آنها دارند، مي‌برند و از ما هرز مي‌رود اين ثمره اين فكر انقلابي است كه بعضي از آقايان دارند خيال مي‌كنند كه انقلابي است و واقعاً اين انقلابي است كه ما اموال كشور را اينجوري به تاراج بدهيم؟
1368.9.18

9- تورم
من يك بار در جلسه‌اي گفتم ما الان پانصد ميليارد تومان طرح نيمه كاره داريم مي‌دانيد پانصد ميليارد تومان تقريباً 8 برابر بودجه امسال ماست كه اينها همه در اين برنامه بايد تكميل شود. ماندن اينها خيانت است همانطور كه ماندن آنها باعث خسارت شده است. سال به سال گران‌تر مي‌شوند تورم مال اينهاست اصل تورم را شما اينجا ببينيد كه ما اينقدر سرمايه‌گذاري بدون نتيجه كرديم.
1368.9.18

10- وضعيت بغرنج
از عقلاي قوم هم آنهايي كه فكر اقتصادي داشتند به من مي‌گفتند تو اصلا وارد اين ماجرا نشو چرا كه اين‌كار به اين زودي درست شدني نيست اصلاً مأيوس بودند حالا رفقاي داخل همين مجلس هستند. مثلاً مي‌گفتند تو براي انقلاب چهره فرهنگي و چنين و چنان هستي، آنجا مي‌روي اميد مردم نقش بر آب شده و خراب مي‌شود اين كار را نكن يك كس ديگري اين كار را انجام بدهد. يعني واقعاً كساني كه محاسبه مي‌كردند حضور مرا در اين مقطع براي اين جامعه عاقلانه نمي‌دانستند.
1368.9.18

11- بي عدالتي
با اين قوانيني كه ما گذرانديم ما مردم را اينجوري مي‌خواهيم اداره كنيم؟ آن‌وقت نتيجه اش هم اين مي‌شود كه دلالها و آن بحث ديگري كه يكي از برادران مي‌كردند ايشان صحبت‌هاي ظاهر الصلاحي نمي‌كردند عدالت اجتماعي مي‌خواهند، مشكلات مردم را هم مي‌خواهند حل شود. چنين قوانيني همين وضع را بوجود مي‌آورد يعني نه عدالت اجتماعي را برقرار مي‌سازد و نه مشكلات مردم را حل مي‌كند. اگر بنا بود عدالت اجتماعي را اينجور درست بكنيم در اين 10 سال درست كرده بوديم شما همه قبول داريد.
1368.9.18

12- نابودي استعدادها
اين كه در كشور ما كارهاي تجاري، دلالي، واسطه‌گري بخش عظيمي از استعدادهاي خود را مي‌بلعد و كارهاي اجرايي مؤثر، مفيد و توليدي و پر افتخار متولي ندارد و كسي دنبال آن نمي‌رود، بدترين مرضي است كه ما دچار آن هستيم.
1368.8.27

13- ترويج تنبلي
در حال حاضر دو ميليون افغاني در ايران هستند و كار نيز مي‌كنند و بعضي از كارفرماها از بين يك كارگر ايراني و يك كارگر افغاني، كارگر افغاني را انتخاب مي‌كنند زيرا او اينگونه كارها را بهتر انجام مي‌دهد اما كارگر ما اينگونه فكر و عمل نمي‌كند اين طرز تفكر غلط و كشنده است و بنيه اقتصادي كشور را به هم مي‌زند البته شايد دلايل ديگر از قبيل مزد و شرايط مناسب داشته باشد ما بايد شرايط كار را به گونه اي درست كنيم كه از لحاظ فرهنگي شرايط زيستي و همه اينها مناسب باشد. البته همه تقصيرها را نمي‌خواهم به گردن آنها بيندازد مي‌خواهم بگويم، فرهنگ كار و تلاش در كشور ما نيست دين ما اينگونه به ما نمي‌گويد.
1368.8.27

14- اقتصاد مريض
بحث اين است كه شرافت و كرامت كار بايد در جامعه ما جا بيفتد اگر اينطور شد كارهاي انگلي و خيالي و كاذب در كشور ما از بين مي‌رود. اقتصاد در كشور ما مريض است. همه مشكلات در نرفتن به دنبال كار توليدي پيچ و خم در كارهاي اجرايي نيست ولي آن فرهنگ غلط آنها را مي‌كشاند به انجام اين قبيل كارها.
1368.8.27

15- كارمندان كج فكر
من به‌عنوان مسئول اجرايي كشور و رئيس جمهور منتخب شما مي‌گويم سياست دولت شما بر اين است كه امكانات كشور، زمين، آب، معدن، صنعت و هرچه امكاني در اين كشور هست را در اختيار مردم بگذارد. براي اينكه مردم موجودي و امكانات و سرمايه شان را صرف آبادي كشور كنند. البته ممكن است در جريان كار هنوز ما با مأموران كج فكر و منحرف و تنگ نظر و نادان مواجه باشيم كه در راه كار مزاحمت ايجاد كنند.
1368.10.23

16ـ رقم زشت
كاري كه تا به حال شد، نتيجه اين شده كه ما الآن نسبت باسواد و بي‌سوادمان اينطوري است كه 7/67 درصد مردم باسوادند و 3/23 درصد مردم بيسوادند كه اين خيلي رقم زشتي است. براي دين و جامعه‌اي كه موظف شده كه از گهواره تا گور به دنبال دانش باشد.
و اگر در چين هم علم را پيدا مي‌كند بايد برود و بگيرد و بياورد واقعاً اصلاً چهره اسلامي ما را اين زشت مي‌كند كه ما هنوز هم البته كار بزرگي است كه ما رقم را از 47 درصد رسانده باشيم به 67 درصد و مخصوصاً در مورد خانم‌ها كه اول انقلاب 40 درصدشان فقط باسواد بودند و 60 درصد بيسواد بودند آن نسبت هم اصلاح شده و هنوز هم نسبت نامعقول است.
1369.1.18

17ـ جامعه فقيرتر
مشكل عمده اقتصاد ما در پايين بودن توليد ناخالص ملي بود توليد در كشور، عدم سرمايه‌گذاري و به كار گرفته نشدن نيروها در شرايط بسيار نامطلوبي بود و روند نزولي هم داشت و اصولاً تعريف فقر و غناي يك جامعه همين جا است. اگر توليد ناخالص بيشتر باشد و سرانه به اندازه مصرفشان توليد كنند و يا بيشتر، جامعه سالم است اگر توليد كمتر از مصرف باشد جامعه فقير است و هر مقدار كمتر، جامعه فقيرتر. حالا اگر توزيع هم ناسالم شد، يعني همين توليد كم عادلانه پخش نشده اين فقر در آن بخش كه كمتر مي‌برند بسيار شديدتر خواهد شد. ماچگونه شرايطي را داريم، توليد كه كم مي‌شود در نتيجه تحميل مي‌شود بر بودجه دولت يعني دولت پولي پخش مي‌كند براي مخارج مردم، وقتي كه خرج‌هاي ديگر هم تحميل شده باشد در مقابل چيزي ندارد كه پول را از مردم پس بگيرد. پول مي‌دهد اما اين پول برنمي‌گردد. اگر ما توليد داشته باشيم و توليدات را به فروش برسانيم براي مردم هر چه پول مصرف مي‌كنيم با توليدات خود پول را از مردم برمي‌گردانيم اين يك جريان سالم اقتصادي مي‌شود.
ولي اگر توليد نباشد پول مي‌ريزيم برنمي‌گردد پول زياد كه در دست مردم مي‌ماند يك بلاي بدتري است. اين پول‌ها مدام براي خريد به بازار مي‌آيد و چون جنس نيست فروشنده‌ها هم مدام قيمت را بالا مي‌برند براي چيزي كه بايد ده تومان بگيرند سي تومان مي‌گيرند آنها كه نمي‌توانند درآمد داشته باشند مجبورند فقير باشند و كم بخورند آنها كه فقير نيستند خودشان را منطبق مي‌كنند پس در اثر نبودن توليد، بودجه دولت كم مي‌شود كه كسر بودجه از بدبختي‌هاي هر دولت و ملت است كسر بودجه دولت مستلزم تورم و گراني مي‌شود، گراني نتيجه كسر بودجه است كسر بودجه نتيجه كمي توليد است و فقر عمومي محصول همه اينها است. دولت در گذشته براي اينكه جلوي فقر عمومي را بگيرد يك مسكن را اجباراً به كار برده كه ما هم هنوز به كار مي‌بريم و آن سوبسيد است. يعني آن موجودي‌هاي دولت را كه از منابع طبيعي مردم برمي‌داريم مانند نفت آن را به صورت ارزان يا مفت در اختيار مردم فقير قرار مي‌دهند به خاطر اينكه مقداري از مشكلات را بپوشاند.
مردم نمي‌توانند نان به قيمت عرضه و تقاضا بخرند. مردم نمي‌توانند آب، برق، گاز و نفت، حمل و نقل، دارو، بيمارستان و شير و اين قبيل كالاهاي اساسي را به دليل فقير بودن عموم به قيمت عرضه و تقاضا خريداري نمايند و پولي كه در اختيار دولت قرار دارد در واقع همان پول مردم مي‌باشد، از همان پول اقدام به تهيه وسايل و ضروريات زندگي مردم به طور مجاني مي‌نمايد.
البته خود اين مسئله به دليل اينكه به جاي سرمايه‌گذاري در جهت افزايش توان اقتصادي، اقدام به مصرف از سرمايه مي‌نمود نيز عوارض ناگواري را در پي دارد.
از همين رو كشور با يك شرايط نامطلوب و غيرمفيدي مواجه شده بود.
1369.6.3

18ـ بلاي نقدينگي
ما براي اينكه اين بلاي نقدينگي را از دست مردم خارج كنيم كه به عنوان يك اهرم بسيار خطرناك و شيطاني محسوب مي‌شود و هم مي‌تواند خطر مهلكي براي نظام به شمار آيد با امكانات خودمان به دنبال راه‌حل گشتيم.
يعني در جامعه ما نرخ تورم به طور نامعلومي رو به افزايش بود كه سعي نموديم اين رشد سرسام آور را به نصف كاهش دهيم البته هنوز روند آن رو به رشد است.
1369.6.3

19ـ كسر بودجه
ما در سال 65 ، 5/1449 ميليارد ريال كسر بودجه داشته‌ايم. يعني رقمي حدود 150 ميليارد تومان از زماني كه لايحه بودجه را از مجلس گذرانده‌ايم با اين ميزان كسر بودجه مواجه بوده‌ايم. سال 1366 از 1375 ميليارد ريال كسر بودجه و در سال 67 از 4021 ميليارد ريال يعني چيزي حدود 200 ميليارد تومان كسر بودجه برخوردار بوده است.
در سال 68 تا نيمه همان سال كه ما قبول مسئوليت كرديم همين روند تداوم داشت.
1369.6.3

20ـ تورم اسكناس
در ظرف اين چند سال سياست چاپ اسكناس ما بدين شكل بوده كه البته چاپ اسكناس در كشور يك امر طبيعي است يعني در هر سال در حد تورم اسكناس منتشر مي‌شود و هيچ اشكالي ندارد اما وقتي نرخ تورم افزايش مي‌يابد و نقدينگي روبه افزايش مي‌باشد و دولت هم با كسري بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسكناس مشغول مي‌شوند كه اين وضع، چندان مثبت و مفيد نخواهد بود.
1369.6.3

21ـ نرخ تورم
در خصوص نرخ تورم اكنون نرخ تورم مهار شده است نه اين كه نرخ آن به صفر رسيده باشد. چون هنوز قيمت بسياري از اجناس ما روند رو به افزايش دارد، بسياري از قيمت‌ها هم در مرحله متوسطي قرار دارد و بسياري از اجناس هم قيمت‌شان نزول يافته است.
در مجموع ارزيابي رشد نرخ‌ها به اين صورت بوده است كه در سال 7،65/23 يعني 23 درصد تورم را در مورد تعدادي از كالاها اطلاق مي‌نمايند كه البته اين رقم را بانك مركزي با مقياس قرار دادن قيمت تعدادي از كالاها اعلام مي‌كند.
در اين ميان ممكن است بعضي از آنها به ميزان 100 درصد گران شده باشد و بعضي‌ها به ميزان 5 درصد و يا بعضي‌ها هم اصلاً افزايش نداشته باشد. همچنين در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده كه رقم بالايي است.
در سال 67، 89/28 درصد كه نزديك 29 درصد مي‌باشد.
در سال 68، 25/17 درصد يعني نزديك 11، 12 درصد پائين تر از سال گذشته كه باز هم مجموعه كالاهايي كه مردم مصرف مي‌كنند 17 درصد گران شده است.
1369.6.3

22ـ مشكل حمل و نقل
الآن بسياري از محصولات و كالاهاي موردنياز مردم كه در كارخانه‌ها، بنادر و انبارهاي مزارع وجود دارد كه وسيله‌اي كه ما اينها را به بازار مصرف برسانيم نداريم.
چند تا از كارخانه‌هاي سيمان ما در توليدشان مشكل دارند. چون انبارها پر شده و آسياب‌ها نمي‌توانند كار كنند كه ما آمديم و بعضي‌ها را آزاد كرديم و گفتيم مردم خودشان بردارند بروند با اين كه سيمان كم داريم و سهميه‌اي است گفتيم اينها را آزاد كنند. مثل اروميه و يك مقداري در تهران. گفتيم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خريده‌ايم و در آنجاها جمع شده است كه مي‌خواهيم به سيلوها برسانيم ولي مشكل حمل و نقل داريم. كارخانه شيشه قزوين را شنيديد كه موقع زلزله حدود 100 ميليون تومان يا بيشتر از شيشه‌هايش شكست. ما به عنوان يك تخلف اين قضيه را تعقيب كرديم و به آخرين نتيجه‌اي كه رسيديم اين بود كه حمل و نقل نتوانسته‌بود اين شيشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شيشه‌ها بودند ولي نتوانستند از كارخانه به شهرها برسانند.
البته عذر حمل و نقل هم اين بود كه لاستيك به موقع به او نداده‌اند. عذر لاستيك هم اين بود كه ما ارز نداشتيم كه لاستيك بياوريم. يعني مجموعه رسيد به اينجايي كه كمبود توليد بود و ما لاستيك را به موقع نرسانده بوديم. شيشه‌ها در كارخانه به اين شكل خرد شد.
همين حالا حدود يك ميليون و نيم تن كالا در بنادر و در كشتي‌ها مانده كه حمل و نقل مشكل دارد.
1369.6.3

23 ـ بانك‌هاي خالي
بسياري از نقدينگي‌هاي شناور در دست مردم، جمع‌آوري و به سمت توليد هدايت و يا در سيستم بانكي متمركز شد. معلوم شد كه موجودي بانك‌ها افزايش يافته است. علي‌رغم اينكه مردم پول خود را در خانه خود نگهداري و يا ميان دست‌ها گردش مي‌كرد، به بانك‌ها اعتماد كرده و آنها را تحويل بانك‌ها دادند.
حجم مسكوك و اسكناس در دست مردم پائين آمده است. از خطرناكترين موارد در اقتصاد اين است كه حجم مسكوك و اسكناس نزد مردم زياد باشد.
همچنين نرخ تورم كه از رشد شتاباني برخوردار بود هر سال اينگونه بود كه پيش‌بيني مي‌كرديم اينقدر درآمد، اينقدر هزينه و وقتي اواخر سال مي‌شد مي‌ديديم كه درآمدها تحقق پيدا نكرده و هزينه‌ها انجام شده و با چنين وضعيتي به مجلس مي‌رفتيم و درخواست مي‌كرديم كه از بانك‌ها قرض بگيريم. امسال براي اولين بار است كه حركت معكوس شده و آن مقدار كه بنا بود قرض كنيم، قرض نكرديم.
1369.8.9

24- طرح هاي نيمه تمام
خيلي از امكانات و مراكز خراب شده كه بلااستفاده مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتي كه جنگ خاتمه يافت، مبلغ 500 ميليارد تومان طرح نيمه تمام داشتيم كه به تأخير افتاده بود و به مرحله بهره‌برداري رساندن آنها كار بسيار دشواري بود.
البته همه اين طرح‌ها به خاطر طولاني شدن دوران ساختش، هزينه‌شان به چند برابر رسيده است. مثلاً فولاد مباركه‌اي كه اول حدود 30 ميليارد تومان برايش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 ميليارد تومان بايد خرج آن كنيم تا كارش به پايان برسد.
1370.3.4

25- مشكلات را به حساب جنگ نگذاريم
اين تناسب در اكثر طرح‌هاي صنعتي، اقتصادي مشهود است. كارهاي انجام نشده‌اي را در دسترس داريم كه به اين وضع باقي مانده است كه اين بدترين و مخفي‌ترين فصل مربوط به مشكلات است.
ما در اين 8-7 سال اقدامي در جهت خريد كاميون به عمل نياورديم و يا كم خريديم. بايد اقدام به خريد كاميون نماييم. اتوبوس نيز نخريده‌ايم. بايد بخريم. واگن راه آهن نخريده‌ايم. بايد بخريم. راه‌هايمان را مرمت ننموديم كه بايد مبادرت به اين امر نماييم. بندرهايمان هم آسيب ديده كه بايد نسبت به اصلاح آن اقدام كنيم و يا اين كه بندرهايمان آسيب ديده كه بايد آنها را ترميم نماييم.
همچنين نيروگاه نساختيم. كم ساختيم و به تبع آن با خاموشي مواجه هستيم. سد نساختيم كه آب‌هايمان در حال هرز رفتن هستند و بايد سد بسازيم. پالايشگاه نساختيم كه الآن بايد وارد كنيم.
براي شهرهاي كشور فاضلاب نساختيم كه تمامي آنها در اين رابطه مشكل دارند. نتوانستيم به شهرها آب برسانيم كه بسياري از شهرهاي كشورمان در حال حاضر با مشكل كم‌آبي مواجه‌اند.
به كشاورزي به اندازه كافي بها نداديم. كشاورزان كمبود تراكتور و كمباين دارند و به همين دليل گاهي اوقات محصول از روي زمين برداشت نمي‌شود. همچنين وضعيت حمل و نقل‌مان به آن مرحله از ضعف رسيده است كه به ميزان دو ميليون تن از بارها و وسايل‌مان در دريا معطل مانده و لذا كارخانه‌ها و انبارها منتظر رسيدن اين وسايل هستند كه همه اين مسائل در ارتباط با جنگ مي‌باشد.
همه اين مسائل چيزهايي است كه ما بايد اكنون اقدام به انجام آنها كنيم و به حساب جنگ هم نمي‌توانيم بگذاريم مثلاً ما نيروگاه نساختيم چون پولش را در آن زمان نتوانستيم فراهم سازيم ولي حالا بايد با تعجيل نسبت به ساخت آنها اقدام كنيم.
الآن به جاي اين كه سالانه براي توليد دو هزار مگاوات برق نيروگاه بسازيم، ما بايد براي توليد 5 هزار يا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نيروگاه را دنبال كنيم.
از طرف ديگر انبارها در زمان جنگ تقريباً خالي شده بود و بايد اين انبارها شارژ شود. زماني كه ما كار در كارخانه‌ها را شروع كرديم، كارخانه‌ها هيچ گونه مواد اوليه‌اي در انبارهايشان موجود نداشتند.
قطعات ماشين‌ها مستهلك و فرسوده شده كه بايد كاملاً تعويض گردد. قالب‌هاي كارخانجات بايد عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اينها به طور راكد به سر مي‌بردند و بايد اينها را مجدداً تأمين نماييم.
مسكن عقب مانده چون كه ما هيچ گونه مصالحي در دسترس نداشتيم كه اقدام به احداث مسكن نماييم. در اين زمينه عقب ماندگي زيادي وجود دارد.
همه اين مشكلاتي كه عرض كردم و همه آنها با استناد به آمار و ارقام است كه كسي هم نمي‌تواند بر روي صحت و سقم آنها به خود شك و ترديد روا بدارد.
1370.3.4

26ـ عبور از اقتصاد متمركز
يكي از مشكلات جدي كشور مان در ساختار اقتصادي كه حالا كه مي‌خواهيم از اقتصاد متمركز عبور كنيم و به طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برويم، يك مشكلات بسيار جدي داريم منجمله قيمت‌هاي بعضي از كالاهاي دولتي است.
در زمان جنگ خطرناك بود و اين كارها را نكردند و يا نخواستند بكنند، اما الآن ببينيم مي‌توانيم اينها را اينجوري تحمل كنيم يا نه.
شما فكر مي‌كنيد گازوئيل چه قيمتي دارد و دولت چطوري به مردم مي‌دهد، اولاً مال چه كسي است و ببينيم كه با عدالت سازگار است يا نه.
ما نفت كوره را ليتري يك ريال‌ و نيم مي‌داديم، شما مي‌توانيد خاك بيابان را اين مقدار تحويل دهيد؟ خوب اين آتش زدن به كشور است. اين اداره كردن كشور كه نيست.
البته يك كسي كه به فكر خودش باشد شايد اين كار را بكند اما اگر من به فكر باشم كه آينده اين مردم بايد درست شود و بايد اقتصاد درست شود و مردم به اندازه‌اي كه حقشان است بهره‌ببرند، اين را خيانت مي‌دانم.
1370.4.22

27ـ سالها بد عمل كرديم
البته به علت اين‌كه سال‌ها بد عمل كرده‌ايم نمي‌توانيم يك دفعه شوك وارد كنيم.
از طرفي در كشور كاري باب شده بود كه كاميون‌هايي بودند كه به پمپ بنزين‌ها مي‌رفتند و گازوئيل مي‌زدند و به شوفاژدارها مي‌دادند چون چهار ريال مي‌خريدند و 10 ريال مي‌فروختند.
كارشان اين بود، خب اين فساد را چه كسي قبول دارد.
ما چاي شمال را ارزان مي‌خريديم، نه چايكار سود مي‌برد و نه كارخانه‌چاي خشك كني سود مي‌برد، بلكه همه ضرر مي‌كردند. نتيجه آن اين شد كه حدود 10 هزار هكتار از اراضي با ارزش چاي كاري ما از مدار خارج شد و بنا شد كه چاي وارد كنيم.
ما مشكلات بسيار جدي در اين نحوه قيمت‌گذاري داريم. مس را كيلويي 25 تومان مي‌داديم و مسگر مي‌خريد و چند چكش روي آن مي‌زد و آن را به قراضه تبديل مي‌كرد و از كشور خارج مي‌نمود و سه دلار مي‌فروخت.
سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق افتاده بودند.
هي مي‌گويند سهميه‌بندي، خب شما ديديد كه در دوره سهميه‌بندي چه شد. ما سهميه مي داديم ولي سر از بازار آزاد احتكار در مي‌آورد. اكنون اكثر محصولات داخلي كشور ديگر دو بازاري نيست.
1370.4.22

28- استقراض
گفتم در خارج حدود 12 ميليارد دلار تعهد ارزي داشتيم كه اينها خريدهاي نسيه و گشايش اعتبارات بود و بدهي به بانك مركزي در طول اين مدت كه عراق از بيرون قرض مي‌كرد. ما مخارجمان را از بانك مركزي مي‌گرفتيم و هر سال كسر بودجه تا اين‌كه جمع و رقم وحشتناكي شد.
مثلاً صندوق‌هاي بازنشستگي بسيار در طول سال‌هاي چند آنطور كه لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفيعاتي كه نيروهاي نظامي بايد مي‌گرفتند نگرفته بودند و طلبكار بودند. خيلي از فوق‌العاده‌هايي كه بايد نظاميان مي‌گرفتند نگرفتند و بدهي‌ از اين قبيل مسئله سوم مسئوليتي كه نظام در برابر رزمندگان و خانواده‌هاي آسيب‌ديده از جنگ داشت. خب اين همه شهيد و خانواده شهيد و خانواده اسير و اسير و جانبازان و اين همه رزمنده كه عمر و جواني‌شان را در جبهه طي كرده بودند.
اينها نوعاً از طبقات محروم روستاها و مردم مستضعف بودند كه خب در دوران جنگ حسابي خدمات بسيجي اينها را با مشكلات اقتصادي روبه‌رو كرده بود.
1370.5.19

29 – بدترين دردها
طرح‌هاي نيمه تمامي كه روي دست دولت مانده بود. شايد بدترين دردها بود. كسي هم احساس نمي‌كند آن روز محاسبه كرديم ديديم حدود 500 ميليارد تومان طرح نيمه ساخته روي دست دولت و ملت جمهوري اسلامي ايران مانده ممكن است بعضي‌ها بگويند طرح نيمه تمام حالا باشد اين خودش ثروتي است بله اين مقدار نعمتي است ولي وضع تأخير يك مصيبت و مشكل غيرقابل تحملي است.
من حالا عرض مي‌كنم، اولاً رقم 500 ميليارد تومان بدانيد با بودجه عمراني كه ما آن زمان داشتيم يعني حدود شش برابر بودجه يكسال ما. يعني به اندازه شش سال كه ما بودجه بريزيم اين طرح‌ها را مي‌توانستيم در برنامه عمراني قرار دهيم. تا خبر طرح يعني چه؟
مثلاً فولاد مباركه كه يكي از طرح‌هاي ما بود. اگر در زمان خودش اين طرح اجرا مي‌شد و در زمان خودش محصولش به بازار مي‌‌آمد بسياري از مشكلات را برطرف مي‌كرد مثلاً ورق آهن، يعني حدود دو ميليون تن ورق آهن كه الآن مصرف ما در كشور خيلي كمتر از اين است. تأخير در پايان اين طرح يعني اين. آن روزها حدود 30 ميليارد تومان هزينه آن بود. ولي حالا حدود 80 ميليارد تومان شده و اين تأخير يعني سه برابر شدن هزينه‌ها.
شما اگر خودتان احداث خانه‌اي را در سال 62 شروع كرده باشيد و روي دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشيد تا به حال مي‌فهميد كه تفاوت قيمت يعني چي يعني آن سال، چند تمام مي‌شد و امسال براي شما چند تمام مي‌شود. انتظار نيروها و تورمي كه ايجاد مي‌كند. چون اين طرح‌ها دائماً پول مي‌خورد بدون اين‌كه محصولي به ما بدهد.
ما 500 ميليارد تومان اينگونه طرح‌ها را داشتيم، پتروشيمي بندر امام، نيروگاه بوشهر و شهيد رجايي و چوب و كاغذ مازندران و راه‌آهن بافق - بندرعباس اينها طرح‌هاي بزرگ است و طرح‌هاي كوچك از اين قبيل مانند سرب و روي زنجان و همه اين‌ها براي مملكت حياتي و چيزهايي بود كه ضرورت زندگي بود.
1370.5.19

30 - عقب ماندگي
عقب‌ماندگي در امكانات زيربنايي بود كه اين ده سال يك مشكل بسيار بسيار سنگين و غيرقابل تحملي را بر دوش شما مردم گذاشته است و زياد نياز به توضيح ندارد.
خودتان مي‌دانيد يعني مثلاً ما راه‌هايي كه نساختيم، راه‌آهن‌هايي كه نساختيم، نيروگاه‌هايي كه نساختيم، و وسايل حمل و نقلي كه نخريديم. لوله‌كشي آب، گاز و لوله‌كشي‌هاي ديگر و چيزهايي از اين قبيل، جنگل‌ها و مراتع كه با نساختن سد در حال از بين رفتن است. شما ببينيد از اين ناحيه چه اشكالات عظيمي براي مردم فراهم شده است.
وقتي آن روز را محاسبه كرديم يك رقم عظيمي را با يك سرعت عمل فوق‌العاده و نيروي انساني عظيمي را لازم داشتيم تا ما اين هفت تا هشت سال را جبران كنيم و به وضع روز برسانيم.
1370.5.19

31- 500 شهر راكد
وضع شهرداري‌هاي كشور، حدود 500 شهر در كشور هست كه نتوانستند خودشان را به روز برسانند خيابان‌ها، ميادين، پارك‌ها، آب، برق و... خب در تهران زندگي مي‌كنيد و وضع شهر را مي‌ديديد شهرهاي ديگر از اينجا بدتر بود. باز قدري به تهران رسيدگي مي‌شد 500 شهر راكد و 10 سال عقب مانده كه همه چيزشان عقب بود. از سينما، ورزشگاه و از كتابخانه از آب و برق و... و آن چيزي كه وسيله ضروري زندگي است عقب و راكد مانده به اضافه اين‌كه ماشين‌آلات اينها به جبهه رفته بود.
شهرداري‌ها از ما مطالبات ماشين‌آلات مي‌كنند كه ما بايد به آنها بدهيم چراكه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19

32- افت توليد
مشكل بعدي ما كه باز از اينها مشكل‌تر است افت توليد است.
توليد در كشور بشدت نزول كرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستيم توليد را سامان دهيم، مديريت‌ها بهم خورد، خيلي از مديران فرار كردند، كارخانه‌ها مصادره شد، سرمايه‌ها را بردند و اين ده سال افت توليد جيب مردم را خالي كرد.
من فقط يك رقم را مي‌گويم و شما مي‌توانيد بفهميد معناي توليد يعني چه؟ توليد ناخالص ملي يكي از شاخص‌هاي اساسي‌ رونق اقتصادي كشور است كه مي‌گويند اين مقدار توليد در كشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا اين مدت به اين شكل درآمده، وضع توليد ناخالص اينطوري شده كه اگر يك نفر ايراني از مجموعه توليدات كشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش مي‌شده، در سال 67 كه ما برنامه را بررسي كرديم، 20 هزار تومان سهم مي‌برد.
حتماً معناي اين را درك مي‌كنيد و دو دليل هم داشت يكي اين‌كه توليد كم شده و يكي جمعيت زياد شده بود.
1370.5.19

33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از توليد در سال 67، 23 هزار ريال بود كه در اوج خوبي آن نزديك به 40 هزار تومان بوده است، يعني 53 درصد ما داشتيم و هر ايراني در اين دوران 50 درصد فقير شده بود.
فقر واقعي يعني اين و بقيه چيزها را آدم نمي‌فهمد.
حالا خانه‌اش، فرشش، غذايش چطوري است، اينها را هر كسي مي‌تواند در معيارهاي اقتصادي تحمل كند و مسائل خاص خودش را دارد.

اما فقر واقعي در اقتصاد كشور يعني كم شدن توليد سرانه و ما دچار اين مصيبت شده بوديم يعني جامعه ايراني را وقتي محاسبه كرديم درآمد هر فردش در مجموع توليدات كشور تقريباً نزديك 50 درصد كم شده بود كه اين فقر را خيال مي‌كنيم كه با فشارها و تقسيم‌ها و سهميه‌بندي‌ها و امثال اينها بتوانيم جبران كنيم كه فقر جبران نمي‌شود. اگر دولت موفق باشد فقر را مي‌تواند به صورت صحيح بين افراد تقسيم كند.
اگر نظام توزيع درست باشد، هنرش اين است كه اين فقر را تقسيم كند و همه كم بخورند، كم بپوشند كه ما اين كار را نتوانستيم انجام دهيم.
شما در زمان جنگ ديديد كه يك عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شركت كردند و رفتند در بازار سياه و از اين چند نرخي‌ها استفاده كردند و آنها هم اين فقر را نسبت به طبقه مستضعف قوي‌تر كردند.
بنابراين طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19

34- مرض خطرناك
در كشوري كه توليد نيست، سرمايه‌گذاري هم نيست يكي از ارقامي كه خيلي سقوط كرده بود سرمايه‌گذاري بود بخش خصوصي سرمايه‌گذاري جدي نمي‌كرد و دولت هم چيزي نداشت، لذا بيكاري بود، اين مشكل بيكاري يك مرض بسيار خطرناكي است كه عوارض آن در جاهاي ديگر مشخص مي‌شود.
كارهاي دلالي رشد مي‌كند كه خودش ضرر دارد.
كارهاي دست فروشي و تكراري، يك كالا به جاي اين‌كه از مزرعه بيايد و به دست مصرف‌كننده برسد در اين ميان چند نفر نانخور پيدا مي‌كند تا به دست مردم برسد.
يكي با فروش آدامس خودش را سير مي‌كند، يكي با فروش سيگار، يكي با فروش يك تكه يخ خودش را سير مي‌كند، ديگري با فروش دستمالي كه از اين مغازه مي‌گيرد و در خيابان مي‌فروشد خودش را سير مي‌كند، خوب اين كه كار نيست، اينها تحمل كردن مخارج اضافي بر مصرف‌كننده است. قاچاق به همين دليل رشد پيدا كرد حال آنهايي كه به دنبال قاچاق مي‌رفتند، سرانشان فاسد و پول‌پرست بودند اما عوامل اينها مردم مستأصلي بودند كه زندگي اينها را به قاچاق مي‌رساند و اين هم مشكل جدي ديگر.
1370.5.19

35- مقررات دست و پاگير
ما دچار يك تمركز كمرشكن اداري شده بوديم كه به خاطر سهميه كردن كالا و انحصاري كردن صادرات و واردات، زندگي اقتصادي، دست دولت بايد در همه جا باشد و دائماً براي اين‌كه مأموران را حفظ كنيم، قانون و آئين‌نامه و تعزيرات گذرانديم.
آنقدر قانون حفاظت‌كننده براي حفظ اين تمركز گذاشته‌ايم كه حالا وقتي مي‌خواهيم چيزي را اصلاح كنيم مي‌بينيم كه يك كتاب آئين‌نامه و قانون داريم، ما مي‌خواستيم صادرات را تسريع كنيم مي‌ديديم يك نفر آدم صادرات‌چي حدود 70 تا 80 جا بايد مراجعه كند.
وقتي جنسي از خارج وارد مي‌شود براي آزاد كردن آن از گمرك گاهي آنقدر اين مقررات طول مي‌كشد كه جنس در گمرك به صورت كالاي متروكه درمي‌آيد و يا فاسد مي‌شود. و دلالي در اين وسط بوجود آمده به عنوان يك حرفه پيچيده فني كه چگونه آزاد كند و چگونه صادر نمايد و اين تمركز آنقدر مشكل و دست و پاگير است كه شايد تا به حال ده‌ها مورد آن را در اين لنگرگاه‌ها و جاهاي حساس حل كرديم ولي باز مي‌بينيم هنوز دست و پاي ملت بسته است.

1370.5.19

36- فرسودگي كارخانه‌ها
مشكل مهم ديگري كه ما گرفتار آن بوديم و هنوز هم حل نشده و در بعضي از جاها مشكل خاصي داريم، فرسودگي كارخانجات ماست. خوب اين كارخانجاتي كه حالا كار مي‌كند نوعاً چيزهايي هستند كه در سال‌هاي 50 تا 60 تهيه شده بودند.
اينها هم كهنه هستند و هم قديمي‌اند و هم نمي‌توانند با كارخانه‌هاي جديدي كه در دنيا هست رقابت كنند و هم قطعات يدكي ندارند و اين مشكل، كارخانه را از بازدهي مناسب مي‌اندازد.
در كنار اين مسئله خالي بودن انبارها مشكل ديگري بود.
يعني مواد اوليه ندارد و اگر امروز كار كند نمي‌داند كه فردا چه خواهد شد.
1370.5.19

37- وابستگي به يارانه‌ها
مشكل ديگر، مشكل وابستگي شديد مردم ما به سوبسيد و هزينه دولت بود عمده زندگي مردم اعم از نانشان، قندشان، چايشان و گوشتشان و شكر و روغن نباتي وابسته به كمك دولت شده بود. شما ببينيد اكنون در هيچ كجاي دنيا اينطوري نيست و هيچ كشوري حتي كمونيست‌ها هم اينطوري عمل نمي‌كردند.
خوب يك جامعه اقتصادي از لحاظ اصولي فني دستش و چشمش به دست دولت باشد كه سر ماه يك كيلو شكر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگي او فلج است. زندگي سوبسيدي، زندگي كوپني اصلاً حركت را در جامعه كند كرد و به ناچار اين را انتخاب كرديم، تنها دوايي بود كه مي‌توانستيم در آن شرايط به مردم بدهيم. و اين هنوز روي دستمان مانده و براي حل آن مشكل داريم و آسان نيست كه يك دفعه حمايت دولت را برداريم و بنا هم نداريم تا اين كار را انجام دهيم.
1370.5.19

38- ناتواني از رسيدگي به محرومان
مشكل ديگر، محروميت شديد بخش‌هاي محروم كشور بود.
يكي از آرزوهاي ما، در انقلاب اين بود كه به محروم‌ها برسيم و اين فاصله‌ها را كم كنيم.
نزديك 50 درصد جامعه ما يعني بخش‌هاي كشور ما محروم هستند يعني از استانداردي كه ما، در شهرها از آن برخورداريم، آنها برخوردار نيستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و كار و امثال اينها، خب اين درد كه از زمان شاه مانده بود و ما اميد اصلاح آن را داشتيم و در اين مدت هم به مردم وعده داده بوديم نتوانستيم به نقاط محروم برسيم، گرچه همه تلاش دولت و مجلس اين بود كه يك مقداري كه داريم به نقاط محروم برسانيم ولي اين مقدار ناچيز كه آنها را غني نمي‌كرد.
1370.5.19

39 – نفت ما را نمي‌خريدند
مشكل ديگر، ادامه محاصره بود، علي‌رغم اظهاراتي كه مي‌شد ما از محاصره بيرون نيامده بوديم، و هنوز هم بيرون نيامده‌ايم. و در محاصره هستيم و تا به حال كسي هم كمك درستي به ما نكرده است.
آنهايي كه بايد از ما نفت مي‌خريدند نمي‌خريدند، آنكه بايد جنس صادراتي ما را بخرد نمي‌خريد، ما تقريباً همان محاصره زمان جنگ را داشتيم و هنوز هم خيلي از آنها را داريم.
آلمان به قراردادش در مورد اتمام نيروگاه بوشهر عمل نمي‌كند، نيروگاهي كه ما 85 درصد مخارج آن را پرداخته‌ايم.
امريكا هنوز حاضر نيست پول‌هاي ما را بپردازد. اين‌كه فرانسه پول ما را نپرداخته، اين‌كه ژاپن حاضر نشد پتروشيمي كه تا 90 درصد آن تمام شده را تكميل كند، اينها سندهاي جدي محاصره ماست. و بر همه اينها مشكلات و حوادث عجيبي كه ما داشتيم از قبيل زلزله، سيل و آوارگان عراقي و امثال اينها كه اضافه شد اينها در محاسبات آن زمان نبود.
1370.5.19

40- شاخص‌ها بدتر شد
شاخص‌ها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پيدا كردند، دولت درآمد بعد از جنگ پيدا نكرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خيلي از مشكلات مثل دردهاي خاصي كه تا گرم است خودش را نشان نمي‌دهد در بقيه سال 67 خودش را نشان داد كه حال آثار آن را شما مشاهده مي‌كنيد.
ما بيشترين كسر بودجه را در سال 67 پيدا كرديم، در سال‌هاي قبل كسر بودجه به اين نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 كسري داشت.
1/50 درصد رشد كسري بودجه ما، از حدود 400 ميليارد توماني كه ما خرج كرديم حدود يكصد ميلياردش را از بانك قرض كرديم، خب اين نتيجه همان چند ماهي بود كه بعد از جنگ با آن شرايط گرفتار شديم و اين تورم ما بود.
آن توليد ناخالص را براي شما گفتم، مقايسه عملكرد بودجه عمراني ما بودجه جاري بسيار اسف‌انگيز است.
در سال 67 به قيمت ثابت ما حدود 30 ميليارد تومان البته در بودجه رقم بيشتر بود ولي قيمت ثابت را عرض مي‌كنم خرج كرديم ولي بودجه جاري آن رقم هنگفت بود كه حدود پنج برابر و نيم بودجه جاري از بودجه عمراني ما بيشتر بود و اين مصيبت است يعني يك كشور در حال ساخت اگر يك چنين وضعيتي داشته باشد يعني ورشكستگي يعني هيچ.
اين مبلغ يعني نگه داشتن همان طرح‌هاي در جا و هيچ چيزي پيش نرود و اين وضع ما بود.
ما با توجه به اين وضع كشور، سياست‌هايي را ترسيم كرديم، راه‌هاي پيدا كردن امكانات جديد و در آمدن از اين تنگناها.
من يك مطلبي از مسئله تورم را ديدم و آمدم كه براي شما بخوانم و ببينيد كه سير تورم در سال 53 تاكنون كه به عنوان ارقام رسمي كشور تلقي مي‌شود، در سال 53 تورم شديد شروع شده موقعي كه نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل خاص بوجود آمده بود. 50/15 درصد ميزان تورم در سال 53 بود، در سال 54 اين رقم 9/9 درصد، در سال پنجاه و پنج 4/16 درصد، در سال پنجاه و شش 9/24 درصد، در سال پنجاه و هفت كه انقلاب به وقوع پيوست و تا حدودي هم روحيه انقلابي حاكم شد و قيمت‌ها ارزان شده بود 9/9 درصد يعني حدود 10 درصد تورم در آن سال نمايان شد، در سال پنجاه و هشت 2/11 درصد كه دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 5/23 درصد كه جنگ نيز همزمان آغاز شد كه يك دفعه به بالا كشيد.
در سال‌هاي 60 و 61، 23 درصد و 1/19 كه سه درصد فروكش نمود چراكه قيمت نفت تا حدودي گران‌تر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت نموده بوديم. در مقابل مقداري هم واردات داشتيم كه اينها مؤثر بود، در سال شصت و دو 7/14 درصد و در سال شصت و سه 10/10 درصد مجدداً باز هم تعديل يافت، در سال 64 بهترين سال ما بود كه در آن سال ارز ما زياد شده بود و به كارخانه‌ها ارز واگذار نموديم، همانند سال گذشته كه توليد بالا رفت و به ميزان 5/6 درصد رسيد.
دوباره از سال 65 افزايش يافت يعني در سال 65 به 6/23 درصد رسيد، در سال 66 به 8/27 درصد رسيد كه خيلي رشد داشته است. سال 67 به 9/28 درصد و آخرين سالي بود كه مربوط به دوران پيش از برنامه بوده است.
منبع

20سوال احمدي‌نژاد از موسوي‏كه پاسخ داده نشد

20سوال احمدي‌نژاد از موسوي‏كه پاسخ داده نشد

جمعي از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت با صدور بيانيه‌اي با تشريح 20 سوال احمدي‌نژاد كه موسوي در مناظره به آنها پاسخ نداد،‌ خواستار پاسخگويي صريح اين كانديداي اصلاح‌طلب به سوالات مذكور شد.

به گزارش خبرگزاري فارس، در بيانيه دانشجويان دانشگاه‌ علم و صنعت آمده است: چهارشنبه گذشته مهمترين مناظره انتخاباتي بين دكتر محمود احمدي نژاد و مهندس ميرحسين موسوي انجام شد. مناظره‌اي كه مي‌توانست بسياري از نقاط تاريك را روشن سازد اما شاهد بوديم بسياري از سوالات مطرح شده در اين مناظره بدون پاسخ ماند.

به همين جهت ما جمعي از دانشجويان علم و صنعت بر آن شديم تا در جهت تنوير افكار عمومي بيست سوال مطرح شده از جانب احمدي نژاد را بار ديگر از آقاي موسوي بپرسيم تا شايد ايشان پاسخي به اين سوالات بدهند.

1- در 20 سال گذشته در دولت‌هاي شما آقاي هاشمي و آقاي خاتمي آمريكا علنا اعلام مي‌كرد به دنبال براندازي نظام در ايران است اما امروز رسما مي‌گويد ديگر به دنبال براندازي نيست. سوال اينجاست كدام سياست خارجي ذلت‌آفرين و كدام يك عزتمندانه است؟

2- در دوران نخست وزيري شما مواضع شما نسبت به مسئله فلسطين و رژيم صهيونيستي به گونه‌اي بود كه حتي مي‌گفتيد ما بايد نيروي نظامي به فلسطين بفرستيم، اما امروز لحن شما در مقابل اسرائيل تغيير يافته است. علت چيست؟

3- دادن اطلاعات غلط به مردم درباره عملكرد دولت نهم در حوزه اقتصادي و سياست خارجي از كجا ناشي مي‌شود؟

4- شما كه به جريان آزاد اطلاعات اعتقاد داريد و شعار تنش زدايي از سياست خارجي را مطرح مي‌كنيد چه چيز موجب قطع رابطه ايران و عربستان در زمان نخست‌وزيريتان شد؟

5- امروز اعلام مي‌كنيد كه احساس خطر كرده و پا به عرصه انتخابات گذاشته‌ايد. آيا شما در غائله 18 تير كه جريان برانداز به سمت مركز حكومت حركت كرده بود و يا زماني كه به تمامي مقدسات خدشه وارد مي‌كردند و حتي مي‌خواستند انديشه امام راحل را به موزه‌هاي تاريخ بفرستند، شما احساس خطر نكرديد؟

6- شما در زمان نخست‌وزيريتان با جريان‌سازي، اختيار قانوني رئيس جمهور وقت رادر نظارت بر تعيين وزرا از وي سلب كرديد و كار را به جايي رسانديد كه حضرت امام (ره) شخصا دخالت نمودند، در اين مورد چه توضيحي داريد؟

7- چه مقدار از فرمان هشت ماده‌اي حضرت امام (ره) كه در زمان دولت شما صادر شد را اجرا نموديد؟

8- شما از قانون گرايي و عدم فرار از قانون سخن مي‌گوييد لطفا درباره ماجرايي كه در زمان نخست وزيريتان پيش آمد و شما در زمان تعطيلات مجلس بدون مجوز و غير قانوني 95 ميليارد دلار از خزانه برداشت كرده‌ايد، توضيحاتي ارائه نماييد؟

9- آقاي موسوي چرا اسامي نمايندگاني را كه با شما مخالف بودند را افشا نموديد كه موجب تخريب آنها در فضاي سياسي كشور شد؟

10 در زمان شما يك روزنامه آن هم كه بين سالهاي 63 تا 64 شروع به انتشار نمود و موضع انتقادي نسبت به عملكرد شما داشت، موجب بي‌مهري شما قرار گرفت و شما آن انتقادات را تحمل نكرديد و آن قدر فشار آورديد كه آن روزنامه تعطيل شد؟

11- تحمل مخالف را در دولت‌هاي گذشته و اين دولت كه 320 هزار تيتر تخريبي عليه آن در جرايد و رسانه ها منتشر شد چگونه ارزيابي مي‌كنيد.

12- دولت نهم بيشترين رابطه را با مراجع و روحانيت داشته است. كمي راجع به ارتباط خودتان با مراجع در دوران نخست وزيري توضيح دهيد؟

13- كشيدن كاريكاتور علما پس از ملي شدن صنعت نفت منسوخ شده بود اما در دولت قبل عده‌اي به خود اجازه دادند كاريكاتور يكي از علما را در نشريات خود منتشر كنند. سكوت شما در آن زمان چه معنايي داشت؟

14- امروز آقايان هاشمي و خاتمي پشتيبان شما هستند و شما نيز گفته‌ايد كه به پشتيباني آنها افتخار مي‌كنيد. عكس العمل شما در مورد موج صدور مدارك تقلبي براي مديران در اين دولت‌ها چيست؟

15- آيا ستاره كردن دانشجويان در دولت آقاي خاتمي و در زمان وزارت آقاي معين شروع نشد و در اين دولت براي هميشه به آن پايان داده نشد؟

16- دردولت آقاي هاشمي نرخ تورم به 49 ونيم درصد رسيد و دولت 49 ميليارد دلار استقراض خارجي نمود، آيا به جا نبود در آن زمان احساس خطر كنيد؟

17- آيا شما در مورد ثروت‌هاي هنگفت و بادآورده برخي از وزيران دولت خود و اعضاي فعلي ستاد انتخاباتيان صحبتهايي داريد؟

18-هزينه سنگين تبليغات انتخاباتي شما از كجا تامين شده است؟

19- آقاي موسوي برنامه‌هاي شما براي اداره كشور چيست؟ شما سه ماه است كه اعلام كانديداتوري كرده‌ايد ولي برنامه ارائه نداده‌ايد. آيا مي‌شود فقط با انتقاد كشور را اداره نمود؟

20- خانم فائزه هاشمي در جايي گفته است اصلاحات دنباله سازندگي است و مهندس موسوي نيز ادامه هر دوي آنهاست؛ آيا دولت شما ادامه دهنده اشرافي‌گري دولت‌هاي سابق خواهد بود؟

اسناد بی‌قانونی در تحصیل و ریاست دانشگاه رهنورد

اسناد بی‌قانونی در تحصیل و ریاست دانشگاه رهنورد

میرحسین موسوی در مناظره چهارشنبه شب خود با محمود احمدی‌نژاد در واکنش به طرح موضوع روند تحصیلی زهرا رهنورد همسرش که در تمام تبلیغات‌های انتخاباتی در کنار وی قرار داد، بدون ارائه پاسخ مستند تلاش کرد با مظلوم‌نمایی و استفاده از تعبیر پرونده‌سازی از پاسخ به این مسئله خودداری کند.

رجانیوز به منظور روشن شدن میزان صداقت و قانون‌گرایی مدعیان اخلاق و قانون، اسناد تحصیلی خانم زهره کاظمی (مشهور به زهرا رهنورد) را منتشر می‌کند.

زهره کاظمی (مشهور به زهرا رهنورد) در سال 69 در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد پذیرفته و در تاریخ 31/6/72 در این مقطع فارغ‌التحصیل می‌شود. وی با وجود آن‌که در سال 1365 هنوز مدرک فوق‌لیسانس خود را دریافت نکرده و 7 سال بعد از این تاریخ از پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود دفاع کرده، به ادعای گواهینامه دکترای دانشگاه آزاد، در آن سال در آزمون ورودی پذیرفته شده و در تاریخ 13/4/ 74 مدرک دکترای خود را دریافت می‌کند.

جالب اینجاست که در گواهینامه موقت پایان تحصیلات دکترای وی صادره از واحدعلوم تحقیقات دانشگاه آزاد، نمره و رتبه قبولی زهرا رهنورد در آزمون ورودی دانشگاه خالی و سفید است.

اکبر‌هاشمی رفسنجانی رئیس هیأت امنا، عبدالله جعفرعلی جاسبی رئیس و مهندس میر‌حسین موسوی (همسر زهرا رهنورد) عضو هیأت امنای دانشگاه آزاد است.

علاو بر این، خانم زهرا رهنورد در سال 76 با مدرک فوق‌لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه آزاد که غیر مرتبط با رشته پژوهش هنر می‌باشد به عضویت هیأت علمی با مرتبه مربی در می‌آیند.

در تاریخ 21/7/76 بدون اخذ مدرک دکترا علی‌رغم مخالفت مقامات دانشگاه از مرتبه مربی به استادیاری تبدیل وضعیت یافت و در مورخ 30/6/77 با حکم دکتر معین، سرپرست دانشگاه الزهرا(س) می‌شود در حالی که هنوز پنج سال سابقه آموزشی هیأت علمی نداشت.

در حالی که برای ارتقا از مرتبه استادیاری به دانشیاری، داشتن دکترای تخصصی در رشته مربوط الزامی است و علی‌رغم مخالفت مقامات و مسئولان ذیربط، وی در سال 81 به مقام دانشیاری دانشکده هنرهای زیبا نائل می‌شود.

اما در واکنش به اشاره احمدی‌نژاد به این واقعیت در مناظره چهارشنبه شب، موسوی با طفره رفتن از هرگونه توضیح در این زمینه، از اینکه تصویر گواهینامه موقت پایان تحصیلات دکترای رهنورد به مردم نشان داده شد، گلایه کرد و اظهار داشت همسرش 10 سال برای مدرک علوم سیاسی‌اش زحمت کشیده است.

همچنین رهنورد در واکنش به طرح این موضوع، به جای توضیح درخصوص روند اخذ مدرک، به کتاب‌های قرآنی خود و سوابق مبارزاتی‌اش اشاره کرده است.

حامیان موسوی به منظور تحت‌الشعاع قرار دادن این افشاگری، بهانه خنده‌داری را مطرح کرده و حتی با ناموسی دانستن این مسئله، از اینکه در کپی سیاه و سفید گواهینامه رهنورد، عکس کوچک وی درج شده است، اقدام افشاگرانه دکتر احمدی‌نژاد در قبال مدعیان قانون‌گرایی را مورد هجمه قرار داده‌اند. این در حالی است که تصاویر رهنورد در کنار موسوی در تمام سفرهای وی به صورت گسترده در تمام خبرگزاری‌ها منتشر شده و این بهانه‌جویی بیشتر به طنز شباهت دارد.

 

منبع

میر حسین قبل از انقلاب در امریکا

ميرحسين موسوي  كه  خود را با نام مستعار "حسين رهجو" معرفی می‌کرد، در سال 1348 با زهره كاظمي با نام مستعار "زهرا رهنورد" ازدواج کرد و پس از برگزاري يك نمايشگاه نقاشي در حسينيه ارشاد به همراه همسرش زهره كاظمي با نام مستعار "زهرا رهنورد"به امريكا رفت و در آستانه پيروزي انقلاب به ايران بازگشت.‏ رهنورد در سال 75 به جبهه اصلاح‌طلبان مي پيوندد و در کنار محمد خاتمي قرار مي‌گيرد. با پيروزي خاتمي در ‏انتخابات دوم خرداد 76 وي به عنوان مشاور سياسي رئيس‌جمهوري برگزيده مي‌شود. يک سال بعد نیز به عنوان رئيس ‏دانشگاه الزهرا(س) منصوب مي شود، سمتي که تا سال 85 در آن مشغول به کار بود. زهره كاظمي (زهرا رهنورد) مدارك كارشناسي ارشد و دكتري خود را در رشته علوم سياسي از دانشگاه آزاد دريافت كرده است.

منبع

کمی درباره میر حسین و همسرش

اظهارنظری بسيار جالب از زهرا رهنورد همسر موسوي، 30 سال پیش

زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی 68ساله در آبان‌ماه 1358 (همان زمان که همسرش سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بود) طي 7 شماره متوالي با روزنامه جمهوري اسلامي كه در آن زمان با سردبيري ميرحسين موسوي منتشر مي شد، گفت و گو کرد. اين مجموعه گفت‌وگوها كه تحت عنوان "ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي ايران" منتشر شد، حاوي نكات مهمي است كه در اينجا به آنها اشاره مي‌شود:

به قلم رجانيوز

زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی 68ساله در آبان‌ماه 1358 (همان زمان که همسرش سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بود) طي 7 شماره متوالي با روزنامه جمهوري اسلامي كه در آن زمان با سردبيري ميرحسين موسوي منتشر مي شد، گفت و گو کرد. اين مجموعه گفت‌وگوها كه تحت عنوان "ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي ايران" منتشر شد، حاوي نكات مهمي است كه در اينجا به آنها اشاره مي‌شود:

زهرا رهنورد در اين مجموعه گفت‌وگوها خواستار سپردن دولت به نسل جوان و كناره‌گيري دولت‌مردان با "سن‌هاي بالا" شد و اظهار داشت: «چون حرف سر این است که چه تیپ دولتی روی کار می‌خواهد بیاید، به نظر من در درجه اول باید انشاء الله دولتی روی کار بیاید که اول از نسل جوان و زبده باشد، به هیچ‌وجه سن‌های بالا کارایی ندارند. ما احتیاج داریم به تجربه دست زدن. چون اسلام 1400 سال پیش توی سیستم بسیار ساده‌ای پیاده شده بود، حالا می‌خواهیم اسلام را به شکل پیچیده‌ای در این نظام قرن بیستمی پیاده بکنیم، در این زمینه نیاز به تحول و شجاعت داریم. دست به تجربه زدن، چه بسا شکست‌هایی بخوریم و این کار را حتماً نسل جدیدی می تواند بکند. که در عین حال شدیداً ضدطبقاتی باشد. یک چنین تیپی بیاید روی کار، شروع کند شدیداً با صراحت، اصلاحات، تغییرات انقلابی در سیستم تقسیم زمین‌ها، دولتی کردن کارخانه‌ها و ملی کردن چون که ملی کردن عمیق‌تر است. ما بعد از انقلاب باید بدون این که وارد خشونت‌های مسلحانه شویم، باید وارد از بین بردن تضادهای طبقاتی و از بین بردن مالکیت‌های متمرکز می‌شدیم. چون بعد از انقلاب وارد مرحله شدیداً ضد طبقاتی مبارزه با فئودال‌ها و سرمایه‌دارها نشدیم، به آن هدف اصلی که توحیدی کردن افکار و اندیشه مردم است نیز نرسیدیم.»

رهنورد ضمن ايراد اتهام تقلب به نحوه انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان قانون اساسي، متن نهايي تدوين شده قانون اساسي از سوي اين مجلس را غيرعادلانه خوانده و اظهار می‌دارد: «در مورد قانون اساسی باید بگویم اولاً در این ترکیب یکدستی که در مجلس خبرگان هست، من موافق نیستم. که البته به این معنا نیست که اینهایی را که الآن هستند، آدم‌های خوبی ندانم. قطعاً افراد خالص و پاکی هستند. مردم محله¬های خودشان اینها را انتخاب کردند و هیچ شکی نیست. حالا اگرچه در انتخابات تقلب بوده ولی به نظر من همه دسته‌ها و گروه‌ها تقلب کرده اند! این ترکیبی که وجود دارد، بینش مکتبی اسلام که الآن برای ما اصل قضیه است، در آن به ندرت حضور دارد، نه اینکه مطلقاً وجود نداشته باشد، هستند افرادی که خیلی مبارز هستند و در عین حال، مکتبی فکر می‌کنند ولی اندیشه حاکم بر مجلس خبرگان به نظر من یک اندیشه سنتی، مکتبی اسلام است. جنبه های اسلامی قانون اساسي قوی‌تر است ولی جنبه‌های برابری طلبانه¬اش، آزادیخواهانه آن، آنطور که اسلام می‌خواهد، نیست. به این دلیل که جنبه مکتبی ندارد. یک مثالی من اینجا می‌زنم که خیلی جالب بود و آن این بود که لغت توحید را حذف کردند، به‌خاطر این که به نظرشان بوی مارکسیستی می‌داد ولی لغت توحید اصلاً، اصل اول اصول دین ما است. چطور ما می‌توانیم به آن اصل مشکوک باشیم به‌خاطر این که از یک مکتب منزجریم. انزجار ما از یک مکتب را فقط و واقعاً می‌توانیم با قدرت مکتب خودمان نشان دهیم. ما که بیاییم و مکتب خودمان را حقیرتر نشان بدهیم، دیگر چطور می‌توانیم از آن مکتب منزجر باشیم. ما هم اگر منزجر باشیم، توده ما خواه ناخواه گرایش به آن پیدا می‌کنند. لغت توحیدی را آنها بیم از آن داشتند به‌خاطر این که فکر می‌کردند معنی جامعه کمونیستی را می دهد، در حالی که (جامعه توحیدی)، جامعه‌ای را می گویند که هر گونه طبقه‌بندی در آن وجود ندارد. این یک جز کوچکی بود که من مثال زدم که آیا وقتی که با یک چنین شروع می شود، صحبت قانون اساسی طبیعی است که از اول روال منطقی و مکتبی به خود نداشته باشد."

همسر موسوی سپس در مخالفت با تصويب اصل ولايت فقيه در قانون اساسي می‌گوید: «این حقی که به ولایت فقیه و شورای ولایت داده شده، کاملاً نفی کننده آن توانایی‌های انسان برای شناخت حق و باطل است. به نظر من این کارایی منفی است. ضعفش در این است که توان شاخت و مسئولیت را از مردم می گیرد. اصلاً ولایت باید روشن شود که مسئله قیم بودن برای مردم نیست و مسئله فقیه باید معلوم شود. شرایط فقاهت باید معلوم شود و در صورتی این 2 مفهوم به همان معنی اصلی اسلامی‌اش بر گردد نه به آن معنایی که بعدها پیدا شده و الآن هم یک چیزی نیست که بشود واقعاً صد در صد با این مفهومی که عرضه می شود، بگویم مورد دفاع هر اسلام شناسی باشد. آن کدام فرد است که بتواند نماینده خدا باشد در روی زمین و بنابراین طبعاً باید با توجه به اینکه خود خدا آزادی و اختیار به خود انسان‌ها داده، دیگر هیچ کس نمی تواند سلب آزادی و اختیار از انسان‌ها بکند، به‌عنوان اینکه من ولی هستم. این پرورش فقیهی که بعد از ائمه تا الان داشتیم، می بینیم افرادی با خرد و نبوغ امام خمینی اگر نگوییم که اصلاً نداریم، خیلی کم داشتیم و این خودش واقعیتی را نشان می دهد که خود آن زمینه ها نارسا است. این فقیهی که از همین حوزه تربیتی که تمام فقها داشتند، می خواهد طی کند و بیاید ولایت کند، خود این فقیه روي میزان شناختش حرف است. یعنی من معتقد نیستم بتواند همه جا باشد و رهبری همه جانبه در جامعه داشته باشد. در نتیجه شخصیت شناسی فقیه چيزي است که باید تغییر پیدا کند. فرض کنیم فقیهی آمد روی کار و شناختی خیلی متعالی هم داشت، آیا این باید به این ترتیب رهبری کند که تمام قدرت خلاقیت، انتخاب، کارایی و هر نوع مسئولیتی را از مردم بگیرد. اگر اینچنین باشد، این حقی که در قانون اساسی مطرح شده از نظر من مردود است.»

زهرا رهنورد سپس به روحانيت به شدت انتقاد كرده و می‌گوید: «سازمان روحانیت این ضعف را داشت كه مکتبی نبود و از نظر بینش بسیار پایین بود. بعد از انقلاب در حقیقت تا حدود زیادی قدرت به دست روحانیتی که صدیق بود ولی بینش نداشت، افتاد. گروه هایی که در طول انقلاب حضور داشتند ولی حضورشان به هیچ‌وجه حالت فعال و مکتبی نبود.»

گفتني است زهره كاظمي با نام مستعار "زهرا رهنورد" در سال 1348 با ميرحسين موسوي ازدواج کرد و پس از برگزاري يك نمايشگاه نقاشي در حسينيه ارشاد به همراه همسرش كه او نیز خود را با نام مستعار "حسين رهجو" معرفی می‌کرد، به امريكا رفت و در آستانه پيروزي انقلاب به ايران بازگشت.‏ رهنورد در سال 75 به جبهه اصلاح‌طلبان مي پيوندد و در کنار محمد خاتمي قرار مي‌گيرد. با پيروزي خاتمي در ‏انتخابات دوم خرداد 76 وي به عنوان مشاور سياسي رئيس‌جمهوري برگزيده مي‌شود. يک سال بعد نیز به عنوان رئيس ‏دانشگاه الزهرا(س) منصوب مي شود، سمتي که تا سال 85 در آن مشغول به کار بود. زهره كاظمي (زهرا رهنورد) مدارك كارشناسي ارشد و دكتري خود را در رشته علوم سياسي از دانشگاه آزاد دريافت كرده است.

منبع : روزنامه جمهوري اسلامي در تاريخ‌هاي 14 لغايت 24 آبان 1358

منبع

ماجرای لایحه سری دولت موسوی و شکایت از افشاکننده آن

ماجرای لایحه سری دولت موسوی و شکایت از افشاکننده آن

20 سال زمان مناسبی برای پاک شدن حافظه تاریخی کوتاه مدت مردم از سوابق نخست‌وزیری است که امروز سودای ریاست جمهوری او را گرفته و تقریباً خیالش هم جمع است که به دلیل شرایط دهه 60 و حمایت‌های صورت گرفته از وی در آن مقطع، کمتر کسی حاضر می‌شود، پرونده مسئولیت وی در آن دوره را به صورت جدی ورق بزند اما گویا هرچه به انتخابات نزدیک می‌شویم، میل سیاسیون هر دو جناح به این مسئله هم بیشتر می‌شود.

به گزارش رجانیوز، پس از آنکه مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتمادملی با بیان اینکه موسوی را قبل از انقلاب نمی‌شناخته و از سوابق مبارزاتی وی اطلاعی ندارد، عملاً تأکید کرد که وی اساساً سابقه مبارزه نداشته است، این بار نوبت به احمد توکلی وزیر کار مستعفی دولت میرحسین رسید تا وی نیز سر ناگفته‌هایش از تناقضات گفتاری امروز موسوی با رفتارهای مدیریتی وی در دهه 60 را باز کند.

توكلي که این روزها جزء معدود افراد منتسب به جریان اصولگرا است که قصد حمایت از احمدی‌نژاد را ندارد، از نقد موسوی نیز ابایی ندارد، به طوری که در در مراسمي كه به دعوت بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) و در جمع دانشجويان اين دانشگاه برگزار شد، با بيان اينكه در دوره‌ موسوي به اقتضاي جنگ و انقلاب دخالت و مالكيت دولت در امور اقتصادي بيش از گذشته شده بود ولي تفكر تمركزگراي اقتصاد دولتي نيز بر دولت حاكم شده بود كه موجب اختلاف در دولت هم بود، تصريح كرد: به زعم من در اين دوره نقش اساسي را همين تفكر داشت كه البته اقتضائات جنگ هم آن شرايط را تشديد مي‌كرد، پس اينكه گفته شود اقتصاد جنگي بوده و زماني كه جنگ تمام شده اقتصاد ديگر دولتي نبوده اينطور نبود. ممكن است وقتي جنگ تمام شد روش اقتصاد هم تا اندازه‌اي برگشته باشد. اما آن تفكر سوسياليستي تمركزگرا وجود داشت.

به گزارش فارس، توكلي در پاسخ به سؤالي در خصوص اظهارات موسوي مبني بر وجود فضاي تفاهم و گفتگو در دولت خود، تصريح كرد: من به سياستمداران احترام مي‌گذارم و معتقدم آنها سرمايه‌هاي ملي هستند حتي معتقدم كه نبايد سياست‌مداري را به خاطر وجود خطا در دوره مديريتش حذف كرد براي همين هم به موسوي، هاشمي، خاتمي و احمدي‌نژاد احترام مي‌گذارم زيرا هر سياستمدار ضمن خطاهايش خدماتي را هم انجام مي‌دهد كه مي‌توان با برجسته كردن آنها وجودش را براي ملت نگه داشت پس بايد برادرانه و دوستانه با همه‌ اينها برخورد كرد، اما نبايد قدر فضاي بازي كه انقلاب و خون شهدا به ما تقديم كرده ناشناخته بماند.

توكلي با بيان اينكه در سال 67 دولت موسوي لايحه‌اي را با مهر سري به مجلس تحويل داد، افزود: من اين مسئله را در روزنامه‌ رسالت افشا كردم و در سرمقاله‌اي با عنوان «لايحه‌ سري» عنوان كردم كه ما لايحه‌ سري نداريم. البته ما طبق اصل 69 قانون اساسي جلسه‌ رسمي غيرعلني داريم كه طبق قواعدي بايد تشكيل شود مثل آنچه من براي كردان درخواست كردم اما اجازه ندادند و آنچه نبايد اتفاق بيفتد اتفاق افتاد.

وزير كار دولت ميرحسين در خصوص اين مقاله يادآور شد: من در آن مقاله گفتم كه موضوع لايحه استقراض جديد از بانك مركزي است كه اثر تورمي دارد اما آن زمان اكثريت مجلس حامي آقاي موسوي بود و 137 نفر از نمايندگان عليه من بيانيه‌ سياسي بسيار تندي صادر كردند كه بعدها همه‌ آنها تقريباً جزو اصلاح‌طلبان شدند و مدعي آزادي بيان و فضاي باز شده بودند.

وي با اشاره به نوشتن يك نامه خصوصي به هاشمي رفسنجاني و ضمن بيان اينكه من خطاب به هاشمي گفتم كه اين بدعت را نگذاريد زيرا شما با اين بدعت در تاريخ بدنام مي‌شويد، افزود: تحت تأثير انتشار لايحه در روزنامه آنها مجبور شدند لايحه را علني كنند و وصول آن را هم اعلام كنند اما دولت عليه من اعلام جرم كرد و شاكي هم عطاءالله مهاجراني بود كه بعدها مدعي شد كه هيچ‌كس نبايد از هيچ روزنامه‌نگاري شكايت كند بلكه فقط مدير مسوول بايد پاسخگو باشد.

اين نماينده مجلس با بيان اينكه من سه جلسه بازپرسي رفتم، يادآور شد: بازپرس مي‌گفت آقاي توكلي جريان چيست كه هر روز صبح آقاي موسوي اردبيلي كه آقاي موسوي اردبيلي حامي آقاي موسوي بود تماس مي‌گيرد و مي‌گويد پرونده به كجا رسيده است؟ در اين پرونده كه دولت شاكي بود و اكثريت مجلس نيز حامي آن بودند و رييس قوه‌ي قضاييه و رييس ديوان عالي كشور پيگير اين پرونده بودند بازپرس شجاعانه براي من قرار منع تعقيب صادر كرد و اين از افتخارات جمهوري اسلامي است. زماني كه من براي رويت قرار رفتم بازپرس گفت آقاي مهاجراني از من پرسيده نسبت به اين قرار اعتراض كند يا آن را بپذيرد، من هم به او گفته‌ام فايده‌اي ندارد زيرا توكلي قانون را مي‌داند و هر بازپرسي كه برود باز هم پيروز مي‌شود.

توكلي با اشاره به انتشار با تأخير گزارش اقتصادي موسوي در سال 63 و با بيان اينكه اين گزارش طبق قانون برنامه و بودجه بايد شهريور منتشر مي‌شد،‌ ادآور شد: اين گزارش در 3 جلد منتشر شد و ابتداي آن هم مستند قانوني انتشار را ذكر كرده بود و خلاصه‌اي داشت كه من آن خلاصه را به دليل نقد دولت پسنديدم البته در برخي جاها ظالمانه بود، من اين گزارش را به صورت سلسله مقاله در روزنامه چاپ مي‌كردم و آنجا را كه ظالمانه تشخيص مي‌دادم، از نظام دفاع مي‌كردم. اين به قدري براي دولت تلخ بود كه موسوي در مصاحبه‌اي با خبرنگاران اعتراض كرد كه اسناد محترمانه را منتشر مي‌كنند و در زمان جنگ به دشمن گرا مي‌دهند.

اين نماينده مجلس در ادامه بخشی از تقصیر پایان جنگ را نیز برعهده میرحسین انداخت و گفت: يكي از همت‌هاي جدي كه دولت در آن موقع دنبال مي‌كرد در حمايت از جبهه بود. البته پيش‌بيني امثال بنده اين بود كه سرانجام دولتي كردن اينقدر هزينه‌ها را بالا مي‌برد كه با توجه به محدوديت منابع دولت، كسري بودجه تورم‌زاست در نتيجه حمايت از جبهه به ناچار كنار گذاشته مي‌شود. به رغم اهتمامي كه شخص نخست‌وزير در اين امور داشت و متاسفانه همين‌طور هم شد در نامه‌اي كه امام (ره) به نخبگان كشور براي پذيرفتن قطعنامه نوشتند آمده كه آقاي نخست‌وزير آمده‌اند و گفته‌اند كه بودجه‌ دولت زير صفر است و نمي‌تواند حمايت مالي كند. آقاي رضايي هم گفته‌اند موشك و تانك و نفربر مي‌خواهيم، در عين حال مي‌جنگيم كه اين يك تعارف است و قطعنامه را پذيرفتند و گفتند جام زهر را سر مي‌كشم.

توكلي با بيان اينكه در اواخر دولت آقاي موسوي كم كم آثار منفي دولتي كردن آشكار شد و زمينه‌هايي براي اصلاح سياست‌ها فراهم و رفتارها با واقعيت‌ها تعديل شد، افزود: در سال 67 پس از پذيرش قطعنامه شوراي سياست‌گذاري بازسازي تشكيل شد كه آقاي خامنه‌اي، آقاي هاشمي، آقاي موسوي اردبيلي و مهندس موسوي عضو آن بودند. اين شورا كه سياست‌هاي بازسازي بعد از جنگ را تدوين مي‌كرد، براي اولين بار فضاي سياست‌گذاري اقتصادي را به سمت مشاركت مردم و فعاليت بخش خصوصي و حمايت از سرمايه‌گذاري چرخاند.

رييس مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي، خاطرنشان كرد: بر اين اساس پس از رد شدن برنامه‌ اول در كميسيون ويژه كار مشتركي بين سازمان برنامه و بودجه و كميسيون بودجه‌ مجلس انجام شد و برنامه با نگاه كاهش دخالت دولت بازنويسي شد. اين لايحه را مي‌خواستند به مجلس ببرند كه آقاي موسوي آن را امضا نكرد. من مي‌خواهم بگويم تا آخر آن گرايش‌هاي دولتي كردن وجود داشت و اين اتفاق مربوط به سال 67 است. بعدها اين لايحه در دولت آقاي هاشمي كه سال 68 رييس جمهور شد با امضاي ايشان و معاون‌شان تقديم مجلس شد كه برنامه‌ اول 72 - 68 در عمل سال 69 تصويب شد و تا سال 72 اجرا شد.

وي افزود: در اين تغيير سياست يكي از مدافعان آقاي هاشمي من بودم و يكي از مخالفان جدي، آقاي محتشمي‌پور بودند. ايشان نماينده‌ مجلس بود و در نطقش اعلام كرد كه اين از الگوهاي صندوق بين‌المللي پول تبعيت شده و خلاف مصالح ملي است. من كه خودم در شكل‌گيري اين فكر خيلي زحمت كشيده بودم شروع به دفاع كردم كه سوابق تاريخي آن مربوط به داخل است و ربطي به خارج ندارد. خيلي زود معلوم شد حق با آقاي محتشمي‌پور است و من غفلت دارم كه صندوق با وزارت دارايي كار مي‌كند بدون اعلام خبر هياتي براي مذاكره مي‌آيند، سياستي پيشنهاد مي‌كنند و آنها هم قبول مي‌كنند و مي‌روند.

توكلي همچنين گفت: آن موقع من مسئول بخش اقتصادي روزنامه‌ رسالت بودم. ما دقت‌مان بيشتر شد و حساسيت‌هايمان برانگيخته شد. ديديم كه بسته‌ سياست تعديل در حال اجراست. نقد من از سياست آقاي هاشمي از سال 70 - 69 آغاز شد و استدلال كردم چرا مدلي كه شما اتخاذ كرده‌ايد مدل صندوق و نئوكلاسيك است. اين مدل به توزيع درآمد بي‌اعتناست، به دنبال آثار نشتي است، رشدمحور است و معتقد است از نشت آثار رشد فقرا هم بهره‌مند مي‌شوند.

نماينده‌ مردم تهران در خانه‌ ملت، خاطرنشان كرد: مدل كاپيتاليستي كه زمان آقاي هاشمي اتخاذ شد مورد نقد شديد قرار گرفت. من 3 سرمقاله در اين مورد نوشته‌ام. در آن زمان در پي دستور مقام معظم رهبري براي امر به معروف و نهي از منكر جوان‌ها اعتراض مي‌كردند به خانم‌هايي كه موهايشان در خيابان پيدا بود، من در سرمقاله‌اي با عنوان منكرات بزرگ گفتم كه اين مسائل منكراتي هستند كه ظاهرند اما منكرات پنهاني هم وجود دارند مثل مدلي كه آقاي هاشمي در كشور ايجاد مي‌كند و اگر ادامه پيدا كند به دليل فقر و شكاف طبقاتي باعث بي‌اعتمادي مردم به حاكميت ديني مي‌شود.

وي اضافه كرد: از عجايب روزگار اين بود كه كساني كه در دولت آقاي هاشمي مدافع نسخه‌هاي كاپيتاليستي شده بودند، همان‌ها بودند كه در دولت آقاي موسوي طرفدار نسخه‌هاي سوسياليستي بودند. اين سياست‌ها در سال 74 تلخي‌هايي ايجاد كرد كه من وارد آن نمي‌شوم زيرا نمي‌خواهم به كاركردها بپردازم.

توكلي با بيان اينكه هاشمي به عنوان سياستمداري مقتدر به محض اينكه ديد كار سخت‌تر مي‌شود ترمز دستي را كشيد و دنده عقب گرفت، يادآور شد: اين كار خيلي خوبي بود و من از اين كار ايشان دفاع مي‌كنم و از آن به خوبي ياد مي‌كنم كه ايشان سعي كرد سياست‌ها را اصلاح كند و تسليم محض سياست‌هاي تعديل نشود. البته كمي دير شده بود و مدل ايشان تغيير نكرده بود كما اينكه رهبر معظم انقلاب در آستانه‌ برنامه‌ دوم نامه‌اي در 12 بند به دولت نوشتند كه اكثر قاطع در دفاع از عدالت بود كه بايد برنامه بر اساس دفاع از عدالت تنظيم شود. اين نامه براي زينت برنامه‌ دوم كه همان مدل قبلي بود در ابتداي برنامه‌ دوم به چاپ رسيد.

رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي، اضافه كرد: دفاع افراطي از آزادي به سبك غربي در امر سياست باعث ايجاد تنش‌هايي در كشور شد كه آثار اقتصادي هم در بر داشت. البته دفاع از آزادي مواهبي هم داشت كه فضاي بسته‌ي دوره‌ گذشته را باز كرد و در مجموع به نفع انقلاب اسلامي بود و اين هم از خدمات آقاي خاتمي بود كه نبايد نسبت به آن ناشكري كرد. البته افراط در هر امري بد است اينجا هم افراط بد است و افراط نتايج منفي در بر داشت.

وي تاكيد كرد: اين فضاي باز حسن ديگري هم داشت و آن اين بود كه باعث شد حرف‌ها ولو حرف‌هاي بد صريحا زده شود و منويات افراد آشكار شود. آن زمان وزارت صنايع آقاي خاتمي پروژه‌اي را به تيمي از دانشگاهيان كه مدافع اقتصاد سرمايه‌داري هستند سفارش داد تا استراتژي توسعه‌ صنعتي ايران را تعيين كند. نتيجه‌ مطالعات آنها در مرداد سال 82 در سميناري با حضور اقتصاددان‌ها ارايه شد. ما ديديم در آن، مدل صندوق بين‌المللي پول دربست پذيرفته شده و آنها مي‌خواهند اقتصاد بازار آزاد بي‌مسووليت را نهادينه كرده و مبناي استراتژي جديد قرار دهند.

اين نماينده مجلس با بيان اينكه آن زمان با عده‌اي از كارشناسان نامه‌ مفصلي را به آقاي خاتمي نوشتيم،‌گفت: در اين نامه گفتيم كه اين مدل هم خلاف قانون اساسي، هم خلاف اسلام و هم مصالح ملي و هم اقتضائات كشور است و نشان داديم اين مدل بر پايه‌ علمي قوي استوار نيست و داده‌هاي جديد اقتصاد توسعه آن را نقد مي‌كند. البته آقاي خاتمي جواب خوبي به آن نامه داد و وزرا را الزام كرد كه اين مسئله را پيگيري جدي كنند كه البته به اين مسئله عمل نشد.

توكلي اضافه كرد: اين مدل شرايطي را براي توسعه‌يافتگي ذكر مي‌كرد. در سياست داخلي توصيه‌ي اين مدل اين بود كه چون توسعه‌يافتن اصل است نبايد در مصادر سياسي كساني قرار بگيرند كه از طبقات متوسط به پايين قرار دارند زيرا اينها به توزيع درآمد حساس هستند و باعث كندي رشد مي‌شوند. اين مدل توصيه‌ اكيد دارد كه ما وقتي به توسعه‌يافتگي مي‌رسيم كه سرمايه‌داران يا كساني كه آنها تعيين مي‌كنند حاكميت سياسي را در دست داشته باشند.

وي با بيان اينكه در ارديبهشت 83 برنامه‌ چهارم در مجلس ششم با عجله و بدون رفع 120 اشكال شوراي نگهبان به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع شد،‌افزود: ما در مجلس هفتم با اين كار مخالفت كرديم و گفتيم اين روال قانوني طي نشده و بايد به مجلس برگردد سرانجام با پيگيري‌ها ايرادات شوراي نگهبان را كه تغاير با قانون اساسي و شرع داشت را رفع كرديم تا اين برنامه تا اندازه‌اي از تعارض با اقتضائات ديني، ملي و قانون اساسي مبرا شد.

منبع

نقش هاشمی در معرفی موسوی به‌عنوان کاندیدای کارگزاران

نقش هاشمی در معرفی موسوی به‌عنوان کاندیدای کارگزاران

گروه سیاسی- 22 فروردین ماه سال جاری هنگامی که حزب کارگزاران تنها ساعاتی پس از دیدار با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیانیه‌ای به صورت رسمی از کاندیداتوری میرحسین موسوی اعلام حمایت کرد، اولین گزینه‌ای که به ذهن ناظران سیاسی رسید، دستور هاشمی رفسنجانی به این حزب برای حمایت تشکیلاتی از موسوی بود.

اما در پاسخ به این گمانه، یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی کارگزاران در گفتگویی با رجانیوز این مسئله را رد کرد و با تأکید بر اینکه هاشمی رفسنجانی در جلسه دیدار اخیر با اعضای شورای مرکزی این حزب، توصیه ای مبنی بر حمایت از موسوی نکرد، گفت: توصیه آقای رفسنجانی این بود که به روش دموکراتیک مباحثه و کاندیدای خود را انتخاب کنید.

وی حتی از قسم خوردن برای اثبات عدم دستور هاشمی به حمایت از میرحسین نیز ابایی نکرد و افزود: بینی و بین الله ایشان هیچ توصیه‌ای مبنی بر حمایت از موسوی نکرد و تنها بحث‌های کلی مطرح شد. توصیه آقای رفسنجانی این بود که به روش دموکراتیک مباحثه و رأی گیری کنید و هرکس رأی بیشتری داشت او را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی و از او حمایت کنید.

همچنین حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نیز اظهار داشت: در جلسه شورای مرکزی حزب پس از بررسی شرایط کشور و ضرورت تقویت و ارتقا سطح دولتی که بتواند حداکثر وفاق در نیروهای وفادار انقلاب را عملی سازد و در اجرای سیاست های کلی نظام و سیاست های اصل 44 قانون اساسی تسریع ایجاد کرده و رفاه عمومی را افزایش دهد، به این نتیجه رسید که با توجه به ظرفیت های بالای مهندس میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم به طور رسمی از وی حمایت کند.

با این حال، اگرچه مرعشی، 3 هفته قبل در بیان دلایل حمایت کارگزاران از موسوی، اشاره‌ای به نظر هاشمی نکرد اما وی روز دوشنبه در دفتر انجمن اسلامی دانشگاه تهران از نقش مستقیم رفسنجانی در این اعلام حمایت پرده برداشت.

سخنگوي حزب كارگزاران در این زمینه گفت: مشورت حزب كارگزاران با هاشمي رفسنجاني نتيجه‌اش اين شد كه در انتخابات دهم رياست جمهوري حزب كارگزاران از ميرحسين موسوي حمايت كند.

حمایت هاشمی از موسوی و توصیه وی به همه جریان‌های سیاسی برای پیوستن به میرحسین در حالی است که وی قصد دارد ایده دولت وحدت ملی خود را در لوای موسوی دنبال کند و گزینه اول او برای ریاست جمهوری فعلاً میرحسین است.

منبع

10 پرسش از مهندس ميرحسين موسوي

10 پرسش از مهندس ميرحسين موسوي

  آقای میر حسین موسوی که به عنوان نامزد ریاست جمهوری پا به میدان گذاشته است اخیرا در پاسخ به اظهار لطف خاتمی مبنی بر کنار رفتن به نفع وی اظهار داشت که سال ها افتخار می کردم که شما رییس جمهور ما هستید ودر تازه ترین اظهاراتش خطاب به آقای هاشمی نیز گفته است از حمایت شما افتخار می کنم . در جمع اعضای ستادش نیز نکاتی متذکر شده که قابل تامل است . ضمن احترام کامل به ایشان و اظهار خوشحالی از این که پس از 20 سال عزلت نشینی سیاسی باز به عرصه آمده، برای روشن شدن افکار عمومی چند سؤال اساسی دراذهان تداعی می کند.

1) دلیل استعفای شما از نخست وزیری در شهریور سال 67 چه بود؟چه اتفاقی افتاده بود که بدون اطلاع امام و رییس جمهور وقت، آیه الله خامنه ای از سمت خود کناره گیری کردید ؟آن چه در نامه امام اشاره شده گلایه جنابعالی از مجلس به خاطر عدم تایید همه وزرا ی کابینه باعث این استعفا شده است {شایان ذکر است بر اساس قانون اساسی، پیش از باز نگری در صورت تشکیل مجلس جدید، دولت مظف بود مجددا برای کابینه خود رای اعتماد بگیرد که این شرط در متمم قانون اساسی حذف شده است . زمانی که مجلس سوم تشکیل شد با این که گرایش اکثریت مجلس چپ(هوادارانش) بود ولی میر حسین نتوانست برای همه وزرای کابینه اش رای اعتماد مجدد بگیرد از این رو دراعتراض به عملکرد مجلس بدون اطلاع امام و رییس جمهور وقت، آیه الله خامنه ای، استعفا کرد که مورد اعتراض شدید امام قرار گرفت امام طی بیانیه ای خطاب به میرحسین فرمودند:" جناب آقاى موسوى، نخست وزير محترم.

نامه استعفاى شما باعث تعجب شد.حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من و يا مسئولين رده بالاى نظام را در جريان مى‏گذاشتيد.در زمانى كه مردم حزب اللَّه براى يارى اسلام فرزندان خود را به قربانگاه مى‏برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزيرى، در چهارچوب اسلام و قانون اساسى، به خدمت خود ادامه دهيد.  در صورتى كه نسبت به بعضى از وزرا به توافق نمى‏رسيد، چون گذشته عمل مى‏شود. اين حق قانونى مجلس است كه به هر وزيرى كه مايل بود رأى دهد.تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است، كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد.همه بايد به خدا پناه بريم؛ و در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.مردم ما ازاين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديده‏اند، اين حركات هيچ تأثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت."                        صحيفه نور، ج‏21، ص: 124

براستی جنابعالی که در آخرین سال نخست وزیری تان آن هم در آن شرایط بحرانی که به تازگی ایران قطعنامه را پذیرفته بود به خاطر عدم تایید یکی دوتن از وزرایتان بدون اطلاع امام ورییس جمهور استعفا داده اید در صورت رییس جمهور شدن با مجلس هشتم چگونه تعامل خواهید کرد ؟ آیا اگر مجلس با شما نیزهمانند دکتر احمدی نژاد برخورد کند هر هفته چند بار استعفا خواهید داد؟! آیا با این روحیه می توان عنان کشوری در دست گرفت که مجلس آن این گونه با رییس دولت برخورد می کند ومجمع تشیص مصلحت، آن گونه ؟ آیا در صورتی که جنابعالی پیروز شوید ورییس مجمع تشیص مصلحت و جریان ایشان رسما از پایان پذیرفتن مدارا سخن بگوید وبه هر مناسبتی به شما حمله کند چه خواهید کرد ؟ در برابر بیش از 40 هزار سیاه نمایی وبیش از 3000  تخریب که نسبت به دولت نهم انجام شده اگر یک دهم این حجم نسبت به دولت جنابعالی صورت گیرد چه عکس العملی از خود نشان خواهید داد؟

2) همان طور که خود بهتر می دانید آیه الله خامنه ای در دور دوم ریاست جمهوری اشان بر تغییر جنابعالی تاکید داشتند ودلیل آن را عدم کارآمدی شما وکابینه اتان می دانستند"هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود در اين خصوص مي‌نويسد: «آيت‌الله خامنه‌اي تمايلي به نامزد شدن مجدد نداشتند و با اصرار ماها و نيز خواست امام پذيرفتند و همان موقع نظرشان را راجع به كابينه گفته‌اند و اكنون حجت دارند، ولي نمي‌خواهند از نظر امام تخلف كنند... نظر آقاي خامنه‌اي اين است كه اين ها خوب كار نكرده‌اند و جايز نيست دوباره مأمور تشكيل كابينه شوند...." ود رنهایت با نامه نگاری135 نفر از نمایندگان به حضرت امام ره با بيان اين كه "جريانى خاص و گسترده و طيفى معلوم و مشخص، تغيير دولت را حمايت و همراهى مى‌كند" تهديد كردند كه "چون دولت جديد تجربه و تلاش و امكانات فراوان‌ترى ندارد و از داشتن اكثريتى قاطع در مجلس و بين مردم برخوردار نيست، به موفقيت‌هاى لازم دست نخواهد يافت و در نتيجه كشور دچار بحران مى شود." پس از این نامه نگاری، اظهار نظر  محسن رضایی مبنی بر ضرورت ابقای جنابعالی وآسیب دیدن جنگ در صورت تغییر دولت، نیز در معرفی مجدد شما به مجلس مؤثر بود. البته روشن بود که امام برای حفظ وحدت در آن شرایط جنگی وبحرانی که جنگ در راس امور می دانستند برغم قولی که به آیه الله خامنه ای داده بودند که خود بر انتخاب نخست وزیر تصمیم بگیرند، با این فشارها یی که از سوی جریان مقابل صورت می گرفت از شخصیتی ولایت پذیر ی مثل آیه الله خامنه ای بخواهند کوتاه بیایند تا در این شرایط کشور دچار بحران نشود. اکنون فکر می کنید پس از 20 سال کنار بودن از کار اجرایی، در شما توانایی اداره مطلوب کشور ایجاد شده باشد که معظم له در جایگاه رهبری از شما رضایت داشته باشند ؟

3) جنابعالی در شرایط جنگی مسؤولیت اجرایی کشور را به عهده داشتید؛ شرایطی که کشور با روش کوپنی اداره می شد و همه چیز در کنترل دولت بود؛ مردم حتی برای گرفتن سیب زمینی نیز باید ساعت ها در صف می ایستادند. در آن زمان مردم به خاطر شرایط جنگی همه سختی ها را تحمل می کردند و دم بر نمی آوردند ولی امروز شرایط تغییر کرده اگر در زمستان 30 درجه زیر صفر قیمت گوجه افزایش یابد وزیر را به مجلس فرا می خوانند و از رییس جمهور توضیخ می خواهند؛ در مطبوعات تیتر اول می شود و مردم هم برایشان قابل تحمل نیست. فکر می کنید با آن تجربه آن دوران می توان امروز کشور را اداره کرد. البته پر واضح است که دیگر مردم بعد از گذشت 30 سال از انقلاب حاضر به پذیرش آزمون و خطای مسؤولان نیستند.

4) در اظهاراتی که در جمع اعضای ستادتان داشتید فرموده بودید  :« ما همه امسال دور هم براي تغيير اساسي جمع شده ايم. ميل به تغيير از روي هوا و هوس نيست. بلکه به دليل نيازي است که احساس مي کنيم کشور به آن دارد. افرادي که به اين مساله فکر مي کنند و در اين جا حضور دارند چنين چيزي را در ذهن دارند که روندها، روندهاي مناسبي براي پيشرفت کشور نيست و خطراتي متوجه کشور است و برنامه هايي که اجرا مي شود، شايسته خواسته هاي به حق مردم نيست. آن چه که باعث اين حرکت شده است و ما دور هم جمع شده ايم، اين است که حرکت ها متناسب با عظمت انقلاب و اهدافي که انقلاب اعلام کرده است و ظرفيت هايي که انقلاب ايجاد کرده، نيست و چه بسا انحرافاتي هم در اين رابطه وجود داشته باشد.» .» لطفا بفرمایید آیا در شرایطی که کارگزاران و حزب مشارکت عنان کشور را در دست داشتند روند را برای پیشرفت کشور مناسب تر می دیدید که برغم دعوت های مکرر برای حضور در صحنه انتخابات احساس وظیفه نمی کردید؟ آیا وقتی که در 8سال دوران به اصطلاح اصلاحات در سایه سار جامعه مدنی که جنابعالی در نامه اخیرتان به آقای خاتمی به آن افتخار کرده اید! مهمترین ارزش های اسلام و انقلاب مورد تهاجم قرار گرفت،تظاهرات علیه خدا جایز شمرده شد، استیضاح امام زمان (عج) در ملا عام از سوی دبیر کل حزب مشارکت در دستور کار قرار گرفت، امام حسین (ع) خشونت طلب خوانده شد، افکار امام از سوی اکبر گنجی عضو حزب مشارکت، قدیمی و کهنه و شایسته موزه تاریخ دانسته شد، جامعه مدنی به جای جامعه ولایی ومهدوی نشست، انقلاب  از مسیر خودش منحرف شد یا اکنون که شعارهای امام و انقلاب در بلندترین تریبون سیاسی جهان، سازمان ملل، توسط رییس جمهور عزیزمان به گوش جهانیان می رسد ونسیم روح بخش اسلام ناب امام فضای جهان را آکنده از عطر وجود خود ساخته است؟       آیا زمانی که در سایه سیاست های منفعلانه دولت اصلاحات تمامی سایت های هسته ای ما در زیر دوربین های آژانس مهر و موم شده بود و کشورهای زورگوی اروپایی و آمریکا اجازه داشتن حتی 3سانتریفیوژ را به ما نمی دادند واز این بدتر حتی دانشمندان هسته ای ما را از تحقیق و مطالعه در این باره محروم کرده بودند کشور ، در حال پیشرفت بود یا اکنون که در سایه ایستادگی و مقاومت دولت نهم بویژه شخص دکتر احمدی نژاد به غنی سازی اورانیوم رسیده، هزاران سانتریفیوژ در اختیار داریم؟ آیا جز این است که دستیابی به ماهواره امید و تکنولوژی موشک پرتاب ماهواره قبل از کره شمالی که سال ها در این زمینه کار کرده است با برنامه ریزی و مدیریت دولت نهم به دست آمده است؟ پیشرفت های شگرف در حوزه بهداشت و درمان که بر کمتر کسی مخفی مانده است در تاریخ ملت ایران بی نظیر است. در صنایع دفاع نیز با دستیابی به پیشرفته ترین سلاح های موشکی، قایق های پرنده و.... دشمن را در تمایل به حمله نظامی به ایران نا امید کرد. در تولید سیمان که ساعت ها وقت مردم را در صف نصفه شب تا به صبح می گرفت به جشن خود کفایی رساند. فولاد نیز که یکی از عمده ترین مواد اولیه کارخانه های ما را تشکیل می دهد، با رسیدن به مرز 18 میلیون تن که 8 میلیون آن مربوط به این دولت است، بزودی کشور را به خود کفایی می رساند.آقای موسوی! قرار بود طبق وعده ای که به اعضای ستادتان داده اید انصاف را رعایت کنید واز تخریب دیگران بپرهیزید، ولی چه شده است که در همان جمع از جاده انصاف خارج شده، با نادیده گرفتن پیشرفت های دولت نهم سخنان خود را با تخریب آغاز کرده اید؟!

5) در ابتدا قبل از ورود به عرصه انتخابات، جنابعالی را به اصول گرایی نزدیک تر می دانستم ولی با نامه ای که خطاب به آقای خاتمی نوشته اید بسیاری از حقایق روشن شد؛ در این نامه آمده است" براي سال‌ها به عنوان يك شهروند از اين كه شخصيت عزيزي چون شما رياست اين جمهوري را برعهده گرفته است، لذت مي‌بردم و به آن افتخار مي‌كردم زماني كه نسل نوخاسته تلالو آرمان‌هاي خود را در آن چهره ملاقات مي‌كرد و به هيجان مي‌آمد به همراه آنان خود را جوان مي‌ديدم. اين احساس همچنان كه هنوز با آنان باقيمانده است با اينجانب نيز هست و ذخيره‌اي است براي اسلام و انقلاب و سعادتي كه مردم ما به راستي مستحق آنند. بسيار تاسف خورده‌ام كه مخالفان چگونه مي‌توانند نقشي را كه در بزنگاهي خطير از انقلاب اسلامي براي اصلاح‌طلبي برعهده گرفتيد نبينند و يا موافقان با اميد افزايش مطالبات از تاكيد بر دست‌آوردهاي بزرگي كه داشته‌ايد چشم‌پوشي كنند، تا جايي كه فضا براي غفلت از آنها باز شود؛ غفلت نه فقط از كاميابي‌هاي دوران‌سازي كه دركشان به مرور زمان و يا نگاه‌هاي عميق نياز دارد كه حتي حقيقت روشني چون نقش دولت شما در انشاي پيشرفت‌هاي بدست آمده در زمينه انرژي هسته‌اي و يا ارتقاي موقعيت جهاني نظام و كشور.

خود مي‌دانيد كه اينجانب چون شما راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول، و نيز پيرايش و نوزايي در اين مسير تلقي مي‌كنم و اگر مختصات زمانه ايجاب نمي‌كرد براي تداوم اين طريق كسي را مناسب‌تر از پايه‌گذار آن نمي‌دانستم." مطالب فوق و حمایت صریح حزب مشارکت از جنابعالی، موضوع را بر مردم آشکار کرد که سکوت شما در سال های سیاه به اصطلاح اصلاحات از سر رضایت و باورمندی آن راه انحرافی بوده است و همان طور که اظهار داشته اید هنوز هم به آن افتخار می کنید!

6) در نامه به آقای خاتمی "پیشرفت های بدست آمده در انرژی هسته ای و ارتقای موقعیت جهانی نظام و کشور "را از ثمرات دوران ریاست آقای خاتمی دانسته که "دركشان به مرور زمان و يا نگاه‌هاي عميق نياز دارد"! براستی به این جملاتی که نوشته اید باور دارید یا فقط در راستای تبلیغات انتخاباتی به خامه قلم در آورده اید؟! این در حالی است که خود حضرت عالی در جمع اعضای ستادتان اظهار داشته اید :«ما درسال هاي اخير در مواردي که تلاش و ثبات مديريت داشته ايم، پيشرفت خوبي کسب کرده ايم. تکنولوژي هسته ا ي و صنايع موشکي و سلول هاي بنيادي جزو آن ها هستند. سال گذشته سال رشد و شکوفايي اين استعدادهايي بود که از طريق رهبري اعلام شده بود و پيشرفت هاي خوبي داشت و از کساني که به اين مساله کمک کردند بايد تقدير کنيم. از خود دولت هم که زحمت کشيده، بايد تقدير کنيم.» مردم سالاری( 15/1/88 ص3 ) این در حالی بود که در دولت آقای خاتمی به تعلیق، افتخار می شد و در مجلس ششم برای پذیرش تعلیق کامل هسته ای طرح سه فوریتی ارایه می گردید! در باره ارتقای جایگاه ایران در جهان نیز در سایه شعار غرب پسند گفتگوی تمدن ها حاصل نشد، چرا که در همان شرایط و در حالی که نامه ذلیلانه دولت اصلاحات مبنی بر آمادگی کامل جهت پذیرش تعلیق و خلع سلاح حزب الله لبنان ودست برداشتن از حمایت از فلسطین نوشته شد، آمریکا، ایران را محور شرارت خواند و همواره مورد تهدید اسراییل و آمریکا به حمله نظامی قرار داشتیم. ولی در سایه ایستادگی دولت نهم وسیاست تهاجمی به دشمن که بارها مورد تحسین مقام معظم رهبری قرار گرفته است و اقتضای روحیه حماسی ملت ایران است، سایه تهدید از سر ایران برداشته شد و ایران اسلامی به اوج عزت و اقتدار رسید که دیگر نه تنها قادر به تهدید ما نیستند بلکه سناتورها ی دموکرات آمریکا، دبیرکل اتحادیه عرب و دیگران بر این نکته اعتراف می کنند که نمی توان ایران را در منطقه به حساب نیاورد، تنها راه، مذاکره با ایران است .

7) طرح اقتصادی برای مهار تورم وکاهش بیکاری که به اعضای ستاد ارایه شده از این قرار است :« حمايت از توليد داخلي و صيانت از اقتصاد ملي در مقابل بحران بزرگ اقتصادي جهان قويا دنبال خواهد شد. تورم و بيکاري از مشکلات اساسي اقتصاد کشور است که تنها با عزم ملي و تلاش دولت و کمک مردم عزيز مي توان بر آن ها غلبه کرد." سپس برای جلب آرای برنجکاران نیز به این نکته اشاره شده است" امروزه کار به جايي رسيده که در حالي که برنج کشاورزان در دست آن ها مانده، برنج پاکستاني و هندي در شمال کشور خريد و فروش مي شود و پسته آمريکايي کم کم به بازارهاي داخل راه پيدا مي کند." پس از آن با تعمیم ادعای فوق به محصولات صنعتی اظهار داشته اید" اکنون مي توانيد حدس بزنيد که در مورد محصولات صنعتي وضع چگونه است." اولا دادن یک طرح کلی مبنی بر این که اقتصاد کشور تنها با عزم ملی وحمایت از تولید داخلی حل می شود امری بدیع نیست، تقریبا همه این را می دانند. استراتژی دولت نهم نیز در این 4سال بر همین قرار گفته است درست به همین دلیل است که هم در محصولات صنعتی و هم در محصولات کشاورزی کشور مان رشد چشم گیری داشته است که از جمله آن ها می توان به صدور بیش از 100هزار خودرو به خارج از کشور اشاره کرد. شایسته است شخصیتی که خود را برای ریاست جمهوری نامزد کرده برای حل معضلات اقتصادی طرحی جامع ارایه کند و از کلی گویی و شعار بپرهیزد. و از تلاش ها و دستاورد های دولت کار و تلاش غفلت نکند. درباره اظهاراتی که در جهت دلسوزی برای برنجکاران داشته اید، مردم فراموش نمی کنند که در زمان دولت جنابعالی برنجکاران شمال، حق نداشتند برنج خود را با نرخ مصوب جز به دولت بفروشند! وجالب این که خروج هر محموله برنج به دون مجوز دولت از استان، قاچاق محسوب می شد! حتما یادتان هست که مسافرانی که از استان مازندران و گیلان بیش از 20 کیلو برنج سوغات می آوردند در ایست های بازرسی مصادره می شد! راستی اگر دولت اجازه واردات برنج را ندهد و برنج قیمت افزایش یابد جنابعالی و دوستانتان در باره گرانی این کالای استراتژیک چه قصیده هایی که نمی سرایند! لطفا به تیتر های روزنامه های سال گذشته مدعیان اصلاحات به هنگام افزایش قیمت برنج مراجعه کنید. محض اطلاع، دولت در چند روز گذشته تعرفه واردات برنج افزایش یافت تا نرخ برنج داخلی تعدیل شود.

8) در باره سیاست خارجی نیز با ذکر کلیاتی اکتفا کرده اظهار داشته اید" بايد تحرک در حوزه سياسي خارجي مان را گسترش دهيم و تمايل خود را براي تعامل با همه جهان با حفظ ارزش هاي خودمان اعلام کنيم. از هر نوع ماجراجويي و ايجاد حادثه چه در سطح ديپلماتيک و سطوح ديگر بايد خودداري کنيم" این کلیات مورد قبول همه است؛ خوب است برای اجرای آن طرج عملیاتی وبرنعامه مشخص ارایه کنید. نکته دیگر این که اخیرا دادن نسبت "ماجراجویی" به دولت نهم در ادبیات جنابعالی و آقای محسن رضایی و دیگر دوستانتان باب شده است! در حالی که رهبر معظم انقلاب سیاست دولت نهم را مورد تاکید قرار داده و از سیاست های منفعلانه دولت اصلاحات به شدت انتقاد کرده،  فرموده اند" هيچ‏كس احتجاجى بر عليه دستگاه و نظام، نسبت به اين ممشايى كه آقاى رييس‏جمهور در باب مسئله‏ى هسته‏اى تشريح كردند، ندارد. راه همين است. ما آن راه ديگر را هم تجربه كرديم؛ روشن شد. البته روشن بود، حالا سندهاى اينها هم يك روزى ان‏شاءاللَّه منتشر خواهد شد. كلمه‏كلمه‏ى حوادث اين روزهاى گوناگون ثبت و يادداشت و ضبط شده است؛ يك روزى در اختيار افكار اين ملت قرار خواهد گرفت و ان‏شاءاللَّه روشن خواهد شد كه در اين مدت چه گذشته است."( ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى‏ (18/7/85)) مردم نیز تفاوت نگاه دولت ها را به خوبی می دانند.

9) جنابعالی با بيان اين که «متاسفانه پنهان کردن اطلاعات تبديل به يک تکنيک شده است»، گفته اید:« نظام اجرايي و اقتصادي ما واقعا به راه درست نمي رود مگر اين که ما دست از اين کارها برداريم. اطلاعات مربوط به نفت و قراردادهاي نفتي بايد براي مردم بازگو و گفته شود، حق مردم اين است که از آن اطلاع داشته باشند. بايد بدانيم مردم با حکومت و نظام دشمن نيستند ولي طالب صداقت و شفافيت هستند.» سپس افزوده اید" آن ها که فرنگ نشسته اند و محاسبات دقيقي دارند، يقينا مي توانند محاسبه کنند که ما چقدر ذخيره ارزي داريم يا نداريم، ولي کارشناسان مسوول و دلسوز کشور و نمايندگان کشور و مردم ما به دليل اين که اطلاعات پنهاني و سري است، اطلاعي از آن ندارند. فقط صرف گفتن اين که براي چند دوره دولت هاي بعدي هم ذخيره ارزي داريم که نمي تواند قانع کننده باشد" براستی دادن این اطلاعات به مردم فقط در این دولت می بایست انجام می گرفت یا در دولت های گذشته هم می بایست کسانی که شعار خود را "دانستن حق مردم است" قرار داده بودند برای مردم شفاف بیان می کردند؟ آیا در 8 سال دولت شما و دولت های 16 ساله آقایان خاتمی و هاشمی این اطلاعات به مردم داده شد که امروز این انتظار را از دولت نهم داشته باشیم؟ طبیعتا در آن هنگام اگر کسی چنین چیزی را مطالبه می کرد در پاسخش گفته می شد که ما نماینده مردم هستیم و آن ها به ما رای داده اند واعتماد دارند و نیازی به بیان اطلاعاتی نیست که دشمن از آن سوأ استفاده می کند. والبته این منطق درستی است چرا که اطلاعات دشمن اگر از سوی مقامات رسمی کشور تایید شود برای او بسیار نافع تر است ودانستن این گونه اطلاعات نیز چندان برای آحاد مردم سودی ندارد.ازجمله اموری که مایل به شفافیت آن هستیدآن است که "مي خواهيم يک ليست و سندي به مجلس و ملت داده شود که ما حدود 270 ميليارد دلار پول نفت را کجا هزينه و صرف چه کرديم؟» یا یک میلیارد دلار از بودجه 86 که دیوان محاسبات مجلس ایراد گرفته در کجا هزینه شده است؟ در این موضوع هم این برای اولین بار است که در 30 سال انقلاب از دولت خواسته می شود که این اطلاعات دقیق را به مردم بدهند البته مسؤولان نظارتی که باید بدانند این اطلاعات را دراختیار دارند وجالب این که کسانی این اطلاعات را می خواهند که در دوره مسؤولیتشان حتی از دادن این گونه اطلاعات به مسؤولان مربوطه مشکل داشتند. آقای میر حسین! چگونه است که شما ایراد دیوان محاسبات مجلس به بودجه 86 که دولت در پی برطرف کردن ایراد آن است خوب توجه دارید ولی از واریز نشدن  6میلیارد دلار پول نفت به خزانه  که همان دیوان محاسبات تذکر داده است غفلت می کنید ؟ آیا شفافیت د ریک جا مطلوب است ودر جای دیگر نامطلوب؟!

10) آقای میر حسین ! آیا احزاب افراطی مشارکت وسازمان مجاهدین و تجکیم وحدت را می شناسید و نسبت به مواضع آن ها در برابر امام و ارزش های انقلاب واقفید؟ آیا از نقش این گروه ها در زمین زدن آقای خاتمی اطلاع دارید؟ اگر دارید چگونه به حمایت این احزاب تن می دهید و اگر اطلاع ندارید باید در  کفایت سیاسی شما تامل کرد.   

منبع

سليمي‌نمين در گفتگو با فارس:
ميرحسين موسوي انگيزه و توانايي مقابله با مفاسد سازمان يافته را ندارد

خبرگزاري فارس: مدير مركز مطالعات و تدوين تاريخ معاصر گفت: ميرحسين را فردي وارسته مي‌دانم اما معتقد نيستيم كه وي بتواند و انگيزه لازم را براي مقابله با مفاسد سازمان يافته داشته باشد.


عباس سليمي‌نمين مدير مركز مطالعات و تدوين تاريخ معاصر در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس در خصوص ديدار چند روز گذشته خود با ميرحسين موسوي گفت: ديدار من با ميرحسين موسوي مانند سال هاي قبل فقط يك ديدار نوروزي بوده و اين ديدارها به شناخت بيشتر افراد كمك مي‌كند اما به هيچ وجه انگيزه انتخاباتي در كار نبوده است.
وي افزود: احترام گذاشتن به افراد به معني قبول داشتن مواضع آن‌ها نيست و طبيعي است كه ما به شخصيت‌هاي كشور احترام بگذاريم.
سليمي نمين گفت: ورود افراد مختلف و كساني كه در چارچوب قانون اساسي به رقابت مي‌پردازند به عرصه انتخابات امري خشنود كننده است و هر چه دايره رقابت گسترش بيشتري پيدا كند موجبات رشد جامعه فراهم خواهد شد.
وي افزود: اما اينكه جامعه چگونه مي تواند به اين جمع بندي برسد كه چه كسي مي تواند مشكلات جامعه را در شرايط كنوني حل كند و پاسخگو باشد به نيازهاي امروز بيشتر مي تواند تامل‌پذير باشد.
سليمي‌نمين ادامه داد: افراد با گرايشات مختلف به صحنه انتخابات مي‌آيند و خودشان را عرضه مي كنند، نفس عرضه شدن افراد به مردم بسيار مناسب و خوب است و مي‌تواند به پر شور شدن انتخابات كمك كند اما مساله امروز اين است كه ما بتوانيم براي شناخت افراد، بيشتر تلاش كنيم.
وي تصريح كرد: وظيفه اخلاقي و ملي ما ايجاب مي‌كند كه همه كانديداها را بشناسيم و با شناخت دقيق راي بدهيم و براي هر كانديدا غرامتي را نسبت به نقاط قوت و ضعفشان قايل شويم.
اين تحليل‌گر مسائل سياسي افزود: جامعه طي اين چند سال به يك جمع‌بندي رسيده و اين جمع‌بندي، جمع‌بندي بسيار خوبي است كه بازگشت به اصول اوليه انقلاب و تقويت آن مي‌تواند بسياري از مشكلات و بدعت‌هايي كه در سالهاي گذشته در امور اجرايي كشور ايجاد شده را بر طرف كند و يا آنها را تضعيف كند.
وي خاطرنشان كرد: از همين رو است كه مردم طي چند سال به‌تازگي به اصولگرايي توجه ويژه‌اي كردند و اصولگرايي را پاسخ مناسبي به مشكلات جامعه يافتند.
سليمي‌نمين افزود: بر همين اساس مي‌توانيم به اين جمع‌بندي برسيم كه در ارتباط با اين دوره از انتخابات هم بايد در همين چارچوب يعني اردوگاه اصولگرايي پاسخ به مشكلات را پيدا كنيم و راه حل برون رفت در برخي مشكلات ايجاد شده را بيابيم.
وي در ادامه در خصوص حضور ميرحسين موسوي در عرصه انتخابات گفت: ميرحسين در اين زمينه داراي نقاط مثبتي است اما فقط برخي وجوه مثبت در ارزيابي‌ها كفايت نمي‌كند، علاوه برداشتن سلامت فردي بحث داشتن انگيزه براي مقابله با آفات هم مهم است.
مدير مركز مطالعات و تدوين تاريخ معاصر ادامه داد: شايد شخص موسوي آدم كاملا سالمي باشد اما سلامت تنها، كافي نيست بلكه انگيزه براي سالم سازي جامعه در درجات بالاتري قرار دارد.
وي افزود: براي سالم سازي جامعه افراد به ويژه كساني كه در پست‌هاي اجرايي هستند، آمادگي لازم براي مقابله با اشخاصي كه طي ساليان دراز توانسته‌اند براي خود حيات خلوت‌هايي ايجاد كنند و خودشان را از قانون مصون بدارند الزامي است.
سليمي‌نمين خاطرنشان كرد: براي اينكه بتوانيم مجددا ساده زيستي و عدالت‌طلبي را به مسئولين كشور باز گردانيم بايد استمرار بيشتري در جبهه اصولگرايي داشته باشيم و اين استمرار است كه مي‌تواند آفات گذشته را محدود و تا حدي مهار كند.
وي افزود: كشور ما طي سالهاي اخير از همين تشكيلات و شبكه وسيعي كه در اين زمينه به وجود آمده بود يعني به دور نگه داشتن افرادي خاص از قانون و قانونمداري تا حدي لطمه خورده و اميدواريم كه با هوشمندي مردم بتوان اين جريان را كاملا مهار كرد.
اين تحليل‌گر مسائل سياسي اظهار داشت: ضمن اينكه ميرحسين را فردي وارسته مي‌دانم اما معتقد نيستيم كه وي بتواند و يا انگيزه لازم را در ارتباط مقابله با مفاسد سازمان يافته داشته باشد.
وي ادامه داد: به عنوان مثال موسوي طي سالهاي گذشته عضو هيات موسس دانشگاه آزاد بود و با وجود اينكه اذعان داشت تخلفاتي در اين دانشگاه وجود دارد اما براي اينكه موجبات ناراحتي بعضي افراد را فراهم نكند و خود را در مقابل اين افراد قرار ندهد، نه تنها با اين تخلفات برخوردي نداشت، بلكه از اين سمت هم كناره‌گيري نكرد، در واقع براي اينكه مقابل برخي افراد قرار نگيرد، ترجيح داد كه از كنار برخي تخلفات بگذرد.
سليمي‌نمين افزود: مهاركردن اين تخلفات نيازمند انگيزه‌اي قوي است و علي القاعده برخي واقعيات پيش رو نشان مي‌دهد كه ميرحسين موسوي خيلي آمادگي براي اين مقابله را ندارد.
وي ادامه داد: همچنين ميرحسين موسوي طي دو دهه گذشته از عالم اجرايي كاملا دور بوده و شناخت وي نسبت به افراد به سالهاي دور بر مي‌گردد، طي اين سالها خيلي از افراد ماهيت‌هايشان تغيير كرده و خيلي از افراد قبلا آدم‌هاي عدالت‌طلب و متعهد به اصول و باورهاي انقلاب بوده‌اند و الان نيستند و اين نبودن را به صراحت اعلام نمي كنند؛ مگر اينكه انسان در يك مواجهه تنگاتنگ خود به اين تشخيص برسد، يعني از نزديك با آنها كار كند و از طريق قراين به اين جمع‌بندي برسد كه اين افراد در درونشان تغييرات اساسي صورت گرفته است.
سليمي‌نمين افزود: يكي از مشكلات موسوي اين است كه طي اين سالها مسائل را از نزديك دنبال نمي كرده و طبيعتا متوجه اين تغييرات در مديران كشور هم نبوده يعني وي هنوز بر اساس تصورات ذهني خود نسبت به افراد رابطه خود را تنظيم مي‌كند كه قطعا اين تنظيم رابطه بر اساس واقعيت‌هاي موجود نخواهد بود.
وي در ادامه اظهار داشت: واقعيت‌ را نمي‌توانيم در دو دهه قبل دنبال كنيم، واقعيت‌ها طي اين دو دهه خيلي تغيير كرده و افراد بايد در صحنه مي‌بودند و در چالش‌ها و فعاليت هاي روز مره متوجه اين واقعيت مي شدند كه چه كساني در سخن به گونه‌اي ابراز نظر مي‌كنند ولي در عمل و خفا به گونه ديگري عمل مي‌كنند و اين يكي از مشكلات ميرحسين موسوي است.
اين تحليل‌گر مسائل سياسي تصريح كرد: شايد نفس ورود ميرحسين موسوي مقدمه‌اي باشد براي اينكه در جريان مسائل قرار بگيرد اما طبيعي است كه اين عقب ماندن از مسائل اجرايي كشور مي‌تواند موجب بروز مشكلاتي شود.
سليمي‌نمين در خصوص اينكه چه شخصي مي‌تواند براي رياست جمهوري مناسب باشد، گفت: ما بايد در جبهه اصولگرايي دنبال فردي باشيم كه انگيزه لازم براي برطرف كردن نگراني‌هايي كه مقام معظم رهبري در دانشگاه علم و صنعت بيان كردند را داشته باشد كه شاخص‌هاي مطرح شده در آن سخنراني بحث ساده زيستي و عدالت‌طلبي مسئولين و دفاع از مظلومين و مستضعفين بوده است.
وي ادامه داد: براي حفظ اين شاخص‌ها بايد با كساني كه عدالت‌طلبي و ساده زيستي كه را نمي‌خواهند و مي‌خواهند لوكس‌گرايي خود را ادامه دهند بايد درگير شد چون اين افراد شبكه هايي در كشور به وجود آورده‌اند و به اين صورت نيست كه اين افراد با نصحيت دست از دنيا گرايي خود بردارند و با تعامل از سرمايه‌هايي كه به صورت باطل براي خود رغم زده‌اند بگذرند.
مدير مركز مطالعات و تدوين تاريخ معاصر افزود: بنابراين اگر كسي وارد عرصه مقابله با اين افراد بشود، اين گروه‌ها هم متقابلا به ستيز بر خواهند خواست و بايد انگيزه‌اي قوي در اين زمينه وجود داشته باشد، پس بايد دنبال كسي باشيم كه در عمل ثابت كرده باشد كه داراي انگيزه لازم براي مقابله با اين بدعت‌هاي سازمان يافته است.

منبع

زاکاني:رفسنجاني از رضايي خواسته كه آراي احمدي‌نژاد را كاهش دهد

زاکاني:رفسنجاني از رضايي خواسته كه آراي احمدي‌نژاد را كاهش دهد

نماينده مجلس شوراي اسلامي با تأكيد بر اينكه اصلاح‌طلبان مي‌خواستند انقلاب را از درون مسخ كنند اضافه كرد: همين رفتارهاي اصلاح‌طلبان موجب شد كه جامعه از آنان رويگردان شود.

به گزارش فارس، عليرضا زاكاني نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي پيش از ظهر امروز پنج‌شنبه در همايش مشاركت حداكثري با گفتمان انقلاب، امام و رهبري كه از سوي بسيج دانشجويي دانشگاه‌هاي استان تهران در مجتمع فرهنگي دانشجويي 13 آبان برگزار شد، با بيان اينكه 4 گفتمان را در كشور تجربه كرده‌ايم، اظهار داشت: نوع انتخاب ما در انتخابات رياست جمهوري بسيار مهم است؛ چرا كه با اين كار خود براي گفتمان حاكم در 4 سال آينده و مشخص كردن كسي كه 85 تا 90درصد امكانات كشور در يد قدرت اوست، تصميم‌گيري كرده‌‌ايم.

* اصلاح‌طلبان مي‌خواستند ريشه انقلاب را بزنند

وي با بيان اينكه با توجه به تجربه 30 سال گذشته و حاكم شدن 4 گفتمان مختلف در اين سال‌ها، مي‌توانيم نقد جدي و اساسي را از ابعاد مختلف به گفتمان نامزدها و همچنين شعارها و برنامه‌هاي آنها داشته باشيم، تصريح كرد: در شرايط كنوني احمدي‌نژاد و رضايي نماينده گفتمان موسوم به اصول‌گرايي و موسوي و كروبي نماينده گفتمان موسوم به اصلاح‌طلبي هستند كه عملكرد پيشين آنها كاملا واضح است.

اين نماينده مجلس شوراي اسلامي در ادامه سخنان خود با بيان اينكه من دو ادعا دارم كه يكي از آنها ناكام ماندن گفتمان اصلاحات است، اظهار داشت: گفتمان موسوم به گفتمان اصلاحات ناكام ماند؛ چرا كه نتوانست به اهداف و شعارهاي خود دست پيدا كند و در لايه‌هاي اوليه خواسته‌‌هاي خود گير كرد در حالي كه اگر شعارهايشان و خواسته‌هايشان تحقق مي‌يافت بايد پرونده اسلاميت نظام را به نفع جمهوريت آن مي‌پيچيديم.

زاكاني با اشاره به اينكه دوم خردادي‌ها شعارهايي را مطرح كرده‌اند و اقداماتي را نيز انجام داده‌اند اما نتوانستند همه منويات باطل خود را به منصه ظهور برسانند، افزود: جريان دوم خرداد بعد از روي كار آمدن و پس از مدتي نه‌تنها به چيزي دست نيافت بلكه يك سرخوردگي اجتماعي سنگيني را نيز برجاي گذاشت و زمين سوخته را تحويل داد.
وي با بيان اينكه دومين ادعاي من اين است كه اصول‌گرايي كه امروز مي‌بينيم همه ظرفيت‌هاي اصول‌گرايي نيست، افزود: اصول‌گرايي كه در حال حاضر در جامعه وجود دارد، سقف اصول‌گرايي نيست؛ چرا كه اولا از همه ظرفيت‌هاي اصول‌گرايي استفاده نشده و ثانيا ريل عوض كردن و تكانه‌هاي تحويل مسئوليت‌هاي كشور از جريان اصلاح‌طلب به جريان اصول‌گرا يك سلسله‌فرصت‌هايي را از ما گرفته و سبب شده است كه تاكنون از همه ظرفيت‌ها استفاده نشود ولي با وجود همه اينها اگر بخواهيم عملكرد اصول‌گرايان بصورت تطبيقي بفهميم بايد بگوييم كه اصول‌گرايان 4 سال ديگر نيز فرصت دارند و بايد اين دو گفتمان در بازه‌‌هاي زماني يكسان سنجيده شود.

اين نماينده مجلس شوراي اسلامي در ادامه سخنان خود با بيان اينكه انقلاب اسلامي يك سلسله شعارهايي را منبعث از اسلام ناب محمدي(ص) مطرح كرد كه بايد اين شعارها در جامعه عينيت يابد خاطرنشان كرد: در يك مقايسه تطبيقي اوليه بين دو گفتمان اصلاح‌طلب و اصول‌گرايي مي‌بينيم كه جنس اين دو گفتمان 180 درجه متفاوت از يكديگر است؛ چرا كه گفتمان موسوم به گفتمان اصلاح‌طلبي در مقام شعار و عمل‌هاي انجام شده تصويري در ذهن مي‌سازد كه خروج از شعارها و آرمان‌هاي انقلاب و جامعه‌اي ديگر را ترسيم مي‌كند كه ربطي به انقلاب اسلامي ندارد؛ چرا كه اين گفتمان بدنبال حضور دين حداقلي در جامعه به همراه توسعه مدني است كه اينها هيچ ربطي به انقلاب اسلامي ندارد.

زاكاني ادامه داد: اما در مقابل گفتمان اصلاح‌طلبي، گفتمان اصول‌گرايي براي احياي ارزش‌هاي انقلابي و به وجود آوردن شرايطي كه منجر به شكل‌گيري جامعه اسلامي شود، تلاش مي‌كند ضمن اينكه اين گفتمان در تلاش براي رسيدن به عدالت اجتماعي در تمام ابعاد آن است.
وي در ادامه سخنان خود با تأكيد مجدد بر اينكه گفتمان موسوم به اصلاحات و جريان دوم خرداد از اساس با ريشه‌هاي انقلاب در تعارض است تصريح كرد: گروه موسوم به اصلاح‌طلبان به سمتي رفته‌اند كه اسلاميت نظام و هويت نظام را به نفع جمهوريت مصادره كرده و نمادهاي اسلاميت را حذف كنند و علاوه بر اين دين را محدود كرده و تنها به حوزه شخصي افراد محدود كند.

نماينده مجلس شوراي اسلامي با تأكيد بر اينكه اصلاح‌طلبان مي‌خواستند انقلاب را از درون مسخ كنند اضافه كرد: همين رفتارهاي اصلاح‌طلبان موجب شد كه جامعه از آنان رويگردان شود.
زاكاني با بيان اينكه عملكرد اصلاح‌طلبان و اصول‌گرايان در حوزه عملكرد نيز قابل مقايسه است، با در دست گرفتن كتاب مباني نظري برنامه چهارم توسعه كه از سوي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي دولت خاتمي تدوين شده است، خاطرنشان كرد: برنامه توسعه كه بعد از برنامه دفاع مقدس شروع شد، هدفش اين بود كه هر 5 سال اتفاق خاصي در كشور بيفتد و كشور به پيشرفت برسد. لذا در دوره حكومت اصلاح‌طلبان ادعايشان اين بود كه برنامه‌هاي توسعه اول، دوم و سوم بدون مبناي نظري نوشته شده ولي اساس برنامه چهارم كه در اين دوره نوشته شد اين است كه مبتني بر مبناي نظري است.

زاكاني با بيان اينكه براي نوشتن مباني نظري به يك تعبير 750 ميليون تومان و به تعبير ديگر 1 ميليارد و 100 ميليون تومان هزينه شد، اظهار داشت:‌ اين كتاب‌ها را كه 3 جلد بود در همان ابتدا به ما به عنوان نمايندگان مجلس هفتم تحويل دادند.
زاكاني در اين لحظه و در اواسط بحث خود درباره مباني نظري برنامه چهارم توسعه به يك رويداد جهاني اشاره كرد و اظهار داشت: در سپتامبر سال 91 موضوع نظم نوين جهاني مطرح شد و در دسامبر همان سال اتحاد جماهير شوروي فرو ريخت و عملا قطب سياسي مقابل ليبرال دموكراسي عرصه را براي اين انديشه خالي كرد كه همان موقع عده‌اي به خود لرزيدند و گفتند كه ديگر يكه‌تازي آمريكا تثبيت شده است.

وي ادامه داد: بوش پدر در آن هنگام گفت كه ديگر دنيا يك آقا دارد كه همان آمريكاست و ديگران به ميزان پيروي از آمريكا بايستي از امكانات دنيا منتفع شوند كه اين اظهارات همان موقع اعتراضاتي را برانگيخت كه اين اعتراضات بيشتر از سوي 7 كشور صنعتي بود كه مي‌گفتند ما يك پايه استدلال بوش پدر را قبول داريم اما پايه ديگر را قبول نداريم يعني قبول داريم كه امريكا آقاي جهان است اما رتبه‌بندي ذكر شده از سوي بوش پدر را قبول نداريم و معتقديم مي‌توان يك هرم 4 سطحي را در نظر گرفت كه امريكا در رأس اين هرم است و پس از آن كشورهاي صنعتي حضور دارند، سطح سوم را كشورهاي داراي تأخير منطقه‌اي اما تابع سلطه تشكيل مي‌دهند و سطح بعدي نيز كشورهاي ديگر هستند.

اين نماينده مجلس شوراي اسلامي در ادامه سخنان خود ضمن رجوع به بحث خود درباره مباني نظري برنامه چهارم توسعه كه در دولت خاتمي نوشته شد، تأكيد كرد: وقتي به اين كتابي كه يك ميليارد و يا 800 ميليون و يا 700 ميليون براي آن خرج شده نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم كه نويسندگان اين پيش‌فرض يعني مباحث مطرح شده از سوي بوش پدر و كشورهاي صنعتي درباره نظم نوين جهاني را كاملا قبول كرد‌ه‌اند لذا نويسندگان اين مباني نظري مي‌خواستند با اين برنامه كشور را به سمتي سوق دهند كه ماحصل آن اين باشد كه ايران به يك بازيگر همراه اركست جهان تبديل شده و نظام سلطه و سلسله مراتب مذكور را بپذيرد اما اگر ما دنبال اينها بوديم پس چرا انقلاب كرديم.

زاكاني با اشاره به اينكه جريان دوم خرداد بدنبال پياده كردن اين برنامه با مختصات ذكر شده بودند، اما ناكام ماندند، خاطرنشان كرد: اينها را گفتم تا ببينيد چه اتفاقاتي در كشور مي‌خواست اتفاق بيفتد اما به همت دانشجويان و مردم جهت‌گيري‌ها تغيير كرد.
وي ادامه داد: امروز نيز برخي از همان مدعيان برگشته‌اند اما ‌يك چاشني اصول‌گرايي به خود گرفته و با رنگ‌هاي اصول‌گرايي جامعه مي‌خواهند هم‌رنگي كنند اما ريشه تعارض آنها با انقلاب اسلامي مشخص است.
وي در ادامه به قرائت بخش‌هايي از كتاب مباني نظري برنامه چهارم توسعه كه در دولت خاتمي نوشته شده است، پرداخت و گفت: در اين كتاب هيچ نامي از امام نمي‌شنويد بلكه فقط دكتر مصدق در كنار جمهوري‌اسلامي ايران ذكر شده كه آن هم به اين صورت است كه مصدق صلح‌جو و جمهوري‌اسلامي ستيزه‌جو است.

نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به اينكه اين كتاب هم‌اكنون در دسترس هيچ كس نيست، بلكه كتاب را گرفتند و خمير كردند ولي من همان موقع به محض دريافت كتاب آن را نگهداري كردم، خاطرنشان كرد: در صفحه 354 اين كتاب آمده است كه اگر چه ايران توانسته به دست‌آوردهاي نظامي تهاجمي موشكي و هسته‌اي‌ دست يابد، يعني آنها در سال 83 كه ايران متهم به داشتن صلاح هسته‌اي بود اين حرف را در كتابشان آوردند.
زاكاني در ادامه سخنان خود با تأكيد بر اينكه اگر دوم خردادي‌ها به پيروزي مي‌رسيدند امروز از خاستگاه انقلاب اسلامي خبري نبود، تأكيد كرد: اين حرف من شعار نيست بلكه آنها در برنامه‌هاي خود اين نكات را ذكر كرده‌اند ولي خوشبختانه در عمل در همان لايه‌هاي ابتدايي گير كرده‌اند چون در تعارض با خواست ملت قرار گرفتند.

* احمدي‌نژاد يك سوپرمن است چون حرفش حرف انقلاب است

وي همچنين با تأكيد بر اينكه ما در حال حاضر در عرصه بين‌الملل توفق و چيرگي خاصي داريم؛ چرا كه حرف‌هاي انقلاب را زده‌ايم نه اين گفتمان‌هاي وارداتي، به ذكر خاطره‌اي به نقل از پرويز سروري عضو كميسيون سياست خارجي مجلس پرداخت و گفت: در نشست وزاري خارجه، غيرمتعهدها وزير خارجه هر كشور حق داشت 3 تا 5 دقيقه صحبت كند، اما به وزير خارجه ايران 28 دقيقه فرصت صحبت داده شد و وقتي آقاي متكي از جايگاه سخنراني خود پايين آمد نفس‌ها در سينه‌ حبس بود و شركت كنندگان به صورت گسترده به متكي به خاطر سخنانش تبريك مي‌گفتند.
زاكاني ادامه داد: وقتي مقام معظم رهبري نيز آن نطق قراي خود را در سازمان ملل متحد قرائت كرد خيلي‌ها خطاب به ايشان گفتند كه شما حرف دل ما را زدي اما ما متأسفانه جرأت گفتنش را نداشتيم.
اين نماينده مجلس همچنين به ذكر خاطره‌ ديگري از قول پرويز سروري پرداخت و اظهار داشت: آقاي سروري تعريف مي‌كرد كه وقتي به خانه چه گوارا رفته بودند از وي سوال مي‌شود از كجا آمده‌ايد و وقتي آقاي سروري مي‌گويد از ايران، طرف مقابل مي‌گويد احمدي‌نژاد يك سوپرمن است. احمدي‌نژاد سوپرمن است چون حرف‌هاي انقلاب را مي‌زند.
اين نماينده اصول‌گراي مجلس شوراي اسلامي با تأكيد بر اينكه اين دولت نهم نيز اشتباهاتي دارد، اما بايد كلان‌نگري كرده و در خرد مطالبات گير نكرد، اظهار داشت: درست است كه مشايي اشتباهاتي دارد اما همه دولت كه او نيست بلكه اين دولت شعارهاي انقلابي را زنده كرده و به تعبير مقام معظم رهبري دولت نهم جلوي نفوذ سكولارها را در حكومت گرفته است در حالي كه سكولارها مي‌خواستند انقلاب را از درون منقرض كنند.
زاكاني ادامه داد: ممكن است در اين انتخابات يك فردي خود را خط امامي بنامد، اما اين ادعا با عناصر گرداننده ستاد انتخاباتي‌اش كه همان كساني هستند كه روزي ريشه‌هاي گفتمان انقلاب را نشانه گرفته‌اند جور درنمي‌آيد.
زاكاني با بيان اينكه ممكن است برخي بگويند در گفتمان اصلاح‌طلبان نيز آدم‌هاي خوب هستند، تصريح كرد: بله آدم‌هاي خوب نيز در گفتمان اصلاح‌طلبان هستند، اما آنها ممكن است تا زمان پيروزي جلوي ويترين باشند ولي بعد از پيروزي كنار مي‌روند و همان افراطي‌ها هستند كه جلو مي‌آيند.

* از حضور بهزاد نبوي در ستاد ميرحسين مي‌توان فهميد كه وضعيت ميرحسين چگونه است

زاكاني با تأكيد بر اينكه موضوع امام موضوع افراد نيست، بلكه موضوع اساس گفتمان و انقلاب اسلامي است، با بيان اينكه امروز انتخابات بسيار ساده است و همانند ابتداي انقلاب نيست كه افراد شناخته نشده بودند، وقتي در ستاد مهندس موسوي، بهزاد نبوي فعال است و كارنامه‌اش مشخص است مي‌توان فهميد كه اين فرد چگونه آدمي است.

* مشايي به اسم اصولگرايي همان سخنان سروش را تكرار مي‌كند

زاكاني در پاسخ به انتقادات برخي از دانشجويان به عملكرد افرادي همچون مشايي در دولت نهم تأكيد كرد: مشايي را انشاءالله خود آقاي رئيس جمهور كنار بگذارد؛ چرا كه خبط و خطا بودن مسير مشايي اظهرمن‌الشمس است.
وي تأكيد كرد: من يك فيلم 10 دقيقه‌اي از سخنان مشايي راجع به نگاهش به انقلاب و اسلام دارم كه وي در اين فيلم به اسم اصول‌گرا حرف‌هاي سروش را آن هم به بدترين و سطحي‌ترين وجه مطرح مي‌كند.

* همه دلسوزان نظام معتقد به هدفمند كردن يارانه‌ها هستند

زاكاني در خصوص موضوع هدف‌مند كردن يارانه‌ها گفت: كشور هيچ راهي ندارد الّا اينكه يارانه‌ها را هدفمند كند و همه دلسوزان انقلاب و نظام معتقد به انجام اين امر هستند چون يارانه‌ها به صورت مناسب توزيع نمي‌شود اما روي نحوه هدفمند كردن يارانه‌ها بحث‌هايي وجود دارد.
زاكاني با اشاره به ماده 3 برنامه چهارم توسعه خاطرنشان كرد: در اين ماده آمده است كه از ابتداي سال 84 قيمت فراورده‌هاي انرژي در كشور بايد قيمت فوق خليج فارس باشد يعني دوم خرداد نيز معتقد بود كه يارانه‌ها بايد حذف شود اما شيوه آنها اين بود كه يك دفعه جراحي كنند.
اين نماينده مجلس با اشاره به اينكه ما بدنبال آن هستيم كه يارانه‌ها حذف شده و قيمت‌ها واقعي شود، تصريح كرد: اما بايد زيرساخت‌هاي اساسي آنقدر بهينه شود كه اصلاح قيمت‌ها به زندگي مردم ضربه نزند و در عين حال اقشار آسيب‌پذير مورد حمايت مستقيم قرار گيرند و كشور نيز از نظر توليد متكي به داخل باشد.

* رفسنجاني از محسن رضايي خواسته كه آراي احمدي‌نژاد را كاهش دهد

زاكاني در خصوص كانديداتوري محسن رضايي گفت: رضايي عملا با آمدن در صحنه بيشتر به رأي آوردن دوم خرداديها كمك مي‌كند و اين موضوع كاملا شفاف است.
وي تأكيد كرد: هاشمي رفسنجاني به محسن رضايي گفته است كه اگر يك ميليون رأي از احمدي‌نژاد كم كني باز هم مفيد است. حضور رضايي نيز در صحنه موجب تكثر در جريان اصول‌گرايي است.

منبع

موسوي :تا شب انتخابات از دولت انتقاد خواهم كرد

موسوي :تا شب انتخابات از دولت انتقاد خواهم كرد
حاجی خیلی مطیع امام و  رهبری هستی
 آقای موسوی چون با رهبری خوب نیستید از امام میگم (با امام که ...)
 
خدا رحمت کنه امام رو که این همه سفارش می کردند کسانی که به جای بیان برنامه های خود در مقام تضعیف دیگران هستند دل سوز انقلاب نیستند
 
موسوي درجمع مجمع روحانيون مبارز:
تا شب انتخابات از دولت انتقاد خواهم كرد

خبرگزاري فارس: ميرحسين موسوي با بيان اينكه از دولت حمايت نخواهم كرد و تصميم دارم تنها از دولت انتفاد كنم گفت:‌ سوءاستفاده صداوسيما از مطالبي كه در خصوص حمايت از دولت گفته بودم بنده را مجبور كرد تا در اين رابطه توبه كنم.


به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، ميرحسين موسوي داوطلب انتخابات كانديداتوري رياست جمهوري دوره دهم كه در جمع مجمع روحانيون مبارز در حسينيه جماران سخن مي‌گفت، اظهار داشت: بايد روحيه‌اي را در كشور احيا كرد كه اسلام مورد علاقه بيشتر و روحانيت مورد احترام بيشتري قرار بگيرد.
وي افزود: دولت آينده بايد در جهت اميد، تلاش و نشاط با قدرت حركت كند و جامعه را از ترس و نااميدي نجات دهد.
موسوي ادامه داد: ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه پر از هراس و ترس آينده در افكار جوانانمان مشخص است و البته ترس تنها از آتش نيست بلكه ترس از عدم امنيت شغلي و از آينده جوانان را در راستاي ادامه زندگي مأيوس ساخته است.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام بيان داشت: براي اينكه روحانيت در كشور صداي نافذ و سربلند داشته باشد بايد روحانيت مستقل و حافظ ارزشها در همه سطوح باشد.
موسوي با انتقاد از جابجا‌ي‌هاي مديران در دولت نهم گفت: متأسفانه در دولت نهم مديران باسابقه بدون هيچ دليل منطقي مدام در حال رفت و آمد هستند كه مشخص نيست با چه معيارها و ملاك‌هايي مديران در دولت گذشته بر سر كار آمده و يا بركنار مي‌شوند.
وي افزود: دولت نبايد به امور شخصي افراد وارد شده و با تجسس در رفتارهاي آنها موجب بي‌اعتمادي ملت نسبت به دولت شود.
داوطلب كانديداتوري انتخابات رياست جمهوري دوره دهم تصريح كرد: ما اگر دائماً انگشت اتهام به سوي جوانان دراز كنيم و به دلايل نامشخص آنها را از نظام و انقلاب دور كنيم هيچ حاصلي جز بي‌اعتمادي آنها نسبت به دولت نخواهيم داشت.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه دولت حتي در برخي موارد هنري نيز دخالت مي‌كند گفت: برخي از هنرمندان براي شروع كردن اثر خود ابتدا از دولت مجوز مي‌گيرند اما متأسفانه دولت بعد از مدتي احساس مي‌كند كه هنرمندان نيز به فكر تخريب آنها هستند و سريعاً با آنها مقابله مي‌كنند كه اين رفتار دولت به نظر بنده به نفع دين اسلام نيست.
موسوي با اشاره به دوران دفاع مقدس و حضور گسترده جوانان در جنگ تحميلي گفت‌:‌ در دوران جنگ تحميلي جوانان يكپارچه به دفاع از انقلاب برخاستند و عازم جبهه‌‌ها شدند برخي از اين جوانان شهيد شده و برخي ديگر به دليل توانمندي‌‌هاي موجودي كه داشتند وارد مديريت‌هاي كشوري بعد از جنگ شدند اما دولت گذشته تمامي اين جوانان را در بهترين زماني كه مي‌توانستند براي انقلاب و كشور به عنوان يك مدير باتجربه خدمت كنند را كنار گذاشت و در حقيقت اين بزرگترين لطمه به كشور بود.
وي با انتقاد از سياست‌هاي مديريتي دولت نهم گفت: متأسفانه برخي سياست‌هايي كه در دولت نهم اجرا مي‌شود به دوران قاجاريه بيشتر شباهت دارد و در حقيقت دولت از اصل عقلانيت در سياستگزاري‌ها دور شده است.
موسوي اضافه كرد: سازمان برنامه و بودجه گناهي جز نظارت بر برنامه‌هاي دولت نداشت اما دولت به اين دليل كه قصد داشت هيچ‌كس بر برنامه‌هايش نظارت نداشته باشد اين سازمان را منحل كرد.
وي يادآور شد: اگر سازمان برنامه و بودجه‌اي وجود داشت به دولت اجازه نمي‌داد كه 25 وزير را به استانها ببرد و مصوبات غيرقانوني و غيراصولي را كه جنبه نمادين دارد با پول بيت‌المال افتتاح كند.
موسوي در پاسخ به اين سؤال كه آيا شما به روحانيت دولتي معتقديد يا نه تأكيد كرد: به نظر من روحانيت و مرجعيت اگر استقلال خود را از دست بدهند ضايعي بزرگ پيش خواهد آمد و هرچقدر روحانيت مستقل‌ باشد نظام ما سرافرازتر خواهد شد.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در پاسخ به اين سؤال كه چرا تنها از دولت انتقاد مي‌كني و نكات مثبت دولت را نمي‌گويي؟ گفت: متأسفانه صداوسيما كه به رسانه‌ تبليغاتي تبديل شده از نكات مثبتي كه بنده در خصوص دولت مطرح كرده بودم سواستفاده كرد و بنده تصميم گرفتم از آن روز به بعد فقط از دولت انتقاد كرده و از حمايت دولت توبه كردم.
موسوي در خصوص حضور دو كانديد از جريان اصلاح‌طلبان تصريح كرد:‌ آقاي كروبي يكي از دوستان خوب بنده است كه بنده با وي رفاقت دارم . البته در اين خصوص كه چرا دو كانديد از اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور دارند بايد بگويم ما تلاش كرده‌ايم كه جو سالمي را احيا كنيم و در اين خصوص هيچ نگراني نداريم.
داوطلب كانديداتوري انتخابات رياست جمهوري دوره دهم در خصوص تشكيل كميته صيانت از آراء ابراز داشت: تشكيل صيانت از آرا با همكاري ستادهاي آقاي كروبي شروع شده است و ما با توجه به شرايط كنوني تا آخر به تشكيل اين كميته متعهد خواهيم ماند.
وي خاطرنشان كرد: بهترين رابطه را در 20 سال گذشته با مقام معظم رهبري داشته و دارم و قطعاً در صورت پيروزي نيز با ايشان تعامل خوبي برقرار خواهم كرد.
منبع و منبع2

کم کم مواضع آقای میر حسین موسوی روشن می شود

 
 
واسه خیلی ها مواضع آقای میر حسین معلوم نیست ولی الحمد لله  کم کم مواضع آقای میر حسین موسوی روشن می شود:
 
تعهد، خوشنامی و اعتقاد به جمهوری اسلامی با قرائت میرحسین
انتصاب عضو افراطی دفتر تحکیم به‌عنوان مسئول ستاد دانشجویی موسوی

مهندس ميرحسين موسوي پس از اعلام كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري طي نامه اي به رييس ستاد انتخاباتي خود خواستار "جذب و استفاده از افراد متعهد به ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، پايبند به آرمانهاي امام خميني(ره) و استوار در جهت برقراري و حفظ استقلال، آزادي، عدالت و حمايت از مستضعفان"(1) شد و تأكيد كرد كه "در انتصاب مسئولين ستاد به‌ويژه استانها دقت لازم صورت گيرد تا افرادي كه انتخاب مي شوند صالح، معتقد و مؤمن به نظام جمهوري اسلامي و در سطح ملي و استان خوشنام باشند."(2)

پس از اين ابلاغيه، سايت قلم نيوز، ارگان رسمي ستاد انتخاباتي موسوي، با فردي به نام "علي وفقي" به‌عنوان رييس كميته دانشجويي ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي در استان تهران مصاحبه كرد(3) كه با توجه به تأكيد قبلي ميرحسين موسوي بر "تعهد و خوشنامي" مسئولان ستاد انتخاباتي‌اش، انتصاب چنين فردي در رأس فعاليت‌هاي دانشجويي ستاد انتخاباتي موسوي، شگفتي ناظران سياسي را برانگيخت.

اما "علي وفقي" كيست؟

"علي وفقي" در وبلاگ شخصي‌اش، خود را دانشجوي كارشناسي ارشد عمران دانشگاه شريف و عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت -البته طيف غير قانوني علامه- معرفي كرده است.(4)

يك جست‌وجوي ساده اينترنتي با هدف يافتن سوابق آشكار وي حكايت از آن دارد كه "علي وفقي" در تمام سال‌هاي اخير به عنوان فردي افراطي در آشوبهاي دانشجويي به ايفاي نقش پرداخته است كه در اينجا به بخش كوچكي از سوابق وي در به آشوب كشيدن محيطهاي دانشگاهي اشاره مي شود:

1- بازداشت در سالگرد 18 تير: "علي وفقي" در 18 تير 86 به دليل ايجاد آشوب در دانشگاه اميركبير به همراه 5 آشوبگر ديگر با يك قرار بازداشت 2 ماهه رهسپار زندان اوين شد. در همين رابطه، روزنامه اعتمادملي نوشت: «6 تن از اعضاي شوراي مركزي تحكيم امروز صبح از مقابل دانشگاه اميركبير تهران بازداشت شدند. اعضاي شوراي مركزي تحكيم امروز تحصني اعتراض‌آميز به تداوم بازداشت دانشجويان دانشگاه اميركبير را آغاز كرده بودند. گزارش شاهدان عيني از درگيري دانشجويان پيش از بازداشت با پليس حکايت دارد. محمد هاشمي، علي نيکونسبتي، مهدي عربشاهي، بهاره هدايت، حنيف يزداني و علي وفقي اعضاي بازداشت شده شوراي مرکزي تحکيم هستند."(5)

2- علي وفقي پيش از اين نيز در نوزده آبان 85 با انتشار مطلبي در وبلاگ خود نظام جمهوري اسلامي را به دشنه كشيدن بر چهره دانشگاه متهم كرد و مدعي شد: "روزهاي سختي به دشنه سلطه و اقتدار بر درخت پربار دانشگاه حک می شود تا یادگاری شب تاری دیگر باشد. طرح انقلاب فرهنگي و سلطه بر دانشگاه كه پيش از اين آرزويي باطل و اوهامي ناممكن مي نمود پازل‌وار، قطعه قطعه به دست اقتدارگرايان تكميل مي‌شود. اين اقدامات بدينجا و اين موارد ختم نخواهد شد و نشان از عزم جدي اقتدارگرايان براي سلطه بر دانشگاه‌ و تبديل آن به زائده‌ ماشين قدرت سياسي دارد. در زمانه ویرانه ای که وای جغدی هم نمی آید به گوش، جنبش دانشجويي بايد طرحی نو دراندازد و بدون نااميدي با اراده و تصميم مستحكم فعاليت خود را ادامه دهد تا که زمان فرا رسد و تیره فلک را سقف بشکافد."(6)

3- علي وفقي در 18 خرداد 86 طي سخنراني در جمع تعدادي از دختران دانشجو، تفاوت در ديه زن و مرد را اهانت به دانشجويان دانست. به گزارش ايلنا، "علي وفقي" با بيان اينكه نابرابري ديه زن و مرد نه تنها اهانت به 65 درصد دانشجويان دختر كه توهين به تمام دانشجويان است، گفت: علماي شيعه بايد از اخباريون و اشاعره تمايز داشته باشند. صرفاً وجود روايتي نمي‌‏تواند دليل كافي براي حكمي باشد. رواياتي نيز مبني بر حرام بودن شرعي شطرنج وجود دارد، اما اين مسئله به راحتي با اجتهاد حل شده است. به نظر مي‌‏رسد در مورد مسايل زنان، ديدگاهي مردسالارانه عرصه را تنگ كرده است. عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت با تأكيد بر اينكه آنهايي كه علوم دانشگاهي را لاشه مي‌‏خوانند، بهتر است نظر خود را در مورد حوزه‌‌ بي‌‏اجتهاد بيان كنند، گفت: اگر حوزويان اجتهاد را فراموش كنند دانشگاهيان فقه را به فراموشي كامل خواهند سپرد."(7)

4- علي وفقي در 8 مهر 86 با انتشار يادداشتي تحت عنوان "شرافت روحانيت" حكومت ديني را به ناديده انگاري "شرافت" متهم كرده و مدعي شد: "آنگاه که بنای حکومت بر ستون شریعت استوار شود، قدرت، وجاهت از دیانت، عاریت می گیرد و فضیلت شرافت نادیده انگاشته می شود. زیر سقفی چنین، مدعیان دیانت را رسومی است و اصولی در حدودی. هر که این حدود مراعات نکند، اصول و رسوم شکسته است و مجازاتش واجب گشته است."(8)

5- علي وفقي در تجمع غيرقانوني تعدادي از دانشجويان دانشگاه اميركبير سخنراني كرد و سخنان خود را نيز با توهين به رييس جمهور همراه كرد. گزارش يك سايت ضدانقلاب ماركسيستي از سخنراني وي در اين تجمع غيرقانوني: "علي وفقي ديگر عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت نيز با انتقاد از احمدي نژاد به ‏دفاع از دانشجويان زنداني پلي تکنيک پرداخت و آن‌ها را "قربانيان يک سناريوي بي‌آبروي امنيتي" توصيف کرد. وفقي ‏خطاب به احمدي نژاد گفت: "آقاي احمدي نژاد شما با سعه‌ي صدر و تحمل به سخنان رييس دانشگاه کلمبيا گوش کرديد. ‏من هم به عنوان يک دانشجوي ايراني مي خواهم يک چيز خطاب به شما بگويم خواهش مي کنم که با همان سعه‌ي صدر و ‏تحمل به حرف من هم گوش کنيد: آقاي احمدي نژاد! شما يک ديکتاتور حقير و کوچک هستيد."

اين سخنان وفقي با تشويق شديد حضار رو به رو شد و بار ديگر شعار مرگ بر ديکتاتور که يک بار پيش از اين در 20 ‏آذر 1385 در سخنراني احمدي نژاد در پلي تکنيک شنيده شده بود و 2 هفته پيش همزمان با سخنراني احمدي نژاد در ‏دانشگاه تهران نيز بارها سرداده شده بود، در صحن پلي تکنيک، طنين انداز شد.‏"(9)

6- علي وفقي در 25 آذر 86 نيز با انتشار يادداشتي ديگر اصلاح طلباني را كه دل در گرو آرمان‌هاي دهه 60 دارند اصلاح طلبان پسرو خواند و ضمن آنكه خواستار مرزبندي جدي با آنان شد، نوشت: "اصلاح طلبان 3 دسته‌اند: اصلاح‎طلبان پیشرو، اصلاح‌طلبان پسرو و دسته ای دیگر آنهایی که بنا به شرایط و در موقعیت‌های مختلف و تحت تأثیر فعالیت 2 گروه پیشین به دسته اول یا دوم می پیوندند. اصلاح طلبان پیشرو دیدگاهی مدرن داشته و مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را باور دارند و برخی از شجاعت و جسارتی نیز در پیگیری این مفاهبم برخوردارند. اما اصلاح طلبان پسرو که بعضاً از فعالین جوان دهه 60 نیز هستند، معتقد به پندارهای آن دهه می باشند و برخی به صراحت نیز از پاره ای اعمال گذشته که اصلاح‌طلبان پیشرو آنها را اشتباه می دانند، دفاع می کنند. این دفاع صریح نیز نشان از تمایل اصلاح طلبان پسرو در بازگشت به گذشته دارد؛ این دسته از این لحاظ اشتراک برجسته‌ای با محمود احمدی‌نژاد دارند. اقدامات و تحرکات اصلاح‌طلبان پسرو در شرایط حاضر، موضوعی بسیار مهم است که توجه به‌آن بایسته و شایسته است. این دسته از اصلاح طلبان، برانگیزاننده اختلافات بین اصلاح طلبان مدعی اصلاحات با جنبش‌های اجتماعی هستند چرا که عملاً رؤیای بازگشت به گذشته را در سر می پرورانند، در حالی که اشتباهات گذشته و نابسامانی‌های حاصل از آن باعث ظهور و قوت یافتن جنبش‌های اجتماعی با مطالبات تغییر گذشته و اتخاذ شیوه‌ای نو شده است. اصلاح طلبان پسرو اعتقادی عمیق به آزادی، تکثر و دموکراسی ندارند و عملاً به لحاظ سیاسی بسیار انحصارطلب، به لحاظ عملی خودپسند و خودشیفته و به لحاظ فکری بسیار متحجر و دگم هستند. آنچنان که از افکار و اعمال این دسته بر می‌آید، تنها برای کسب قدرت منازعه می کنند و اختلاف دیدگاه چندانی با حاکمیت فعلی ندارند. به نظر می رسد آنچه را نیز به نام آزادی و مردم سالاری مطرح می‌کنند، تنها به خاطر ایجاد جبهه ای برای سهم خواهی در برابر حاکمیت فعلی است. اصلاح طلبان پسرو تفاوت مهمی با احمدی نژاد ندارند، تنها دست تقدیر نام اصلاح طلب بدان ها نهاده است. این دسته به جامعه و مطالباتش نگاه چندانی ندارند و آنچه را هدف اصلاحات می دانند که خود می پندارند و می خواهند.

راهکار موجود پیش روی اصلاح طلبان و جبهه شکست خورده اصلاحات پالایش خود و مرزبندی آشکار با اصلاح طلبان پسرو و تکیه بر اصلاح طلبان پیشرو با فراهم آوردن امکان فعالیت بیشتر برای آنها و حمایت از ایشان می باشد. آنچه که اصلاح طلبان پسرو به اشتباه علل ناکامی اصلاحات عنوان می کنند، آدرس غلطی است که نقض غرض بوده و اساس اصلاحات را نادیده می انگارد. در حالی که یکی از علل اصلی ناکامی اصلاحات، تأثیر و وجود و افکار و القائات این دسته بوده است. حضور این افراد در جبهه اصلاحات نه تنها کمکی بدان نمی‌کند، بلکه مانعی برجسته است. در صورت عدم پالایش، اصلاح‌طلبان رفته رفته سیر کلی انزوا را خواهند پیمود و بیشتر به انفعال فرو خواهند رفت چرا که از مطالبات جامعه دور خواهند ماند. جنبش های اجتماعی بر پایه مطالبات جامعه راه خود را یافته و قوت خواهند گرفت و اصلاح طلبان با تکیه بر گذشته و دور ماندن از این جنبش ها منزوی خواهند شد."(10)

7- علي وفقي در 8 مرداد 87 در نشست شاخه جوان حزب مشاركت و در كنار چهره‌هايي نظير احمد شيرزاد، عليرضا هندي -عضو شوراي مركزي نهضت آزادي-، محمد توسلي رييس دفتر سياسي نهضت آزادي و رضا عليجاني از فعالين ملي- مذهبي حضور يافت و ضمن سخنراني در اين جلسه يكبار ديگر نظام جمهوري اسلامي را به برخورد امنيتي با دانشجويان متهم كرد و مدعي شد: «متأسفانه با وجود اين‌كه حق اعتراض مسالمت‌آميز توسط قانون اساسي مورد تضمين قرار گرفته است، با فعالين دانشجويي برخورد امنيتي صورت مي‌گيرد.»(11)

8- علي وفقي يكي از گردانندگان اصلي تجمع ضد انقلابي 18 آذر 86 دانشگاه تهران بود. گفتني است اين تجمع با محوريت گروه‌هاي ماركسيستي و تجزيه‌طلبان كرد برگزار شده بود. وفقي در دفاع از اين اقدام خود مي نويسد: "در پی برگزاری تجمع باشکوه 18 آذرماه توسط دفتر تحکیم وحدت، در کنار تحسین ها و حمایت ها، پاره ای انتقادات و گلایه ها نیز از سوی برخی اشخاص حقیقی یا حقوقی، سربسته یا شفاف مطرح شد. انتقادات غالبا از دیدگاهی وطن دوستانه بر می‌خواستند و نگرانی از حضور برادران کردمان در تجمع که مبادا آب در آسیاب تجزیه‌طلبان این مرز و بوم ریخته شود.

سخن از برادران کرد شرکت کننده در تجمع، سخن از اقوام میهن، سخن از پاره پاره وطن و کردستان که تکه‌ای از ایران است. پرسش اصلی اینجاست که آیا اگر اجحافی نسبت به گروهی از مردمان این دیار می‌رود حق ندارند فریادی بر آورند؟ منتقدان می گویند به تمام ملت ظلم می رود و ملت باید یکپارچه معترض باشند نه دسته دسته. سخن بس به جاست اما ظلم مضاعف چه؟ آیا اینها گوشه ای از اجحاف دو چندان به کردستان نیست؟ آیا اعتراض فرزندان فرهیخته مردمان کرد اتفاقی که بارها در تجمع 18آذر رخ داد، مجاز نیست؟ آیا ایرانی بودن‌امان حکم نمی کند که ما نیز دوشادوش دانشجویان كرد، که عزم فریاد کرده اند، به این تبعیض‌ها معترض باشیم؟ آری؛ سخن بسیار به‌جایی است که همه یک‌صدا ستم ها را فریاد زنیم؛ تحکیم نیز عزم چنین کاری کرده است که دانشجو را فریاد می زند، معلم را، زن را، کرد و لر و بلوچ و ترک را، کارگر را و…"(12)

ادامه سخن حوصله خواننده محترم را به پايان مي برد. جستجوي اينترنتي نشان مي دهد كه نام "علي وفقي" بر تمامي بيانيه ها و نامه هاي سرگشاده اي كه اركان نظام را مخاطب قرار داده و جمهوري اسلامي را به ظلم و سركوب متهم مي كنند ؛ ثبت شده است.

با اين اوصاف يك‌بار ديگر نامه ميرحسين موسوي را در انتصاب رييس ستاد انتخاباتي‌اش مرور كنيم:

مهندس ميرحسين موسوي در نامه خود خواستار "جذب و استفاده از افراد متعهد به ارزشهاي انقلاب اسلامي، پايبند به آرمانهاي امام خميني(ره) و استوار در جهت برقراري و حفظ استقلال، آزادي، عدالت و حمايت از مستضعفان" شد و تاكيد كرد كه " در انتصاب مسئولين ستاد بويژه استانها دقت لازم صورت گيرد تا افرادي كه انتخاب مي شوند صالح، معتقد و مومن به نظام جمهوري اسلامي و در سطح ملي و استان خوشنام باشند."

اكنون با اين انتصاب مشخص است كه آقاي مهندس موسوي يا در تعريف "تعهد و خوشنامي" به قرائت جديدي دست يافته و يا آنكه در جلوگيري از نفوذ غيرمتعهدين بدنام به ستاد مركزي خود ناتوان است. امري كه در هرحال يا از "انحراف" و يا از "غفلت و ضعف" حكايت دارد و در هرحال، نگراني ناشي از حضور نفوذي‌ها در ستاد دولت احتمالي ايشان را دامن مي‌زند.

منبع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشتها:

(1): http://www.ghalamnews.ir/news.aspx?id=4229

(2): http://www.ghalamnews.ir/news.aspx?id=4229

(3): http://www.ghalamnews.ir/news-4637.aspx

(4): http://neomosalman.blogfa.com

(5): روزنامه اعتماد ملي شماره 407 – 18/4/86

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1440153

(6): http://www.sahargaahaan.blogfa.com/post-7.aspx

(7): http://www.4equality.info/spip.php?article686

(8): http://advarnews.biz/article/5816.aspx

(9): http://www.etehadbinalmelali.com/HTML/30_10_07/pasokh.htm

(10): http://advarnews.biz/article/6324.aspx

(11): http://norooznews.ir/news/8004.php

(12): http://neomosalman.blogfa.com/post-20.aspx

نظرات کاربران:

بررسي دور دوم انتخابات‌هاي رياست جمهوري

بررسي دور دوم انتخابات‌هاي رياست جمهوري:
اولين رييس‌جمهور هشت‌ساله و چالش در معرفي نخست‌وزير

محمد مهدي اسلامي

اشاره: طي سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تاكنون، جمعاً 28 بار به آراء مردم مراجعه شده است‌. از برگزاري اولين همه‌پرسي كه 12 فروردين 1358 براي برقراري جمهوري اسلامي در كشور ترتيب يافت‌، تا هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي. اما طي اين 30 سال، كمترين بررسي‌هاي پسيني متوجه دومين دوره رياست جمهوري‌ها بوده است كه تنها 3 انتخابات از مجموع 28 انتخابات را به خود اختصاص مي‌دهد.

با توجه به در پيش بودن چهارمين انتخابات رياست جمهوري كه رييس‌جمهور مستقر امكان نامزدي مجدد را دارد، بررسي انتخابات‌هاي رياست جمهوري دوره‌هاي ششم، هشتم و دهم خالي از لطف نيست. اين 3 دوره در 3 بخش بررسی شده است:

اولين رييس‌جمهور هشت ساله

چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوري، 25 مرداد 1364 در حالي برگزار شد كه شرايط كشور از چندين بُعد، بسيار ويژه بود. طولانيشدن دفاع مقدس و گرفتار بودن تمام توان كشور در مشكلات جنگ از يك سو و اختلافاتي كه پس از استعفاي وزراي مخالف نخست‌وزير علني‌تر شده بود از سوي ديگر سبب گرديده بود فضاي انتخابات رنگ‌وبوي متفاوت‌تري از 9 انتخابات پيش از خود داشته باشد.

پس از چند سال حوادث تلخ، انتخابات رياست جمهوري دوره چهارم در شرايط نسبتاً آرام و بدون مشكل در برنامه‌ريزي و اجراي آن به‌وقوع پيوست. با پاك شدن فضاي سياسي كشور از نفاقي كه در سال‌هاي نخست بروز كرده بود و اتفاق نظر نيروهاي وفادار به انقلاب نسبت به تداوم رياست جمهوري آيت‌الله خامنه اي، نامزد مشخص حاضر در صحنه از مدت‌ها پيش مشخص شده بود. اما در اين زمان جريان ليبرال كه پيش از اين با تحريم انتخابات دومين دوره مجلس، عملاً از حاكميت خارج شده بود؛ نامزدي مهدي بازرگان را پيگيري مي‌كرد.

با قطعي بودن حمايت تشكل‌هاي عمده از نامزدي آيت‌الله خامنه‌اي و با توجه به تصويب قانوني كه لزوم كناره‌گيري از مناصب عالي دولتي را براي شركت در انتخابات شرط كرده بود؛ چهره‌هاي مطرح كمي در انتخابات ثبت نام كردند و از ميان 50 نفر كه براي نامزدي انتخابات ثبت نام كرده بودند، تنها صلاحيت 3 نفر تأييد شد.

با رد صلاحيت بازرگان، جريان موسوم به نهضت آزادي با صدور اطلاعيه‌ها و مصاحبه با رسانه‌هاي بيگانه به سم‌پاشي عليه شوراي نگهبان پرداخت. این در حالی بود كه به‌واسطه مواضع مغاير فضاي انقلابي كه از سوي نهضت آزادي اتخاذ مي‌شد، در صورت تأييد صلاحيت نیز، او هيچ شانسي براي پيروزي نداشت. با این حال، بازرگان در مصاحبه با نيوزويك علت رد صلاحيت خود را چنين توضيح داد "چون حاكميت مي‌ديد كه ممكن است ما در انتخابات حائز اكثريت باشيم، چنين تصميمي گرفت."

پس از اين جنجال‌ها، آيت‌الله خزعلي از اعضاي وقت شوراي نگهبان در مصاحبه‌اي دلايل رد صلاحيت بازرگان را رسماً اعلام کرد. عمده دلايل رد صلاحيت او، اعلام موضع براي انحلال مجلس خبرگان، استعفا از دولت در اعتراض به تسخير لانه جاسوسي امریکا، حمايت از مواضع ضد اسلامي حسن نزيه، مخالفت با ولايت فقيه و مباني جمهوري اسلامي بود.

علي اكبر ناطق نوري وزير كشور وقت نيز در مصاحبه‌اي كه دوازدهم مردادماه 1364 در جرايد به چاپ رسيد، در اين خصوص گفت: «مايل بوديم مهندس بازرگان كانديدا شود تا طرفدارانش مشخص شوند و دنيا متوجه بشود كه ايشان طرفداران چنداني ندارند. كانديدا بودن نامبرده موجب مي‌شد كه حزب اللهي‌ها بيشتر در صحنه باشند. حتي جلسات شوراي نگهبان از حد معمول هم بيشتر طول كشيد و به علت اينكه ايشان از اميرانتظام كه جاسوس امریکا بود و به حبس ابد محكوم شده است، دفاع كرد و گفت اميرانتظام هر كاري انجام داده‌اند، به دستور من بوده، بدين جهت شوراي نگهبان در مجموع صلاحيت او را رد كرد.»

سرانجام 3 نامزد اصلي انتخابات به رقابت با يكديگر پرداختند. رقابت 2 نامزد ديگر بيش از آنكه با رييس‌جمهور باشد، با نخست وزير دولت سوم بود. حبيب‌الله عسگراولادي يكي از وزرايي بود كه در ميانه دولت ميرحسين موسوي از دولت او كناره گرفته بود و محمود كاشاني نيز كه سرپرستی هيئت ايراني در دادگاه بين‌المللي لاهه در بررسي دعاوي ايران نسبت به امریکا را عهده‌دار بود، پس از اختلاف با موسوي بركنار و به ايران فراخوانده شده بود.

انتقادات اين دو از دولت موسوي با واكنش شديد حاميان او مواجه شد، تا آنجا كه سرحدي‌زاده كه وزیر کار كابينه سوم بود، سخنان عسگراولادي و كاشاني را با تندي تمام پاسخ داد و آنها را متهم به هم‌صدايي با ليبرال‌ها، منافقين و صداي امریکا و صداي بختيار كرد و در پاسخ آنها كه از ناديده گرفته شدن بخش خصوصي و دولتي شدن همه امور گلايه کرده بودند، گفت: «مگر دولت اسلامي جز مردم است؟ مگر دولت اسلامي از ما بهتران است كه اينها مدام او را متهم مي‌كنند كه شما كار را از مردم گرفته‌ايد؟»

اما علي‌رغم اين رقابت‌ها، عسگراولادي و كاشاني حمايت هيچ تشكلي را پشت سر خود نداشتند و حتي گفته می‌شود در جلسه شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، عسگراولادي رأي خود را نيز به آيت‌الله خامنه‌اي اعلام می‌کند. در مقابل اما آيت‌الله خامنه‌اي نامزد مورد اتفاق‌نظر تشكل‌هاي عمده‌اي همچون جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جامعه روحانيت مبارز، حزب جمهوري اسلامي، دفتر تحكيم وحدت و... بود.

سرانجام در حالي كه خبري از آن احساس خطر و ضرورت شركت در انتخابات‌هاي پيشين در ميان مردم نبود، در روز 25/5/1364 انتخابات دوره چهارم رياست جمهوري برگزار گرديد. واجدين شرايط در اين سال نزديك به 26 ميليون نفر بودند كه نزديك به 14 ميليون نفر آنها در انتخابات شركت كردند. آيت‌الله خامنه‌اي (مد ظله العالي) در رقابت با 2 نامزد ديگر، با بيش از 12 ميليون رأي، حدود 86 درصد آراي شركت‌كنندگان و 46،5 درصد آراي كل واجدين شرايط (اعم از شركت‌كنندگان و غايبان در انتخابات) را به‌دست آوردند.

ايشان در دوره اول رياست جمهوري خود نيز در رقابت با 3 نامزد ديگر، نزديك به 16 ميليون رأي؛ 95 درصد آراي شركت كنندگان و 70 درصد آراي كل واجدين شرايط (اعم از شركت كنندگان و غايبان در انتخابات) را به‌دست آورده و آمار بالاترين رأي مردم در انتخابات‌هاي رياست جمهوري را به خود اختصاص داده بودند.

روز 14 شهريور در خجسته سالروز عيد سعيد غديرخم، امام(ره) حكم رياست جمهوري آیت‌الله خامنه‌اي را تنفيذ كرده و فرمودند: «بحمدالله تعالي با تاييدات خداوند متعال و دعاي خير حضرت ولي‌الله الاعظم روحي لمقدمه الفدا، 4 سال رياست جمهوري با خير و سلامت و قدرت و عظمت سپري شد. اينك به پيروي از آراي محترم ملت عظيم‌الشأن و آشنايي به مقام تعهد و خدمتگزاري دانشمند محترم، جناب حجت‌الاسلام آقاي سيد علي خامنه‌‌اي، آراي ملت را پس از پايان دوره كنوني تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهوري ايران منصوب مي‌نمايم و از خداوند متعال توفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامي خواستارم.»

* چالش در معرفي نخست‌وزير

در مراسم تنفیذ كه در حسينيه جماران برگزار شد، امام(ره) در سخناني فرمودند: «به فال نيك مى‏گيرم كه در يك همچو روز بزرگى، مسئله تنفيذ صورت گرفت. بايد عرض كنم كه مصادفت با اين يوم، مسئوليت‌هاى بزرگى در پيش دارد. حكومت، حكومت حضرت امير-سلام اللَّه عليه- ووضع حكومت او را ما در نظر بگيريم، و كسانى كه در حكومت هستند و در دستگاه‌هاى دولتى هستند، سيره آن بزرگوار را در نظر بگيرند و ببينند كه بايد چه بكنند... عدالت را اجرا كنيد...»

روز 18 مهر ماه 64، مراسم تحليف رياست جمهوري برگزار شد. آيت‌الله خامنه‌اي هنگام مراسم تحليف در حضور نمايندگان مجلس اظهار داشتند: «قانون اساسي ابزارهاي لازم براي عمل به اين سوگند را مشخص كرده است. در صورتي كه رئيس‌جمهور اين ابزارها را در اختيار داشته باشد، خواهد توانست به اين سوگند عمل كند وگرنه اين سوگند، حكم فقهي‌اش براي فقها روشن است.»

دو اصل ياد شده، ناظر به معرفي نخست‌وزير از سوي رئيس‌جمهور و تصويب وزراي پيشنهادي نخست‌وزير بود.

اما معرفي نخست‌وزير بيش از يك ماه ونيم به‌طول انجاميد. گويا پس از اختلاف‌نظرهاي رييس‌جمهور و نخست‌وزير در دولت سوم و كناره‌گيري وزراي داراي افكار نزديك‌تر به رئیس‌جمهور، شرط ايشان براي نامزدي مجدد اين بوده است كه نخست‌وزير را خود انتخاب نمايند. ناطق نوري در خاطرات خود از آن روزها مي‌گويد: «وقتي براي بار دوم مقام معظم رهبري به رياست جمهوري برگزيده شدند، بين ايشان و امام يك بحثي در مورد انتخاب نخست‌وزير بود، ايشان مي‌گفت اگر من رييس‌جمهور بشوم، در انتخاب نخست وزير هر كسي را كه بخواهم، خودم بايد تصميم بگيرم و اين علامت را هم امام ظاهراً داده بودند كه خود شما تصميم بگير، لذا ايشان كانديدا شدند.»

پس از انتخابات، ايشان به مشهد رفته و سخناني ايراد فرمودند كه حاكي از تمايل به تغيير نخست‌وزير بود. از سخنراني ايشان در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري در جماران نيز اين موضوع استنباط مي‌شد.

اما پس از آن، 135 نفر از نمايندگان مجلس در نامه‌اي به امام با بيان اينكه "جريانى خاص و گسترده و طيفى معلوم و مشخص، تغيير دولت را حمايت و همراهى مى‌كند" تهديد كردند كه "چون دولت جديد تجربه و تلاش و امكانات فراوان‌ترى ندارد و از داشتن اكثريتى قاطع در مجلس و بين مردم برخوردار نيست، به موفقيت‌هاى لازم دست نخواهد يافت و در نتيجه كشور دچار بحران مى شود."

امام خميني در 5 مهرماه 1364 در پاسخ به اين نامه فرمودند: «با تشكر از حضرات آقايان، اينجانب چون خود را موظف به اظهار نظر مى‌دانم، به آقايانى كه نظر خواسته‌اند، از آن جمله جناب حجت‌الاسلام آقاى مهدوى و بعضى آقايان ديگر، عرض كردم آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد، و در وضع بسيار پيچيده كشور، دولت ايشان را موفق مى‌دانم، و در حال حاضر، تغيير آن را صلاح نمى‌دانم. ولى حق انتخاب با جناب آقاى رئيس‌جمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است.»

ناطق نوري در خصوص معرفي دوباره موسوی مي‌گويد: «چند روزي كه گذشت، نظر امام عوض شد. علتش اين بود كه گويا آقاي "محسن رضايي" به عنوان فرمانده سپاه خدمت امام رسيده و گفته بود كه موقعيت آقاي موسوي در جنگ و بين جوان‌ها به‌گونه‌اي است كه اگر ايشان نخست‌وزير نشوند، جنگ لطمه مي‌خورد. طبيعي است كه براي امام در آن روزها هيچ چيز حياتي‌تر از مسئله‌ي جنگ نبود، لذا بعد از گزارش محسن رضايي، لحن امام عوض شد... كم‌كم به حاج احمد آقا و ديگران فرمودند كه آقاي مهندس موسوي معرفي شود. مقام معظم رهبري در مقام رييس‌جمهوري در يك محذوريت عجيبي قرار گرفته بودند. از يك طرف احساس مي‌كرد از نظر شرعي و وظيفه به مصلحت كشور نيست مهندس موسوي را معرفي كند و از طرف ديگر نظر امام آقاي موسوي بود. بنابراين براي حضرت امام نامه‌اي نوشتند كه "اگر حضرت عالي تشخيص مي‌دهيد كه بايد مهندس موسوي را معرفي كنم، حكم كنيد، شما رهبر هستيد. شما روز قيامت جواب داريد، ولي من جواب ندارم كسي را كه مصلحت نمي‌دانم، نخست وزير كنم، مگر اين كه حكم ولي فقيه بالاي سر او باشد. حضرت عالي حكم كنيد تا من ايشان را بگذارم"، امام هم مي‌فرمودند: "من حكم نمي‌كنم. من حرف خودم را مي‌زنم" بن بست عجيبي پيش آمده بود.»

حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني نيز در خاطرات خود در اين خصوص مي‌نويسد: «آيت‌الله خامنه‌اي تمايلي به نامزد شدن مجدد نداشتند و با اصرار ماها و نيز خواست امام پذيرفتند و همان موقع نظرشان را راجع به كابينه گفته‌اند و اكنون حجت دارند، ولي نمي‌خواهند از نظر امام تخلف كنند... نظر آقاي خامنه‌اي اين است كه اينها خوب كار نكرده‌اند و جايز نيست دوباره مأمور تشكيل كابينه شوند. زمان طولاني بحث كرديم، ولي به نتيجه نرسيديم. مشكل عمده ايشان، اظهارنظر امام است...»

وي ذيل تاريخ 25 شهريور نيز از مراجعه بهزاد نبوي و محسن نوربخش به او و اظهار نگراني آنها از احتمال تعويض دولت ياد کرده و مي‌نويسد: «از من خواستند دخالت كنم و مانع شوم.»

حجت‌الاسلام ناطق نوري در ادامه خاطراتش با بيان اينكه به اتفاق حضرات آيات مهدوي كني، جنتي و يزدي براي گشودن گره از اين مشكل به خدمت امام رسيدیم، می‌افزاید: امام(ره) در پاسخ به ضرورت حكم كردن ايشان مي‌فرمايند: «من حكم نمي‌كنم، اما من به عنوان يك شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم يا خير؟ من به عنوان يك شهروند، اعلام مي‌كنم كه انتخاب غير از ايشان، خيانت به اسلام است.»

وي در ادامه مي‌گويد: «اين جمله را كه ايشان فرمودند، همه چيز روشن شد و واقعاً معلوم شد كه موضوع چقدر عمق دارد. پس از اين كه فهميديم نظر قطعي امام، مهندس موسوي است، در محل دفتر رياست جمهوري خدمت آقاي خامنه‌اي رفتيم و ماجرا را خدمت ايشان شرح داده و گفتيم اين ديگر حكم است. امام فقط لفظ حكم را نگفتند. امام تا آخر ايستاده است. اين كه ايشان مي‌فرمايند جز موسوي خيانت به اسلام است، حكم است. آقاي خامنه‌اي فرمودند براي من اتمام حجت شد؛ لذا تصميم گرفتند و مهندس موسوي را براي نخست‌وزيري مجدد معرفي كردند.»

نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در جلسه‌ی علني ۱۷۹ مورخ 21/7/ ۱۳۶۴ با ۱۶۲ رأي موافق از ۲۶۲نفر عده‌ی حاضر در جلسه، به نخست‌وزيري مجدد مهندس ميرحسين موسوي رأي اعتماد دادند. ۷۳ نفر نيز رأي مخالف و ۲۶ نفر هم رأي ممتنع (كه درحقيقت مخالف محسوب مي‌شد) دادند که اين ماجرا خود سرآغاز بحث‌هاي مفصل بعدي گرديد.

اين رخداد حاصل فضايي جديد در عرصه سياسي بود كه به تازگي و با انتشار روزنامه رسالت علني‌تر شده بود. روزنامه‌اي كه با فاصله‌اي اندك از انتخابات رياست جمهوري چهارم منتشر شد. آيت‌الله احمد آذري قمي که مديرمسئولي اين نشريه را برعهده داشت از اعضاي مؤسس و دبير جامعه مدرسين حوزه علمیه قم بود. آيت‌الله آذري قمي براي انتشار روزنامه خود از افرادي چون حبيب‌الله عسگراولادي، پرورش، احمد توكلي و مرتضي نبوي بهره گرفت كه همگي از منتقدين سفت‌وسخت نخست‌وزير بودند.

به اين ترتيب، دولت چهارم با فراز و نشيبي كه بر سر معرفي نخست‌وزير رخ داد، سرانجام به مرحله معرفي كابينه رسيد. آنچنان كه روزنامه رسالت در تاريخ 2 آبان 1364 به نقل از منابع غيررسمي اعلام كرد كه 12 وزير از ميان 24 وزير پيشنهادي نخست‌وزير توسط رييس جمهور پذيرفته نشده است. سرانجام کابینه با تغيير اساسي تشكيل شد، به نحوي كه تنها 6 وزير ثابت مانده بود.

اما اين پايان کشمکش‌هاي موسوي در دوره دوم خود نبود و سرانجام با تشديد اختلافات او با اعضاي دولت و مجلس سوم که به تازگي از ميان همفکرانش شکل گرفته بود اما اينک به وزراي پيشنهادي او رأي نمي داد، وی در 15 شهريور 1367 استعفا کرد. اين استعفا درست در روزهاي پس از پذيرش قطعنامه و جو ملتهب پس از آتش‌بس به عرصه مطبوعات کشيده شده بود، بي آنکه درباره آن با امام امت مشورتي صورت پذيرد. اين بي‌دقتي و خالي نمودن عرصه و پديد آوردن بحران در سال پاياني دولت ششم در شرايطي که انسجام اجتماعي کشور در تهديد بود، سبب رنجش امام و عتاب ايشان گرديد، آنچنان که در نامه‌اي خطاب به ميرحسين موسوي فرمودند: «حق اين بود که اگر تصميم بدين کار داشتيد، لااقل من و يا مسئولين رده بالاي نظام را در جريان مي‌گذاشتيد. در زماني که مردم حزب‌الله براي ياري اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مي‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزيري در چارچوب اسلام و قانون اساسي به خدمت خود ادامه دهيد، در صورتي که نسبت به بعضي از وزرا به توافق نمي‌رسيد چون گذشته عمل شود. اين حق قانوني مجلس است که به هر وزيري که مايل بود، رأي دهد..." امام در ادامه تصميم درباره بحث تعزيرات و ميزان دخالت دولت در آن را که از ديگر موارد مورد مطالبه موسوي بود، به مجمع تشخيص مصلحت نظام محول فرموده و تصريح کردند: «همه بايد به خدا پناه ببريم و در مواقع عصبانيت دست به کارهايي نزنيم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از اين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديده‌اند. اين حرکات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت.»

دولت ششم با تمام مشکلاتي که در پي تصميمات نخست‌وزير و برخي چهره‌هاي شاخص دولت به‌وجود آوردند و شرايط را به سمت پذيرش قطعنامه پيش بردند، اما دستاوردهاي بسياري نيز داشت. از آن جمله مي‌توان به خنثي کردن تبليغات گسترده بلوک شرق و غرب عليه ايران که از ابتداي انقلاب آغاز شده بود، اشاره کرد که سرانجام به افزايش فشار افکارعمومي جهان در راستاي حقانيت جمهوري اسلامي در دفاع مقدس و متجاوز شناخته شدن عراق در سال‌هاي بعد انجاميد.

در اين دوره، رييس‌جمهور وقت سفرهاي متعددي به كشورهاي خارجي داشت‌ كه نطق سال 1366 ايشان در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل‌که در آشکار کردن مظلوميت جمهوري اسلامي و توطئه‌هاي استكبار عليه انقلاب اسلامي سهم به‌سزايي داشت‌، شاخص‌ترين آنها بود.

از مهمترين رويدادهاي دوره دوم رياست جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي، مي‌توان به پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل كه 26 تير 1367 به وقوع پيوست، بازنگري قانون اساسي و حذف جايگاه نخست‌وزيري و رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در 14 خرداد 1368 اشاره كرد. در پي اين رويداد حضرت آيت‌الله خامنه‌اي توسط مجلس خبرگان رهبري‌ به عنوان رهبر انقلاب معرفي گرديد. اين واقعه كمتر از 2 ماه پيش از برگزاري پنجمين دوره انتخابات رياست جمهوري رخ داد و به همين جهت ايشان در تاريخ 25/5/1368، پس از 72 روز تصدي توأم رهبري و رياست جمهوري، از سمت رياست جمهوري استعفا دادند تا شرايط براي استقرار زودتر رييس‌جمهور جديد مهيا گردد.

منابع:

آرشيو روزنامه‌هاي كيهان، اطلاعات، رسالت، همشهري، ايران

رويداد نهم، حسين كاوشي، انتشارات دفاع، 1385

تكثرگرايي در جريان اسلامي، عباس شادلو، نشر وزراء، 1386

اميد و دلواپسي، مجموعه روزنوشت‌هاي علي‌اكبر هاشمي‌رفسنجاني در سال 1364، سارا لاهوتي، دفتر نشر معارف انقلاب، 1387

نسخه الكترونيك صحيفه امام

جزوات تبليغاتي نامزدهاي انتخابات دوره چهارم رياست جمهوري

 

منبع

نامه «فاطمه رجبی» به «میرحسین موسوی»

نامه «فاطمه رجبی» به «میرحسین موسوی»  

اين روزها پس از گذشت دو دهه سكوت و پنهاني، شما فعال شده‌ايد! فعالي پر از ابهام و مسأله‌برانگيز! فعالي كه هر روز نامش به عنوان نامزد رياست‌جمهوري دهم بر سر زبان است، و تصويرش كنار محمد خاتمي، يا سيدحسن خميني آن هم در جلسات پرمفسده مشاركتي‌ها، كارگزاراني‌ها و به طور كلي اصلاح‌طلبان بيگانه‌پرست و اسلام‌ستيز منتشر مي‌شود.

جناب آقاي ميرحسين موسوي

سلام عليكم

اول.

وقتي كتاب «امريكا شيطان بزرگ» از تأليفات خود را برايتان فرستادم، نوشتم: «تقديم به نخست‌وزير محبوب دوران طلايي امام». بنابراين شما را به عنوان مسؤول محبوبي در آن دوران قبول دارم كه يكي از مجريان «برنامه‌ها، تصميمات و رهنمودهاي حضرت خميني (رضوان الله تعالي عليه)» بوديد.

دوم.

وقتي يكي از نشريات مدافع ارزش‌هاي اسلامي در سال‌هاي پاياني اصلاح‌طلبي مطلبي عليه شما نوشت، با مديرمسؤول تماس گرفتم و اعتراض كردم. گفت: ممكن است در انتخابات وارد بشود. گفتم: در اين بي‌داد براندازانه اصلاح‌طلبي، موسوي غنيمت است. گفت: اما يكي از بستگانش (نام برد) داراي فلان عقايد است و زمينه تاخت و تاز پيدا مي‌كند. روشن بود كه من نه اهل «قصاص قبل از جنايتم» و «نه از زمره مافياگرانم كه كسي را به گناه ديگري بي‌آبرو كنم و مجازات». در نتيجه نپذيرفتم. علاوه بر آن كه در آن دوران سياه حكومت محمد خاتمي، و انفعال و ذليلي راست‌هاي ناراست و عدم قبول آنها، به هر حال شما را غنيمت مي‌دانستم. اين دانش به گذشته بر مي‌گذشت و به شناخت شما در دهه اول!

سوم.

اين روزها پس از گذشت دو دهه سكوت و پنهاني، شما فعال شده‌ايد! فعالي پر از ابهام و مسأله‌برانگيز! فعالي كه هر روز نامش به عنوان نامزد رياست‌جمهوري دهم بر سر زبان است، و تصويرش كنار محمد خاتمي، يا سيدحسن خميني آن هم در جلسات پرمفسده مشاركتي‌ها، كارگزاراني‌ها و به طور كلي اصلاح‌طلبان بيگانه‌پرست و اسلام‌ستيز منتشر مي‌شود.

مي‌خواستم بنا به ارادتي كه به دليل نخست‌وزيريتان به شما داشتم، پرسش‌هايي را مطرح كنم، از آن جمله:

1. ورود يا فعال‌شدنتان به دليل كدام كمبود نيرو، يا كدام شرايط حاد براي اسلام و انقلاب است؟ بگوييد تا ما هم مطلع شويم.

2. آيا حضورتان در كنار عناصر نامشروع و نامقبول، اعلان عقيده، روش و برنامه‌اي سياسي است؟

3. آيا بيرون آمدنتان از پناهنگاه و تصويري‌شدن (هنوز خيلي صوتي نشديد) سياسي‌ در بدترين جلسات سياسي پيامي دارد؟

4. آيا نامزدي شما براي رضاي خداست؟ يا در مسير تشكيل دولت وحدت ملي ناطق‌نوري و لاريجاني و كرباسچي؟ يا ايجاد دولت نجات ملي محمد خاتمي؟

5. آيا راست‌هاي ناراست همان غيرمقبولان مطرود ملت كه در انتخابات نهم، همه و همه بيش از 5/1 ميليون رأي نداشتند، پشتوانه فعال‌شدن و خروجتان از خفا شده‌اند، يا توصيه‌ها و توطئه‌هاي مافياگران قدرت و ثروت از اصلاح‌طلبي برانداز؟ شايد هم مثلث لاريجاني، قالي‌باف و رضايي مشوق حضور و ورودتان گرديده است؟

6. آيا مدافع اقتصاد اسلامي تبيين‌شده از سوي امام خميني - كه درود خدا بر او باد - هستيد، يا سرمايه‌خواري مافياگرانه را پذيرا شده‌ايد؟

7. با «عدالت» و «اسلام علوي عليه‌السلام» چه ميانه‌اي داريد؟ امام عصر عجل‌الله تعالي فرجه الشريف و ظهور را چگونه مي‌بينيد؟

8. امريكا را شيطان بزرگ و اسرائيل را غده سرطاني مي‌شناسيد؟ يا با حقوق بشر امريكايي و دموكراسي خداستيز و عوام‌فريب و ضدمردمي به صحنه آمده‌ايد؟

9. با فمينيسم و ابزارسازي از جوانان و آزادي‌هاي مورد قبول 16‌ساله در عرصه قدرت و ثروت چه ارتباطي داريد؟ خويشاوند‌سالاري، تبعيض‌گرايي، خانواده‌سالاري، آقازادگي و چپاول اموال و انفال توسط آقازاده‌ها و مديران لايق و باتجربه 16ساله، يا 27ساله مورد قبولتان است؟

10. آيا اسلام مرفهين بي‌درد، عافيت‌طلبان، اشرافيت و سرمايه‌داري يا همان اسلام امريكايي را روي‌گردانيد؟ آيا اسلام پابرهنه‌ها، مستضعفان، انقلابيون، جهادگران و شهادت‌طلبان را راه و رسم كارساز در برابر دنياي پيشرفته و متمدن امريكا و اسرائيل مي‌دانيد يا خير؟

11. ولايت مطلقه فقيه يا همان اساس مشروعيت نظام و قانون‌ اساسي را چه‌قدر باور داريد؟ روحانيت و مرجعيت اين پاسداران شريعت را چگونه؟

12. به طور كلي عامل بقا، اعتلا و استمرار نظام اسلامي را در ديپلماسي مقتدرانه عليه سلطه‌گران و جهانخواران مي‌دانيد يا تسليم و ذلت، آيا انفعال و عقب‌نشيني و تعظيم در برابر زورگويي‌هاي امريكا و انگليس يا فرانسه و اسرائيل را «اعتمادسازي»، «تشنج‌زدايي»، «بيرون‌آمدن از انزوا» دانسته، نه تنها «تعطيل كامل هسته‌اي» بلكه «جاسوسي و به مخاطره‌افكندن كشور و ملت» را اقدامي «سنجيده»، «غيرشتابزده»، «مدبرانه»،‌ «خردمندانه» و ... مي‌پسنديد؟ و به اين گونه مديران لايق و باتجربه فخر مي‌فروشيد؟

13. باز هم مي‌گويم، با انتظار و ظهور، عدالت‌گستري جهاني و وجود ذي‌جود منجي عالم و دكترين مهدويت عجل‌الله تعالي فرجه الشريف در حاكميت چقدر موافقيد؟ واژگان خرافه، جمود، تحجر و ... كه در اطلاعيه غيرقانوني و خارج از مسؤوليت و غيرمعمول شما در فاصله 27 خرداد تا سوم تير 1384 تصريح شد، حول اين باور مي‌چرخد، يا «هيأت‌هاي عزاداري سيدالشهدا» يا «گفتمان مبتني بر آموزه‌هاي اصيل انقلاب و اسلام» را شامل مي‌شود؟

14. تمدن و پيشرفت، علم و فن‌آوري و اقتصاد و سياست در ديدگاه شما، در دايره اسلام و تشيع قابل‌قبول است، يا به ژاپن و كره جنوبي، امريكا و اروپا محدود مي‌شود؟

15. دگرانديشان و تجديدنظرطلبان، وابستگان به بيگانه، غارتگران بيت‌المال، فاسدان و منحرفان عقيدتي و عملي در طول سه‌دهه پس از حاكميت نظام اسلامي، حلقه مديران دائمي، ويژه‌خواهان و امتيازطلبان، رانت‌خواران و احزاب - اين يادگاران سياست اموي - را چگونه مي‌نگريد، و در دولت شما چه جايگاهي دارند؟

16. با رانت‌خواري و آقازادگي و بهره‌مندي از پست‌ها و مقام‌ها چه ميانه‌اي داشته‌ايد؟ صريح‌تر بگويم؛ در طول مدت سكوت و نظاره‌گري يا رضايت‌دادن به همه آنچه گفته شد، همسر و فرزندانتان و دامادهايتان از «رانت علمي»، «رانت مدرك»، «رانت استخدام»، «رانت پست»، «رانت سفرهاي خارجي» و ... سود نجسته‌اند؟! خودتان چه‌طور؟!

پرسش‌ها بسيار است و بي‌پاسخ! اصول ديپلماسي حكم مي‌كند كه؛ سياستمدار ناپاسخ‌گو باشد و نه حتي اجازه درخواست پرسش را بدهد. محمد خاتمي و هاشمي رفسنجاني نمونه‌ها و الگوهاي بسيار خوب و كارآمد در اين زمينه‌اند. ملت نوكر و رعيت و فرمانبر است، و «ارباب» و «حاكم» بايد زمام امور را در دست داشته باشد! پرسش‌گري آنجا آزاد است كه دين را به بازي بگيرد و مذهب را لگدمال كند. به عبارت ديگر تروريسم ايماني آزاد است تا باورهاي الهي مردم را نشانه رود. آنچه در 16 سال شاهد آن بوديم. اما چرا پرسش‌ها را در نوشته‌هايم ادامه نمي‌دهم، بلكه از درخواست پاسخ نيز صرفنظر مي‌كنم؟ شايد مي‌پنداريد از «ماجراي ميتينگ 15خرداد سال 85 هاشمي رفسنجاني» درس عبرت گرفته و وحشت دارم! اما تخريب متمدنانه و اصلاح‌طلبانه و آزادي‌خواهانه راست ناراست و چپ منحرف در اين چهارسال ترور انديشه و شخصيت مرا محقق كرد و مانده است «ترور فيزيكي». خداوند سبحان را سپاس كه ناكام ماند. قلم و بيان اين‌جانب ماند و فوج عظيم ملتي كه آن را «فرياد اعتراض ملي» عليه «مافياي قدرت و ثروت» يا همان «اژدهاي هفت‌سري» مي‌داند كه در هر لباس و نام براي حفظ قدرت و ثروت به يغمابرده‌اش، با هر وسيله‌اي به سركوب «بيدارباش‌»ها مي‌پردازد.

حال چند نكته:

الف. گفته مي‌شود شما مورد تأييد هاشمي رفسنجاني هستيد و مي‌نويسند: «او از شما حمايت مي‌كند». همين يك نكته كافي است تا مشروعيت و مقبوليت شما زير سؤال رفته، به عنوان «مهره‌اي در دست هاشمي» معرفي شويد. شايد هم كسي شناخته شويد كه هاشمي او را در آستين خود براي روز مبادا نگه داشته است. علاوه بر اين ممكن نيست فردي خارج از حلقه‌هاي خاص، وارد عرصه انتخابات شود و مورد حمايت يا تأييد هاشمي قرار بگيرد. يك نمونه «محمد خاتمي» بود كه هر چند «هاشمي» را «عالي‌جناب سرخ‌پوش» كرد، اما تا كنون همچنان مورد حمايت و تاييد ويژه است.

ب. محمد خاتمي كه خود به «عدم مشروعيت خويش» اذعان دارد و آن را «قطعي» مي‌داند، در تلاش است كه شما را به صحنه بياورد. اين برگ هم با كمال عذرخواهي، عدم مشروعيت شما را صحه مي‌گذارد. كسي كه خود غيرمشروع است و از طرفي حمايت و تأييد امريكا و امريكاپرستان را دارد، حامي و مؤيدي نيست كه ملت مسلمان را به پاي صندوق‌ها بكشاند.

ج. افرادي چون سيدحسن خميني منهاي وابستگي به حضرت امام، جايگاه ديگري در بين مردم ندارند. علاوه بر آن كه در جهت‌گيري سياسي هم‌سو با هاشمي و خاتمي و حضور در جلسات اين طيف آنها را پرمسأله كرده است. ارادت و اعتقاد و عشق الهي مردم به امام پايان‌نايافتني است، ولي خانواده‌سالاري به شدت مورد اعتراض و طرد ملت واقع گرديده است. اضافه بايد كرد خاطرات هاشمي رفسنجاني را در «اميدها و دلواپسي‌»هايش كه به طور مكرر «همراه‌بردن‌ سيدحسن خميني به سفرهاي خارجي در كنار فرزندانش» را تصريح مي‌كند. خرج بيت‌المال مسلمين، وجود شرايط خطير جنگ، حضور هزاران جوان يا نوجوان هم‌سن سيدحسن خميني در آن دوران در جبهه‌ها به كنار، اين خاطره‌گويي از «علاقه و عواطف و نوعي ارتباط فراتر از معمول هاشمي و سيدحسن خميني» رازگشايي مي‌كند. بنابراين نواده امام نه تنها عامل تأييد شما يا خاتمي يا هاشمي و... نخواهد شد، بلكه خود مي‌تواند سؤالاتي را پيرامون نامزد مورد تاييد او ايجاد كند.

د. روشن است كه بي‌داد 16 ساله در كشتن عدالت، ستيز با اسلام، پايمال‌كردن اصول و ارزش‌هاي انقلاب، خميني‌شكني، مردم‌ستيزي، غارت‌گري، و... را نديديد و نشنيديد! كجا بوديد؟ به اندازه يك شهروند دردمند يا مسلمان متعهد و يا انقلابي ارزشمدار از شما انتظار بود تا فريادي بكشيد، حضوري بيابيد، يا حتي ناله‌اي بي‌حاصل سر دهيد. اين نشد. اينك در حاكميت گفتمان عدالت و انتظارگرايي، و خيزش مردم عليه مافياگران و گفتمان دين‌ستيز، و اقتدار سلطه‌ستيزانه، «فعال شده‌ايد و حساس»! اين «تضاد»‌ را مردم نخواهند پذيرفت، و شما پيش خداوند پاسخ‌گو هستيد. اگر چه «مردم» را به «هيچ» انگاريد.

هـ. اطلاعيه غيرمسؤولانه و تخريب‌گرانه شما عليه احمدي‌نژاد در انتخابات نهم، آشكارا حمايت از هاشمي رفسنجاني بود كه از آن روزها شديدا مورد اقبال اصلاح‌طلبي برانداز، حريم‌شكنان و شريعت‌سوزان و بيگانگان و دشمنان اسلام و انقلاب قرار گرفته است. اين اطلاعيه، امروز پاسخ گرفته و شما را وارد عرصه قدرت و سياست كرده است، پس از نزديك به دو دهه سكوت و پنهاني! حال محرز گرديده كه اولا شما هم مانند شيفتگان قدرت مادام‌العمر، ورود احمدي‌نژاد به منطقه ممنوعه قدرت و ثروت را جايز نمي‌دانيد و به ادب كردن او و هر كس ديگر كه خيال ورود به اين منطقه را دارد و خارج از مافيا است پرداخته‌ايد. ثانيا سلطه‌ستيزي و اقتدار و عظمت نظام اسلامي را در ديپلماسي خارجي پيروز احمدي‌نژاد برنتابيده، و علي‌رغم حمايت و تأييد مقام معظم رهبري، استقبال و پشتيباني مردم، و بالندگي جهان اسلام، با آن از سر معارضه برخاسته‌ايد. خدا را شاهد مي‌گيرم كه شما را به دليل ورود غيرقانوني و غيرمسؤولانه با صدور اطلاعيه به نفع هاشمي، «بازنده اصلي انتخابات نهم» ناميدم و آن را در كتاب «احمدي‌نژاد معجزه هزاره سوم» ثبت كردم. حال گويا اين «بازندگي» عبرت‌آموز نشد، يا اهداف درازمدت مورد نظر است.

و. استقبال مسيح مهاجري اين كارگزار بي‌چون و چراي هاشمي رفسنجاني از حضور شما ذكر چند نكته را ضروري مي‌كند. يكي آنكه شما دقيقا مورد تاييد همه‌جانبه هاشمي هستيد، يا مأمور اجراي برنامه‌هاي ويرانگر فرهنگي، سياسي، اقتصادي او، ديگر آن كه «مسيح مهاجري» كسي است كه «بي‌پروا» استقبال خارجيان از رياست آيت الله هاشمي؟! بر مجلس خبرگان را تيتر كرد و در آن تأييدات امريكايي انگليسي‌ها و... را در اين رياست ثبت نمود. و او همان كسي است كه پيشنهاد عطاء الله مهاجراني در شكست قانون اساسي براي مادام‌العمر كردن هاشمي را تأييد و حمايت كرد، بالاخره او كسي است كه در خاطرات هاشمي رفسنجاني، بارها همراه شما و فرزند شهيد بهشتي عليه افراط‌گري‌ها در حزب جمهوري اسلامي به شكايت نزد هاشمي آمده است. پس امروز ما با «ميرحسين موسوي نخست‌وزير دوران طلايي امام» مواجه نيستيم، بلكه حزب انحلال‌يافته جمهوري با رياست هاشمي رفسنجاني و گستره‌اي از طيف‌هاي مشاركتي، كارگزاراني، سازمان نامشروع مجاهدين و هر ناراست و غيرصادقي به ميدان آمده است. پناه بايد برد به خداوند از دسيسه‌هايي كه «افراد» را «ابزار» مي‌كند.

ز. با اين وجود بياييد. بمانيد و به صندوق‌هاي دموكراسي چشم بدوزيد. يا همانگونه كه اعتقاد دارم «هر كه پولش بيش، رأيش بيشتر» مي‌شود و شما با منابع هنگفت مالي مافياگران پيروز خواهيد شد، همانگونه كه «ريچارد نيكسون»، «اين دموكراسي را داراي تواني مي‌داند كه اسلام‌گرايان از آن بيرون نخواهند آمد»، و به همين دليل من انتخابات نهم و پيروزي احمدي‌نژاد را كه مافياي قدرت و ثروت را در هم شكست و نامزدهاي راست و ناراست را با هزينه‌هاي هنگفت مالي، و محتواي دين‌ستيز تبليغاتي از صحنه به در كرد، «معجزه هزاره سوم» ناميدم. يا آنكه حاميان شما از مثلث‌هاي نامقبول اصول‌گرايان اصلاح‌طلب، تا شخصيت‌هاي استيجاري يا همان نان‌خورها از پرتو پدران «آقازاده‌ها» و ستون‌هاي متزلزل ساخته شده براي نظام، بار ديگر با آراي مردم از عرصه قدرت اخراج مي‌شوند.

به هر حال وعده الهي آن است كه خدا با مستضعفان است و زمين به آنها به وراثت داده خواهد شد. حتي به اندازه چهارسال دولت احمدي‌نژاد، به اندازه طليعه‌اي در زمانه انتظار.